سرمقاله/سکه ، دلار، مدارس غیردولتی، چرا ؟!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
روزی که شهباز حسن پور بیگلری یکی از اعضای ستاد مبارزه با فساد اقتصادی اعلام کرد که ۵۰ نفر حدود پنج درصد کل سکه های بانک مرکزی را خریداری کرده اند و فقط دونفر از اینان حدود ۶۰ هزار سکه را خریداری کرده اند که هنوز هویتشان بر ما پوشیده است، تازه فهمیدیم که در بازار ایران چه خبر است و چه پول هایی اینگونه جابجا می شود، هر سکه را چنانچه دومیلیون و پانصدهزارتومان قیمت گذاری کنیم که حتما بیشتر از این است! و در عدد ۶هزار  ضرب کنید به عددی خواهید رسید که احتمالا تعداد صفرهای آن را نخواهید توانست به درستی شمارش کنید و چون در این گونه موارد قیاس به نفس می کنیم و با ماهی یک میلیون و نیم حقوق خودمان مقایسه می کنیم حس بسیار بدی از تحقیر و استضعاف! خردمان می کند و احساس سرشکستگی و حقارت و این همه فاصله طبقاتی ما را در هم می پیچد.
هیچ ایرادی ندارد که پولدارها در جامعه مان حضوری پررنگ داشته باشند به شرطی که دهها میلیون نفر زیر خط فقر مطلق جان نکنند!! این که در زمانی کوتاه و بی دلیل و ناگهان سکه و مسکن و خودرو و دلار رشدی حبابی کند و دیگر قیمتش پایین نیاید جز به دست کسانی که فقط دونفرشان می توانند ۶هزار سکه بخرند امکان پذیر نیست، این که ما هنوز نتوانسته ایم در فضایی شفاف معاملات و رد و بدل شدن پولها را رصد کنیم و همه چیز در خفا و بدون شناسنامه و حساب و کتاب انجام می پذیرد، همواره باید در انتظار تغییرات اقلامی حیاتی در بازار باشیم که دولت ها هیچ گونه قدرتی در کنترل آن ندارند و قدرت های مالی و سیاسی و کارتلهای وابسته به آنها هستند که توان چرخاندن عقربه اقتصاد به نفع و سوی خویش دارند.
وقتی وزیر آموزش و پرورش رسما در مصاحبه ای تایید می کند که مدارسی غیردولتی در تهران و برخی شهرها وجود دارند که در اصطلاح به لاکچری های آموزش وپرورش معروفند، شهریه ها و خدمات آنان سر به ده ها و گاه صد میلیون تومان می زند، مدارسی که سفرهای علمی شان در خارج از کشور برگزار می شود و گاه برای مشاور نیز از مشاورین سایر کشورها استفاده می کنند، به یاد مدارس کپری سیستان و بلوچستان و هزاران مدرسه ای که در معرض خطر ریزش اند و هزاران مدرسه ای که حتی قدرت خرید گچ تحریر برای دانش آموزانش را ندارند می افتیم، به یاد اصلی مهم در قانون اساسی کشورمان می افتیم که آموزش و پرورش را برای تمامی اقشار کشور رایگان اعلام می کند، به طنزی تلخ می ماند که تلخندی عمیق را بر لب و ذهنت می نشاند.
چه کسی فکر می کرد که روزی و روزگاری تحصیل رایگان تبدیل به مدارس نمونه مردمی، غیر دولتی، تیزهوشان، نمونه دولتی و لاکچری های مدهوش کننده آموزش وپرورش شود؟ چه کسی تصور می کرد که فاصله طبقاتی آن چنان وسیع و وحشتناک شود که از بین رفتن آن چیزی درحد غیر ممکن باشد!! چه کسی فکر می کرد که مردم دیگر اعتمادی به برقراری عدالت اجتماعی نداشته باشند چرا که هر روز از دستیابی و رسیدن به آن چیزی درحد غیر ممکن است، هرچند درشعارهای نخ نماشده، جامعه ما  یکی از جوامعی است که درآن همگی مردم غرق در عدالت اجتماعی اند وازخوشی دارند تلف می شوند.
تا دیر نشده اصل شفافیت در امور اقتصاد و فرهنگ و سیاست و از صفر تا صد معاملات و پرده برداری از پشت پرده های معاملات، مناقصات و مزایده ها را باید در دستور کار قرار داد وگرنه در باتلاقی قرار خواهیم گرفت که تمام کشور را در فساد خود به کام مرگ خواهد کشاند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*