یادداشت امروز / پتک نسیان…!

پتک نسیان…!
نمیدانم دیروز بود یا پریروز، شاید هم یکماه یا یکسال و یا چند سال قبل، خیابان میرداماد یا میدان محسنی یا مخبرالدوله و میدان خراسان، اصلا ول کنیم، چون ذهن مغشوشم زمان و مکان را دیگر غربالگری و ریز و درشت نمی کند، خیلی خیلی قبل ترها که جمعیت این بیغوله آباد که نمادش این روزها برج میلادش است اینگونه به مانند لانه زنبور نبود، ته تجریش همه اش بیابان بود و گندم زار، قلهک شبها ترس برت میداشت که نکندشغال و گرگ بیاید سراغت، شاید به زور یکی دومیلیون نفوس از آخر میدان راه آهن تا تجریش و از مسگرآباد تا آخرهای خاک سفید تهرانپارس آمد و شدی داشتند و زندگی می کردندو می گذراندند…
هرچه بود اینجا هم شبش معلوم بود و هم روزش، راحت زندگی می کردند مردم ساده اش، نمی دانم چه شد که از در و دیوار این شهر عجیب آدم جوشید و قلمبه قلمبه عین مورچه هایی که تکه قند یا نانی را می بویند و رویش تلمبار می شوند، مثل بادکنک آنقدر باد شد که ترکید.
اینجا دیگر مردم زندگی نمی کنند، جان می کنند، دایم می دوند، سرگردانند، دارند می میرند در خفقانی که خودشان ساخته اند، ناله می کنند و نفرین که این شهر شده شهر نفرین شده، ساعتها در تکه اتاقک فلزی کنار هم و پشت سرهم زجر می کشند و خودکشی می کنند، مردم اینجا مالیخولیای تهران زیستن را افتخاری می دانند برای خودشان، اینجا اگر زمانی اصالت داشت و سنتی و فرهنگی اینک شده لحاف پاره و فرسوده هزار تکه ای که زورکی به هم چسبانده شده، نمیدانم چندسال پیش بود و در کجای اینجا، عطر نان سنگک و بربری اش وتافتون های برشته اش با جگر سیخی دوقران ، کاسه بزرگ آش رشته پنج ریالی و یک لیوان آب انار در درون لیوان های بزرگ چهارتراش به قیمت پانزده ریال وبلیط اتوبوس های یک ریالی واحد با شاگرد شوفرهایی که ایستگاه به ایستگاه داد می زدند، بامردمی بسیار مهربانتر از بسیار مردم درهم لولیده  این روزها، سنتهای زیبایی که دیگر نابودشده اند د راین حلبی آباد بزرگ بی هویت…
اینجا دیگر تهران نیست، گودالی است که مردم در درون آن ریخته شده اند و همه دارند ارهم مثل نردبام بالا می روند تا نجات یابند اما دوباره سر می خورندو سرازیر می شوند درون همان گودال، تهران دارد درخودش دفن می شود و مردمش خود را خودخواسته دارند از بین می برند…
یادم نیست چه زمانی و کدام خیابان، یادم نیست…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*