سرمقاله/انحطاط فرهنگی…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
فرهنگ حاکم بر هر کشوری دارای دو وجه داخلی و خارجی است، داخلی آن ظاهرگرایی عوامانه هایی است که در آن با استفاده از کلمات مأنوس و رفتارهای کلیشه ای مردم را متمدن می نمایاند، تعارفات و استفاده از کلمات خوش آهنگ و دلنشین و میهمان نوازی و … اما شکل درونی آن مجموعه رفتارهای اجتماعی است که به مردم آن کشور هویت ملی و یا حتی مذهبی می دهد.همگرایی اجتماعی و اتحاد و همبستگی ملی و روح حاکمیت منافع ملی بر منافع شخصی و قانون مداری و… از جمله تبعات درونی فرهنگ مردم هر کشور است.ما خویش را در دنیای مجازی نوادگان قوم آریایی با فرهنگی غنی و بی همتای جهانی می پنداریم و مسلمانانی از جنس شیعه و با منشی جهانی!! این البته فقط در دنیای مجازی و فقط در حد اغنای ناداشته هایی است که به آن می بالیم و در بازی کودکانه عرب و عجم چون شاه مهره هایی از آنها استفاده می کنیم!!فرهنگ تمام کشورها متأثر از مردم همان کشور است، نه آنان را از جای دیگری آورده اند و نه دو سر و چهار گوش اند، از همان مردم اند و با همان باورها و فرهنگی که در آن رشد کرده اند.فرهنگ ما هم همین است، همه از هم و از یک ریشه و خاک، همه زاییده رفتارهای خودمان اند، تمامی سیستم های حکومتی از صدر تا به ذیل بزرگ شده و میوه همین درخت فرهنگ اند!!هیچکدام مان تافته جدا بافته نیستیم، جرقه هایی از امید در سپهر سیاست و فرهنگ این کشور از مادها تاکنون درخشیدند و چون شهاب هایی نورانی فقط از آسمان آن عبور کردند و به خاموشی گراییدند اما نه کسی متوجه شد و نه کسی سعی در تکرار این جرقه ها کرد. چرا خیال می کنیم که همه چیز در دست حاکمیت است و باید شرایط از بالا به پایین خوب شود تا کشور خوبتر شود؟!! چرا نباید از پایین به بالا این اتفاق بیفتد؟!!کدام یک از ما حاضر است شروع کننده باشد؟ چرا دائم منتظر شروع دیگرانیم؟ چرا دائم فانوس به دست به دنبال قهرمانان تخیلی می گردیم تا ما را نجات دهند؟! چرا به آن درجه از حقارت رسیده ایم که توان تغییر را در خود کشته ایم؟!چرا در بزنگاه هایی که باید خودمان را محک بزنیم دائم شکست می خوریم؟ در بحبوحه جنگ تمام عیار روانی و اقتصادی همگی مان به فکر منافع شخصی خویش ایم و سعی در تکه تکه کردن هم برای بلعیدن بیشتر از حق خویشیم؟ چگونه است که در کسری از ساعت صدها هزار نفر در ثبت خودروهایی که همه می دانند ماشین های مرگ هستند برای نام نویسی له له می زنند آن هم با قیمت هایی که غیرقابل باور است؟ چگونه است که در کارزاری چنین بزرگ و مرگبار از زن خانه دار تا سلطان سکه رو به خرید ارز و سکه و… می آورند تا قیمتی بیابد که قادر باشد سفره مردم را تا سه برابر کوچکتر کند؟! چگونه است که حیوان صفتانی انسان نما حتی از پوشک بچه برای سود بیشتر و احتکار آن نمی گذرند؟ چگونه است که میوه هایی که نه دلار خرج آنها شده و نه سکه طلا این چنین با بازی دلالان کثیف از سفره مردم حذف می شوند؟!! چگونه است که دارو به عنوان بخشی از حیات جامعه بازیچه دست گروه های مافیایی می شوند؟!چگونه است که در مجلس شورای اسلامی و با نطق نماینده ای که حقایق تلخی را بر کام عافیت طلبان هوچی گر چکانده با بدترین الفاظ و رفتارها مواجه می شود؟! چگونه است که هیچگاه نتوانستیم عفریت قاچاق صدها میلیارد دلاری را در این کشور محو و نابود کنیم؟ چگونه است که بازیگران ریا و تدلیس موفق به انجام هرکار غیرممکنی می شوند و آب از آب تکان نمی خورد؟! چگونه است که در مبارزه با فسادی که تاکنون به راه افتاده حتما باید از آفتابه دزدها به شتردزدها رسید، درحالیکه شتردزدان چون خرمهره هایی می درخشند و شناخته شده اند؟! چگونه است که هر حرفی و هر نوشته ای در کشورمان خطوط قرمز فراوان دارد اما تأسی به قانون و اجبار به رعایت آن هیچ خط قرمزی ندارد و دور زدن آن برای خیلی ها آزاد است؟! چگونه است که فاصله طبقاتی تبدیل به یک عادت و فاجعه آن هیچ کس را نمی آزارد اما گفتن حرف حقی در گوشه روزنامه ای ناگهان تبدیل به فاجعه ای عظما می شود؟! چگونه است که فرو غلطیدن به زیر خط فقر دهها میلیون نفر آدمی که هیچ پناه و ملجایی ندارند کسی را به اندازه حتی نیش پشه ای نمی رنجاند؟! قبول کنیم که دچار انحطاط فرهنگی مهیبی شدیم و همه مقصریم، آنان که نگذاشتند درست انتخاب کنیم، خودمان که انتخاب کردیم و انتخاب شدگانی که ندانستند جایگاهشان چیست و برای چه انتخاب شدند!!! تا جامعه خود غربالگری نکند و خود بر خویش نیشتر نزند و غدد بدخیم خیانت را از درون خویش بیرون نکشد اتفاقی که خواهد افتاد مضمحل شدن کشوری است که داعیه فرهنگ مداری و پر فهمی اش برعلیه خودش بکار خواهد رفت!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*