یادداشت / هر لحظه شهید می شود دلاور دیار گل نرگس

اول: عباس(ع) یک عشق ماندگار است. یک شکوه مانا. تا قصه عطش هست، همه آب های جهان برای لبان عباس می گریند و دلتنگی می کنند. اما ابوالفضل در جان تاریخ جاری است و در این جریان مقدس، ستاره ها را کشف می کند و سر راه مردمان می کارد تا راه کربلا را گم نکنیم. ستاره هایی به نام جانباز….
دوم: خاک زرخیز خراسان جنوبی، ستاره هایی دارد هزار بار قیمتی تر از همه معادن طلا. جانبازانی که نه هر روز یک بار که هر لحظه شهید می شوند. دیار من، مردانی دارد که صبر را هم در کلاس حضرت ایوب معنا می کنند. باور نمی کنید بخوانید در باره قهرمانی از دیار گل های نرگس، خوسف، که در عشق به زاده حضرت نرگس به اوج رسید و اکنون آفتاب نشین حضرت غریب الغرباست؛
سوم: پنج ماه تمام حتی یک لقمه هم از گلویش پایین نرفت، مرد مردستان خاطره های من اما لبخند از روی لبانش پاک نشد! ماجرای او را با خود مقایسه می کنم که وقتی چند دقیقه از وقت غذا می گذرد با زمین و زمان سر جنگ برمی دارم و از عالم و آدم طلبکار می شوم اما او نه که طلبکار نیست که خود را بدهکار انقلاب و مردم و شهدا و خانواده و حتی تک به تک مردم هم می ماند و به رغم شرایط جسمی اش می خواهد کاری کند که گرهی از مشکل کسی باز شود. او را که می بینم با خود می گویم: « او روزی، یک جایی شهید شده است» والا از آدم هایی مثل ما این روحیه و رفتار برنمی آید. همین هم کارم را سخت می کند برای نوشتن. مگر می شود خورشید را در دست گرفت؟ شما که غریبه نیستید، سخت است نوشتن در این حوزه حتی برای من که سه دهه در این ساحت نورانی قلم می زنم، سخت است نوشتن در باره مردانی که سختی را به جان خریدند تا من و شما راحت زندگی کنیم و خیلی از ماها با تغییر یک حرف، یک شعار را «آپدیت» کردیم. پیشتر به شهدا می گفتیم؛ راهت ادامه دارد اما امروز عملکردمان می گوید:«راحت، ادامه دارد!»والا اگر قرار بود راه شان را ادامه دهیم ، قصه این نبود که هست. بگذریم می خواستم برایتان از جانبازی بنویسم که راه بنیاد را هم بلد نیست. از مردی که خداوند دارد با بلا و ابتلا ، بزرگش می کند. مردی که گاهی تا ۱۷ روز، حتی یک قطره آب از گلویش پایین نمی رود اما هیچ کس هم خبر نشد چه رسد که بیاید و برایش «هشتگ» راه بیندازد و به عالم خبر کند که بر اثر جنایات صدام و حامیانش مردانی داریم که به بیماری هایی چنین گرفتار آمده اند. «هشتگ» پیشکش ، نمی خواهد و نمی خواهیم اما مردان هشت سال دفاع مقدس را مهربان تر ببینید لطفا. باور کنید کم نیستند در میان این بزرگان که نه دنبال سهمیه هستند و نه در پی امتیاز. گفتم حتی راه بنیاد شهید را هم بلد نیستند. حتی وقتی به این بزرگمرد گفتم با بنیاد صحبت کنیم برای ادامه درمانت، گفت دوستان اذیت می شوند. او تعارف نمی کرد. شعار نمی داد. واقعا حاضر نبود به خاطر بیماری اش کسی به زحمت بیفتد. اجازه بدهید این را از زبان همسرش بگویم که ترجمان صبوری بی بی زینب(س) است و خودش هم در این فشار مشکلات، به بستر بیماری افتاده است. او می گفت: حاجی در این روز ها که نمی تواند چیزی بخورد یا ۵ روز و ۶ روز و همین ۱۷ روز که نمی توانست حتی یک قطره آب بنوشد، نمی توانست قرص های آرامبخش را بخورد و بی خواب و پر درد هم بود حتی لحظه ای لبخند از لبانش دور نشد. حتی یک بار هم گلایه نکرد. درست می گفت این بانوی قهرمان. من در نگاه و کلام این بزرگمرد شکوه ایمان و مقام رضا را دیدم. او تلخی های درد را هم با رضا، شیرین کرده بود چنانکه من از محضر او درس امید گرفتم. این درس را هم برای هرکس که توانستم تکرار کردم حالا هم به شمایان که مومنانه دوست تان دارم می گویم که این جانباز بزرگ که آثار شیمیایی دارد گلویش را می فشارد، به پسند جانانه رضاست. سخن به شیمیایی رسید و یاد ماجرایی افتادم؛ در زمان جنگ ، وقتی جانبازان مان را به آلمان و دیگر کشور های اروپایی اعزام می کردیم و تلویزیون نشان می داد می گویند صدام گفته، به هر کجا می خواهید ببریدشان، ما کاری کردیم که راه درمانی نداشته باشد. این خاطره که یادم آمد و آن جانباز و نگاه مهربانش را که دیدم با خودم این بیت شعر را چنین بازسازی کردم که ؛ بهشت ارزانی خوبان عالم/ من در جهنم با تو صدام، کار دارم… بله با صدام و همه حامیانش کار داریم. اگر دادگاه های دنیا گنجایش اش را نداشته باشند «یوم الحساب» هم هست که به حساب همه رسیدگی می کند. حساب و کتاب ما با صدامیان باشد برای فردا اما شما خوبان از این حقیر بپذیرید و با جانبازان مهربان تر باشید. نمی خواهد هشتگ بسازید برای جانباز ، فقط حرمت هشت سال دفاع مقدس را بیشتر نگه داریم. یادمان باشد ما پی جنگ نرفتیم. دشمن که آمد به دفاع برخواستیم و در این راه نه تنها خواسته ای نداشتیم که از همه خواسته ها مان هم گذشتیم پس به تیر سهمیه و طعنه امتیاز زخم نزنید این شهیدان زنده را، این عشق های زمینی حضرت خداوندگار را. یا علی!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*