یادداشت: کامیون حملِ زباله!

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / اگر بر اساس همان گزاره “زندگی یک خط ممتد نیست بلکه فراز و فرود دارد” به جامعه و حوادث آن نگاه کنیم، به مهارت بالایی برای عبور با آسیب کمتر از شبکه مصائب خواهیم رسید.
در فراز هم ممکن است راه گذر، سر فرود آوردن باشد و یا در فرود، سر برداشتن. مهارت استفاده از این دو حرکت متضاد است که به توفیق می انجامد. گاهی هم نه تنها به امید دیگران بار خویش را نباید برزمین بگذاری بلکه باید بار دیگری را هم از زمین برداری تا زمین، بی مانع و گذر از آن راحت تر شود. در تعریف این رفتار، شاید بتوان به همان قانون نانوشته عامیانه درباره رانندگی توجه داد که می گوید طرف مقابلت را غافل فرض کن. یعنی “همه” بار هوشیاری را به عهده بگیر تا از احتمال تصادف بکاهی.
اجازه بدهید حالا که سخن به رانندگی و فرهنگ آن رسید، مطلبی را برای تان نقل کنم که همین چند روز پیش در پُستی در فضای مجازی خواندم که ذیل تیترِ “کامیون حمل زباله ” چنین نوشته بود از زبان یک رهگذر که ؛ یه روز سوار تاکسی شدم؛ در حین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون!
راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چند سانتیمتری از اون ماشین ایستاد. راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی و شروع به داد و فریاد کرد؛ اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون داد و به راهش ادامه داد. توی راه به راننده تاکسی گفتم: شما که مقصر نبودید و امکان داشت ماشین‌تون هم آسیب شدید ببینه و ما هم راهی بیمارستان بشیم! چرا بهش هیچی نگفتید؟
گفت: “قانون کامیون حمل زباله”.
گفتم: یعنی چی؟
توضیح داد: این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن.
اونا از درون لبریز از آشغال‌هایی مثل؛ ناکامی، خشم، عصبانیت، نفرت و… هستند و به جایی برای تخلیه احتیاج دارن و گاهی اوقات روی شما خالی می‌کنند.
شما به خودتان نگیرید، برایشان آرزوی خیر کنید و ادامه داد: آدم‌های باهوش اجازه نمی‌دهند که کامیون‌های حمل زباله، روزشان را خراب کنند.
درست که تامل کردم دیدم حق با اوست. گاهی باید برای رسیدن به حقی بزرگ تر و همگانی تر از حق خود بگذریم درست مثل کاری که راننده تاکسی کرد. او می توانست ترمز نکند و به ماشین فرد متخلف بکوبد و تاوان هم بستاند و به اصطلاح او را ادب کند اما نتیجه می شد معطلی چند نفر، بسته شدن راه، فراوان شدن کلمات ناروا، احتمال درگیری، تشکیل پرونده های رانندگی، انتظامی، قضایی و…. اما آقای راننده، با یک آقایی به موقع و گذشت، جلوی ماجراهایی از این دست را همان اول بست با تکان دستی که راننده متخلف را اگر نه قانع، لااقل آرام کرد تا با اعصابی آرام تر به راه خود ادامه دهد.
باور کنیم که این رفتار هزار بار شجاعانه تر از آن است که پایین می آمد و صدایش را بالا می برد و احتمالا مشتش را فرود می آورد. باید توجه داشته باشیم که در گذر زندگی، از این افراد متخلف اما خود حق پندار کم نداریم اما می توانیم با رفتاری مدیریت شده، از عوارض پیامد برخورد با آن ها کم کنیم. این یکی از رفتار های شهروندی است که با دقت و عمل به آن، به سهم خود در افزایش آرامش اجتماعی کمک کنیم…..