سرمقاله/شفیره هایی که هیچگاه پروانه نمی شوند…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
متأسفانه در بین مسئولین و مدیران برخی بین سنت و مدرنیسم گیر کرده اند و در حال تعلیق، وقت می گذرانند، آنانی که قائل به تغییرات عظیم در روش زندگی و طرز تفکر مردم نیستند و اصولا نمی دانند که روابط اجتماعی بر چه مداری می چرخد و تابع چه عواملی است.
این دسته آدم ها همچنان در سال ها قبل و در همان آب و هوای آن سال ها زندگی می کنند.
هنوز در این تفکر سیر می کنند که با یک بیانیه آنها مردم چون سیلی به سمتی که آنان می خواهند هجوم می آورند و یا با یک سخنرانی بازار تغییر روند می دهد!!
اینان هنوز از نگاه بالا به پایین مردم را ارزیابی می کنند و خویش را تافته ای جدا بافته می پندارند، هنوز با فریاد و شعار با عوام حرف می زنند و دل بر اعداد حضور، خوش می کنند. هنوز به تغییرات در سیستم های پیچیده ارتباطی ایمان ندارند و نمی خواهند به خود بقبولانند که دنیای امروز جهان ثانیه هاست که در کسری از ثانیه اخبار، کهنه و دست چندم می شوند و زمان تلگراف خانه ها به سرآمده و زمانه تلگرام هاست!! این گروه همه چیز را با شک و ظن تحلیل کرده و دائم از توهم توطئه رنج می برند، دایره حضور مردم در مدارهای آنان بسیار تنگ و سخت است!!
برخی از این بندگان خدا خود را تمام انقلاب می پندارند و عین اسلام و مرید پروری را بسیار دوست می دارند.
اینان چون شفیره ای در درون پیله ای هستند که ناخواسته از پروانه شدن هراس دارند، از پرواز می هراسند، از زیبایی نفرت دارند، از خنکای نسیم آزادی خوف دارند، از بیداری و دانستن مردم بیمناکند، از نوای مسحور کننده آزادگی گریزانند، دچار نوعی غرور و نخوت اند و از تدلیس و دست بوسی لذت می برند، با این که از مواهب علمی روز دنیا بهره ها می برند اما همواره دیگران را به واسطه پیشرفت هایشان تخطئه می کنند، از سپردن کارهای بزرگ به آدم های کوچک بیشتر لذت می برند تا سپردن کارهای کوچک به آدم های بزرگ، مدیریت را عین ریاست تعبیر و تفسیر می کنند و برای خود کرامت ها قائلند.
ما در زمانه ای زیست می کنیم که نیازی مبرم به پروانگی داریم، نیازمند روح تازه و پرامیدی هستیم که در جان خسته و جان به لب آمده مان دمیده شود، نیازمند دریدن پیله های جهل و خرافاتی هستیم که بنام دین و خدا، دین و خدای مان را محو می کنند، نیازمند تلطیف در رفتار و گفتار و نگاه کردنیم، نیازمند آنیم که نیستیم، نیازمند غرور واقعی هستیم نه غرور کاذب وهم آلود، نیازمند وارستگی و صداقت و اعتماد به هم و به حاکمیت ایم، نیازمند قانون هستیم که هدف باشد نه وسیله ای برای راندن ظلم به جلو، نیازمند کلام و رفتار منطقی و به دور از سیاست هایی که در آن هوای نفس نقش بازی می کنند.
پیله هایی که شفیره های درون شان هنوز می ترسند که پروانه شوند محکوم به فنا هستند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*