سرمقاله/ فسادی همه گیربنام تجمل گرایی…!!!

امروز خراسان جنوبی / محمدراعی فرد
یکی از ارکان وپایه های فساد سندرم منهدم کننده ای است بنام تجمل گرایی ، از زمانی که بدون آمادگی ذهنی وبدون دق الباب وارد دهکده جهانی شدیم و سردرگم و شیدا و بادهانی باز و بدون تمرکز فکری خویش را درآن آشفته بازار مواج یافتیم شروع کردیم به زدن چوب حراج به داشته های غنی مان که شامل هزاران خرده فرهنگ در کل کشور بود ، اسمش راهم گذاشتیم به روز شدن و باکلاس بودن ، بهایی که بابت آن پرداختیم به دلیل کم سوادی وکم مطالعه گری مان بود در عرصه فرهنگ عمومی جامعه مان !! برای به روز شدن نیاز بود که ابتدا چهره ظاهر را تغییر دهیم ، بعد برای به روزبودن وباکلاس بودن روی آوردیم به تغییرات ظاهرزندگی مان ، خطی بطلان بر سنتهای ارزشمندمان کشیدیم و از مطبخهای پر از راز و رمز کدبانوگری روی به آشپزخانه های مدرن و باصطلاح اوپن آوردیم ، پشتی ها و مخده ها و کناره ها را برچیدیم و بجایشان انواع مبلمان چوبین که تمام فضای اتاق های مان را به اشغال درآوردند و تنفس روح مان را به سوی خفگی کشاندند، جایگزین کردیم ، ظروف مسی را دور ریختیم و به جایش قابلمه های آلومینیومی با روکش احمقانه نچسب به خودمان تحمیل  کردیم، عادات خوب و ارزشمند روابط خانوادگی را در کلاس باکلاسها دفن کردیم و خویش را آنچنان غرق درکار های عجیب وغریب زندانی کردیم که نفهمیدیم چه بلایی برسر روابط انسانی مان درآوردیم  !!! آنچنان خویش را در باتلاق تجمل گرایی گرفتارکردیم که همین شاخصه باعث وبانی تولد جامعه ای بیمار و درحال پوسیدن شد جامعه ای که مصرف زدگی از شاخصه های بی بدیل آن است، جامعه ای که عفریت تجمل گرایی باعث فسادهای نهان و آشکارش شد، همه دیدند و چون مخدری قوی معتادش شدند، از راس مدیران بگیر تا دون ترین طبقات اجتماعی، جامعه ای که برای دستیابی به حداقل تجمل  هر روشی را آموخت وعملیاتی کرد ، جامعه ای که برای نشان دادن فضیلت بالاتر دست به باور فروشی داشته هایش زد و بسیاری از آنها را با دست خویش در آتش جهالت وحماقت سوزاند وهمانی شد که تولیدگران غربی میخواستند !! تمامی ارکان جامعه ما همگی و به نوعی غرق دراین منجلاب خودخواسته شدند !!نتیجه چنین زخمهای عمیق عفونتی شد بنام فساد ، یک فساد کاملا فراگیر، فسادی که درآن بی قانونی، دورزدن قانون ، یک بام وچند هوایی اجرای قانون، بی عدالتی، فاصله دهشتناک طبقاتی، ارتشا، ریا، اختلاس، پولشویی، رباخواری علنی بانکها با ابزار اسلامی، زمین خواری، رانت جویی ورانت خواری، رابطه محوری، آقازادگی، مدیرزادگی، بروز وتولد نسلی نو از کوتوله های سیاسی، حرف اول را میزند که ریشه در همان تجمل گرایی دارد که مدیران و مردم طی سالها وبا خواست خویش درآن فرو غلطیدند !!این که  باید دایم به دنبال کسب درآمدبیشتر وبه هر روشی باشیم تا فواصل انسانی وحرمتهای مان روز به روز بیشتر شود، این که خانه های پراز صفای مان را که همه حیاطی داشتند وحوضکی و چند گلدان و گل محمدی خوش بو وگلدان یاس را تبدیل کردیم به قوطی کبریتهایی که مردم را بر روی همم تلمبار کردیم و نامش را هم برج گذاشتیم و زندگی بی غش سطحی وافقی را تبدیل به زندگیهای پرتنش وتلخ عمودی نمودیم، اینکه شناسنامه های مان را به یکباره عوض کردیم تا هویتی نو وبه روز درآوریم، تبدیل شدیم به آدمکهای ماشینی که آمدیم ادای راه رفتن غربیان را درآوریم که متاسفانه راه رفتن خویش را نیز فراموش کردیم ، ریشه در درد بی درمانی دارد که تجملگرایی زاییده آن است !!!اینک که متوجه شده ایم چه ارزشهایی را زیرپایمان لگدمال کردیم و چه کلاه گشادی سرمان رفته زمین را به زمان میچسبانیم که مقصری بیابیم تا با او تسویه حساب کنیم، دراصل همه داریم به دنبال هم میگردیم تاپوست ازهم بکنیم، زیرا همه مقصریم، پشیمانی مان را با از کف دادن داراییهای انسانی مان اینک درآپارتمانهای کوچک و دلگیر و درمیان جنگلی از مبلمانهای چوبین، با چند گلدان کوچک و تک باقیمانده های  مادران وپدران مان را درقالب اشیای قدیمی و خاطره گویی از آن روزهای طلایی میخواهیم جبران کنیم، وناگهان چه زود دیر میشود…!!برای به روز شدن مان خویش را درمحبس شب زندانی کردیم !!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*