سرمقاله / توسعه کشور وحلقه مفقوده آموزش و پرورش…!!

آمارهایی که بیانگر توسعه یافتگی درزمینه هایی چون اقتصاد وفرهنگ وسیاست است وبرآن مبنا کشورهارا رتبه بندی میکنند در پس ظاهر ارقام ودرجه بندیهایشان واقعیات وحقایقی قراردارد که برآن مبنا منزلت و برخورداری ازمواهب و امکانات باصطلاح کشورهای جهان اولی پشت سرهم صف می کشند. چرایی تبدبل شدن یک کشور به مدینه فاضله بامرزبندیهایی که آسایش وآرامش را برای مردمش به ارمغان می آورد نشات گرفته از خرافات و درهم ریختگی وبی قانونی و فساد وتعفن روابط پیش وروی پرده سیاسیون اش نیست، بلکه نتیجه سالها ممارست وتمرین وآزمایش وخطا و پایبندی به اصول و قوانین دست نوشت خودشان است.
به نظر صاحبان تفکرواندیشه ومتخصصین جامعه شناس هیچ کشوری موفق نمی شود مگر بر شالوده و پی مستحکمی چون آموزش و پرورش، بنیانی که هرچقدربه آن پرداخته شود وسرمایه مالی ونیروی انسانی ومتخصصین را تزریق کنند باز آنقدرفضادارد که طرح وشیوه و روشهایی نووبدیع را دوباره زایی و بازآفرینی کند. سیستم وباور درنظام آموزش وپرورش کشورما از آنچنان نگاه سنتی برخورداراست که در آستانه سال ۱۴۰۰شمسی هنوز روشهای مدرسه رشدیه و دارالفنون نقش می افریند !!!
نظامی که با تبدیل شد ن به آزمایشگاهی به وسعت ایران وتغییراتی دایم فقط چهره اش را دایم نقاشی میکنیم وشکل صورتش را عوض میکنیم. نظامی که هنوز محتوای کتب درسی اش  باکمی تغییر چونان مکتبخانه های سده قبل خان باجی ویا معلمی عبوس و گزک به دست که دانش آموزانش را می ترساند.
نظامی که هنوز سیستم محفوظاتی درآن حرف اول رامیزند ، نظامی که باتمام پروپاکاندای ظاهرش همان سنت گذشته برقراراست، نظامی که درآن نه معلم میداند که جایگاهش درسیستم آموزشی کجاست ونه شاگرد توان بروزخلاقیت دارد ونه خانواده ، خویش را دراین نظام آموزشی ملزم به همکاری می بیند، نظامی که در آن هنوز نمره حاکم بر کلاس و روح دانش آموز است وتمام شخصیت اش با آن سنجیده می شود.
نظام درس درکشورمان آموزش دارد اما پرورش ندارد وخیلی هم ندارد، پرورش را بدتعریف وفقط درچار چوب احکام دینی خلاصه اش کردند، بایدپرورش را  ارجح برآموزش دانست، خمیره کودکی که پای بر دایره اولین تجربه یادگیری اش درمدرسه میگذارد آماده وتشنه شکل گیری وپردازش است برای آماده شدن و آخته شدن در کوره ای که قراراست حکومت برایش تدارک ببیند. قرارنیست همه مهندس یا دکتر و کامپیوتریست شوند، قرار نیست همه هنرمند وکارآفرین شوند بلکه قراراست دریک سیستم آموزشی نوین استعدادها کشف و انگیزه ها زنده شوند تا دربستری متشکل از زبده ترین وکارامدترین معلمان با بیشترین امکانات آموزشی وبی دغدغه معیشتی شرایطی را فراهم آورند که خلاقیتهایی راکه درحال حاضر نه شرایطش فراهم است ونه امکاناتش سرجا ، برانگیخته گان و کارآمدان آینده کشور درهرزمینه ای آماده شوند.
از همان پایه و سال اول ابتداییست که خبره ترین معلمین میشناسند مدیران آینده را، از همان سال اول وبرمبنای برنامه های آموزشی صحیح حس مسئولیت پذیری و قانونمندی وکمک به همنوع وترجیح منافع جمعی به منافع فردی وتواضع واحترام حرف اول را درپرورش بازی میکند.
متاسفانه ماهنوز براین باوریم که بهترین دانش آموز ساکت ترین وبهترین کلاس آرامترین آنهاست، مدیرمدرسه برایش سکوت واطاعت محض بسیار مهمتر وارزشمندتر از کلاسهای زنده وفعال ودانش آموزان پرسشگر است.
درست که دیگراز چوب وفلک ودسته ترکه های چوب انار خبری نیست اماجایگزینش روشهای تنبیهی شده که بمراتب اثر ودردش بسیاربیشتراز چوب کف دست است روشهایی که زخم میزند در تمام عمر به روح لطیف وآسیب پذیر دانش آموز. درکشوری که هنوز دربسیاری مدارس انتفاعی اش ابزارهای آموزشی مدرن بیشتر جنبه دکور ونمایشی دارد تا کاربری  دایمی آن، در جایی که پولهایی کلان هزینه میشود که دانش آموز ازهمان اول راه بیاموزد که امتحان غولی است وحشتناک که باید درطول دوازده سال با آن وبا یک دنیااسترس دست وپنجه نرم کند ودر پایان راه تازه جنگی درمیگیرد برای پیروزی بر غولی بدتر بنام آزمون کنکورسراسری که پس از ورود به دانشگاه تبدیل به جوانی شود با ۱۶سال استرسهای انباشته وبی آموزش راههای زندگی بهتر  و درنهایت بیکاری ویا گمارده شدن در جایی که هیچ ربطی به مدرک وعلایق اش ندارد.
واین چرخه معیوب وناکارآمدی است که همچنان ادامه دارد وباتعصب برهمان طبل کوبیده می شود. از کشوری که سیستم آموزش وپرورش ناکارآمدی دارد وتوان خروج ازپیله ضخیم تفکر رسوب کرده سنتی راندارد نمیتوان انتظارداشت که راه بسوی خروجی از جهان سوم داشته باشد.
کشوری که مردم اش درمدارس اش نیاموخته باشند که مطالعه وکتاب از الزامات زندگی امروزاست باید در تصادفات جاده ای واستفاده از لوازم آرایش و جراحی های زیبایی و فساد اداری و اقتصادی بالاترین رتبه های جهانی را داشته باشد. توسعه نیاز به پیش نیازهایی دارد، نیاز به بزرگترین متخصصین وامکانات دارد، تازمانی که ندانیم تنها راه رسیدن به توسعه پایدار ، داشتن آموزش وپرورشی پویا وزنده و بانشاط است بایدهمچنان به دنبال حلقه گمشده آموزش و پرورش باشیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*