یادداشت: بوئینگ ۱۳۵۳ و پراید ۱۳۹۷

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / پیشتر هم گفتم که کوچه گردی در فضای مجازی را در برنامه کاری خود دارم. این را هم بخشی از حیات حرفه ای خود می دانم وقتی رسانه ها، نو به نو می شوند و دامنه فعالیت شان از رسانه های رسمی به اجتماعی، شیب پیدا می کند و به گروه های فامیلی هم می رسد.من روزنامه نگارم. همین اقتضا می کند نسبت به نوآمد های رسانه ای حساس باشم. نسبت به آنچه در این ظرف ارائه می شود نیز هم. ماجرای امروز نیز در همین فضاست. در گروهی خانوادگی و پستی که خویشاوندی عزیز گذاشته بود به این شرح که؛
“قیمت یک بوئینگ ۷۳۷ سی و هشت میلیون تومان سال ۱۳۵۳ولی الان با ۳۸ میلیون میتونی یه پراید با آپشن زه بغل بگیری”
برایش به زبانِ خودمان و ناظر به وضعیت اقتصادی آن سال نوشتم: البته اون زمان، حد اقل تومنطقه ما کسی چنین پولی نداشت، خیلی کمترش را هم نداشت چون کسی پیکان ۲۴ هزار تومانی هم زیر پایش نبود. – قطعا جاهای دیگر هم همین وضعیت را داشتند- اما امروز به لحاظ برخورداری همگانی قابل مقایسه با آن ایام نیست. یعنی امروز تو منطقه خودِ ما کسانی هستند که ۵/۶ میلیون دلار( معادل ارزی ۳۸ میلیون تومان آن روز ) را داشته باشند. سطح زندگی دیگران هم چند ده برابر بهتر شده است پس وضع بهتر شده خویشاوند عزیز، البته بر این معیارکه شما طرح کردید. آن عزیز هم نوشت: البته مقایسه الان با چهل سال پیش اصلا درست نیست. خوبه که کشورمون رو با کشورهای هم رده اونزمانمون مقایسه کنیم. مثلا کره جنوبی، مالزی، ترکیه، اندونزی و…. او این نکته را هم اضافه کرده بود که؛ فراوانی پول یک بحثه و ارزش پول بحث دیگه! برایش نوشتم: بحث مقایسه نیست. خیلی جاها از ما پیش افتادند، برخی جاها ما جلوتریم. نمونه اش هم مباحثی چون سلول های بنیادی و علوم نانو و…. که قصد بیان ندارم. اگر قرار است، سنگی در ترازو بگذاریم باید بپذیریم کفه دیگر هم اگر تراز بود، برآن چشم نبندیم. بله، می شد و می شود خیلی بهتر از این باشیم، اگر جنگ، تحمیل نمی شد. اگر تحریم نبود، اگر فقر مدیریت زمین گیرمان نمی کرد. اگر گرگ ولع، در جان مان هر روز بزرگ تر نمی شد، اگر اخلاقی زندگی می کردیم. اگر سبک زندگی ما کار محور بود نه رفاه محور. کار و سازندگی که هدف باشد که باشد، امکانات تولید می شود و رفاه می آید اما وقتی هدف مان و خیال و آرزوی مان می شود رفاه و به اندازه آرزو هم تلاش نمی کنیم، فاصله بین تلاش و آرزو مان می شود دره ای هولناک که پُر هم نمی شود. فکر می کنم به جای نقدِ این و طلب کاری از آن، باید خودِ ما، به خود آئیم و از میانه، مردانه برخیزیم برای بهتر کار کردن. من مشکل را در این می دانم که همه ما نشسته ایم و می خواهیم دیگری برخیزد و کاری بکند. نه، هر کدامِ مان، قطعا صاحب نقشی در جامعه هستیم. همین که برخیزیم، برای کار بیشتر و بهتر، همین که همت کنیم برای ساختن وطن، بسیاری از اتفاق های مبارک روی خواهد داد. مطمئن باشیم. بحث ما همچنان ادامه دارد اما برای این ستون و برای امروز بس است….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*