سرمقاله / نظم نوین جهانی…!!

سال ۱۳۵۷ مهرپایانی بود بر ارتباطات روزمره دنیا و فرضیه نظم نوین جهانی توسط ایدیولوگ های آمریکایی واروپایی با نگاه و ایده کیسینجریسم کلیدخورد وجهان به سوی مراودات و تغییر شیوه و سیاست پس ازانقلاب ایران خیزبرداشت.
به تدریج و بنا به انقلاب علمی وتکنولوژی، دنیا تبدیل به دهکده جهانی گردید و اطلاعات واخباردرکسری از ثانیه در اختیار افکارعمومی قرار گرفت که این دگردیسی باعث بروز تغییرات بسیار و سریع وشگرف در فرهنگ عمومی کشورها و دگردیسی درروش زندگی حتی در دورافتاده ترین کشورها و روستاها گردید .
بسیاری از خرده فرهنگ ها نابود و فرهنگ های بومی رنگ باختند و باورهای مردم رنگ و بویی نویافت.
کشور ما نیز به تبع این تغییرات تقریبا بدون آمادگی لازم و فراهم نبودن زیرساختهای فرهنگی لازم دچار وارونگی هایی عمیق گردید، نسل گذشته که باور و جهان بینی زمان خودش راداشت نتوانست شرایط جدید را برتابد لذا عارضه گسست بین نسلی به شکل نامعقول وخطرناکی برآن مستولی گردید.
این پارادوکس و تضاد و گسست بین نسلی شرایط اجتماعی را به گونه ای رقم زد که آن تغییراتی که میبایست سکوی پرشی برای توسعه همه جانبه گردد تبدیل شد به اشرافی گری و نگاهی فرصت طلبانه برای دستیابی به امکاناتی غرقابل تصور توسط درصد بسیارکمی از مردم که باکمتر ین زحمت و فکر و اندیشه و تولید یک شبه ره صدساله پیمایند و به آلاف والوفی نجومی دست یابند.
این اتفاق باعث دوقطبی  شدن جامعه ای گردید که بر علیه ظلم وبی عدالتی و…قیام کرده بود، دوقطب سرمایه دار و برخوردار ازتمکن مالی فراوان وامکانات سرریز و اکثریتی بامشکلات مالی فراوان و مماس باخط فقر.
مناسبات درون سیستمی جامعه دچار تغییراتی شگرف گردید وشرایط برای سوءاستفاده از قدرت و اقتصاد به نوعی فراهم شد که آن جامعه سنتی به ناگاه تبدیل به ضدخویش گردید وتنازعات بقا در قدرت های سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل به رویه ای ناهنجار گردید که نتیجه اش موجی عظیم وسونامی فسادهای مالی و اداری بود که فقط قسمت هایی ازآن دراختیار افکار عمومی قرار گرفت.
هرچند دربسیاری از نحله های فکری وعلمی پیشرفتهای غیرقابل انکاری نیز حادث گردید، درعلم نانو…انرژی هسته ای وعلوم دانش بنیان، اما آنقدر که آسیب های اجتماعی وتبعات ناشی ازآن تخریب کرد، علوم نامبرده شده توان تغییرساختار را نداشت.
اینک با تغییرات وسیع و اتفاقات زنجیره ای در منطقه ای که به مانند انبار باروتی می ماند و تفکر نوکاپیتالیستی در حاکمیت جدید آمریکا که بانگاه پوپولیستی بازی خطرناکی را آغازیده و روسیه ای که باچهره ای که بنابه تغییر شرایط نقاب عوض می کند، و اعوجاجات اقتصادی وسیاسی اتحادیه اروپا و خروج انگلستان ازآن زمزمه های نظم نوین دیگری به گوش می رسد که نیاز به تفکرات منطقی و به دور از شعار زدگی های معمول دارد تا این بار با نگرشی فرامنطقه ای وبا زاویه نگاه جهانی بتوانیم تبیینی منطبق بر واقعیات منطقه ای و مناسبات جدید جهان داشته باشیم تا چون گذشته دچار خلا و حفره های فرهنگی نشویم وگرنه بلاشک شاهد تخریب های وسیع و فروریزش های ناباورانه ای خواهیم بود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*