یادداشت امروز/حیات فاطمی درسی برای همیشه

امروز خراسان جنوبی – زنگویی znagoei@birjandtoday.ir
همیشه با خودم فکر می کنم که ما دچار فقر معرفتی نسبت به معصومان(ع) هستیم. همه دانسته های ما به ولادت و مخصوصا به شهادت آنان ختم می شود و دیگر هیچ! حال آنکه شهادت بی بی فاطمه سلام ا… علیها، نقطه اوج حیات طیبه ایشان بود و دری فراروی همه بشر در همه زمان ها و زمین ها، این درست. این هم قبول که شب و روزهایی که پس از رحلت حضرت رسول ا…(ص) بر حضرت زهرا(س) گذشت، تلخ ترین، سنگین ترین از یک سو و حماسی ترین و پرشکوه ترین ایامی بود که از سوی دیگر در زندگی ایشان شکل گرفت و باید انسان را نیز شکل و جهت دهد که وقتی فاطمه(س) به فریاد می آید، وقتی خطبه می خواند، وقتی به مسجد می آید برای بیان حق و وقتی به سوی قبر پدر می رود برای ادای نفرینی در راستای احیای حق و… هر شکلی و هر جهتی جز این باطل است و همیشه باید خود را و زندگی خود را در هندسه زهرایی تعریف کرد این ها همه قبول، اما به این حقیقت هم باید توجه داشت که حضرت قبل از شهادت و لااقل ۱۸سال- طبق نقل معروف- زندگی کرده اند. از کودکی تا دختری، تا همسری، تا مادری و این چیزی است که نباید از آن غفلت کرد که از قضا امروزه برای اصلاح سبک زندگی و ارتقای اخلاقی رفتار خویش به شدت به درس هایی از این فرازهای زندگی بی بی محتاجیم اما دریغ که از کودکی آن حضرت چیزی نمی دانیم تا به فرزندان خویش تعلیم کنیم که اسوه زندگی چنین کودکی را بزرگی می کرد و زندگی. اما از دوران زندگی ایشان با مولا امیرالمومنین علی علیه السلام سطور نورانی به یادگار مانده است که با خوانش هزار باره و به رفتار درآوردن آن باید زندگانی خویش را روشنی بخشیم، چه بد است و بسیار بد است، جامعه ای که به لحاظ اعتقادی، مدل زندگانی چون علی(ع) و زهرا(س) پیش رو دارد، از آن روی برتابد و نگاه به جاهای دور و گم و گنگ بیندازد، نگوییم که روی برنگردانده ایم و با احترام همچنان به این اسوه ها نظر داریم که اگر روی بر نمی گرداندیم، وضعیت زندگی ما این نبود و نمودار طلاق در جامعه چنین پرشتاب به سمت بالا نمی رفت تا در کشوری که به نام، خود را پیرو علی(ع) و زهرا(س) می دانند نسبت طلاق به ازدواج، یک به چهار شود، تازه این طلاق رسمی و ثبت شده است والا طلاق عاطفی را هم اگر در شمار آورند معلوم نیست نسبت چه تغییر فاجعه باری خواهد داشت. ما به واقع اگر از زندگی بی بی درس بگیریم، قصه چنین پرغصه نمی شود، چنان که اگر رابطه «مادر- فرزندی» ما نیز بر اساس مدل فاطمی باشد، باز چنین تلخ کام و تیره روزگار نبودیم، نمی خواهم به پرونده های قضایی ارجاع دهم، فقط بیاییم در خانه خویش یک شب رفتارهایمان را عیار بسنجیم آن وقت درخواهیم یافت، چه فاصله طولانی با حیات فاطمی داریم. گذشته از این، روابط اجتماعی ما و احساس مسئولیتی که نسبت به آحاد جامعه داریم چه نسبتی با کنش و روش حضرت فاطمه(س) دارد؟ خانواده بی بی، افطاری خود را، سه شب پیاپی، به فقیر و یتیم و اسیر می بخشند و به آب افطار می کنند و نسبت به سرنوشت نیازمندان جامعه تا جایی احساس مسئولیت می کنند که لقمه از دهان خویش می گیرند، مبادا دهانی گرسنه باشد، اما ما… نگوییم بهتر است. اگر بعضی هایمان برای درآوردن لقمه از دهان دیگران، دهانشان را نشکنیم جوانمردی کرده ایم! اگر برای تصاحب حق دیگران آبرویشان را به آتش نکشیم تا قیامت هم خود را از آنان طلبکار می دانیم آیا این رفتار نشان رویگردانی از مشی نبوی و علوی و فاطمی نیست؟ وقتی آنان سه شب شام نخوردند تا دیگران گرسنه نباشند و ما- برخی هایمان- سه هزار میلیارد می بلعیم چه داریم که بگوییم؟ بگذریم، شقشقیه ای بود که بر قلم آمد و گذشت… شهادت حضرت زهرا(س)، آیت خداست تا ما را پیغامی باشد برای بازگشت به زندگانی فاطمی. این نشانه را دریابیم و پی اصلاح رفتار خویش و اخلاق خود برخیزیم و هر کجای که هستیم جوری زندگی کنیم که نشانه های معرفت بی بی در رفتارمان نمود پیدا کند….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*