سرمقاله/دگردیسی

fh.rajabzadeh2013@gmail.com امروز خراسان جنوبی – فاطمه رجب زاده
شاید بهتر است به سیل تشبیه شود روندی که امروز در سپهر سیاسی کشور چنان نفوذ کرده که می تواند سستی ها و شبه درستی ها، بدها و بدل خوب ها ، سنگ ریزه ها و صخره نماها را از جا بکند، بشوید و ببرد . مگر بنیان های پایدار و ریشه داری که هیچ نیرویی نمی تواند تکانشان دهد که چنان پایدارند به واسطه هزینه هایی که برای پاک دستی و میهن دوستی به معنای واقعی پرداخته اند.
این روند، این موج آرام نشدنی از میانه سالی پر تلاطم در ایران اسلامی برخاست. ۸۸ بود کسی برگه هایی خاکستری، حتی به گفته خودش سیاه از میان پرونده افرادی که جزسابقه خدمت به نظام در اذهان نداشتند بیرون آورد. موج شروع به اوج گرفت ، «بگم بگم» های او خیلی ها را حیرت زده و به خیلی چیزها مردد کرد. آغازی غیر اخلاقی برای پیروزی در رقابتی که سکان مدیریت کشور را به دست هایش می داد شاید خیلی هم بد نبود.پس از آن در مورد خیلی ها مسایلی روشن شد که جزو نباید ها بود. آن روزها و این روزها خیلی ها می گویند برای او ومانندهای او هدف، وسیله را توجیه می کند. موج افشاگری ها اگر آن زمان با هدف تسلط دوره ای برمنصب ریاست جمهوری آغاز شد، پس از آن هم آرام نگرفت، دیگر خیلی ها با همین هدف یا اهداف دیگر به این نتیجه رسیدند که باید برخی اسناد را از زونکن های محرمانه بیرون بکشند و به مردم بگویند چه خبر است.بگویند، بعضی دارند در خفا وآن سوی پرده چه می کنند و چه بر سرآنچه متعلق به همه است می آورند.
فانوسی در دست گرفته اند و بر حقیقت چهره برخی می اندازند تا حقیقت از جرم های واقعیت مبرا شود. بعضی با همین اطلاعات که از ملت پنهان مانده است بازی سیاسی می کنند و خود را بالاتر می کشند و برخی شرعی و اخلاقی نگاهی به اطلاعاتی که به دست آورده اند می اندازند و در دادگاه وجدان خود به این نتیجه می رسند که ملت حق دارد بداند پشت پرده قیام و قعودهای برخی چیست.شاید به این نتیجه رسیده اند که باید غربالگری کنند. این هایی که آن کارها را کرده اند به اندازه کافی فرصت برای بازگشت داشته اند اما انگار با گذار زمان روزنه نفوذ از طریق آن ها به نباید ها و خط قرمز ها به سوراخی بزرگ تبدیل شده که دیگر نمی شود رفویش کرد.
واضح است، نه پندها را شنیده اند و نه خود را در حد شنیدن و پذیرفتن پندها و هشدار های حکیمانه بزرگان ریشه داری دانسته اند که امروز پناهگاه این فضای متلاطم سیاسی هستند. پاک دستانی که میگویند «با دستمال کثیف نمیشود شیشه را پاک کرد».
خیلی ها منتقدند به آنچه این موج عریان کننده باخود می برد و نباید می گویند به ادامه حرکت آن ، حرکتی که از نظرشان اعتماد ملت را می شوید و گم می کند اما گمان نمی رود این موج از اوج به زیر آید چرا که می توان در گوشه ای از تلاطم آن، دست هایی خیرخواه را دید که نه شبیه به «بهاریون» و«اعتدالیون» است و نه می گذارد چپ و راست سد طغیانش شوند. گویی تکان می دهد تکان تا ناخالصی ها بریزد، آنچه پس از این موج، می ماند زندگی دوباره است با از دست دادن ها و به دست آوردن ها در آسمان انقلابی که همچنان آرمان های همان سال ها را فریاد می زند؛ انقلاب اسلامی ایران.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*