سرمقاله / کجایند منادیان؟!!

هنوز ماه مبارک رمضان به پایان نرسیده و سنگینی قرآن هایی که بر سر گذاشتیم از سرمان برداشته نشده و در لابلای اخبار انتشار آخرین مدارک کودتای آمریکایی بر علیه دولت ملی مصدق و برنامه های نهی از منکر تلویزیونی هم این روزها فراوان پخش میشود و افرادی که برای عدم حضور بانوان در ورزشگاه ها طومار و امضا جمع می کنند و…خبری غم انگیز و دهشتناک و تکان دهنده در این امواج خبری گم شد و هیچ کس نفهمید که در جامعه ما چه اتفاقی افتاد و چگونه حرمت انسانی پایمال و نابود شد، به راستی این اتفاقات باید آنقدر تکرار شود که دیگر حتی خمی به ابروی جامعه نیندازد؟ ما خویش رامدعی مسلمانی و پیرو علی(ع) می دانیم و هر روز عصر ماه عسل نوش جان می کنیم که حالمان خوش شود !! زنی بر خودرویی سوار می شود که به مقصد برسد و راننده در مقصدی، شیطان صفتانه به او تجاوز می کند و در گوشه خیابانی رهایش می کند، زن مستاصل و منگ تقاضای کمک میکند و خودرویی که دو سرنشین داشته او را سوار می کند و چون حال نزارش را میبینند آن دو نیز بر او … براستی به کجا چنین شتابان ؟!! ما به خود اجازه می دهیم که در تمامی ارکان های اجتماع اعم از اقتصاد و فرهنگ و سیاست دخالت کنیم و خویش را چون متخصصی تمام عیار در تمامی شاخصه های گفته شده بپنداریم اما بازخورد این نگاه و عمل براستی چیست؟ این همه تجاوز و قتل و خودکشی و طلاق و اعتیاد و انفجار جمعیت در سلولهای زندان ها و.. از کجا سرچشمه می گیرد؟ دلایلش چیست؟ ریشه در چه نوع سیاست ها و نگاه ها دارد؟ چرا در گذر زمان هیچگاه از منظر آسیب شناسی به جامعه مان ننگریستیم؟ این همه سرمایه و پول و امکانات که در مسایل فرهنگی موازی هزینه شد نتیجه اش کدام آرامش و آسایش فکری خانواده ها درجامعه بوده؟ چرا نگذاشتیم ونمی گذاریم مشکلات به شکل عریان به مردم گزارش شود تا جامعه خود بداند که چه باید بکند؟ مصلحت  اندیشی های مکرر و نابود کننده به بن بستی رسیده که دیگر نه شعار و نه سخنرانی و نه برخوردهای فیزیکی و نه بخشنامه جواب نداده و نمی دهد. تا شفافیت در واگویه کردن واقعیات و اعتماد به مردم نباشد مشکلات پیچیده اجتماعی نه این که حل نمی شود بلکه ضخامت  رسوب آن روز به روز بیستر شده و حل مشکلات را در حد غیر ممکن خواهدکرد. عوامل درون اجتماعی آنقدر پیچیده و متنوع هستند که چون دانه های زنجیر ازهم متأثر و به هم وابسته اند. نمی شود فقط لایه فرهنگی راگسترش داد اما اقتصاد مردم را رهاکرد و یا برعکس !! نمی شود بی توجه به اصل انسان شناسی وخواسته ها و غرایزش برای مردم نسخه ای یگانه پیچید که هم در تهران جواب دهد و هم در کنارک و هم در فلان روستای دور افتاده… زمانی که از مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال گذشته آماری در رابطه با دانش آموزان دختر و پسر در تهران به بیرون درز کرد عکس العمل های متفاوت و متناقضی را باعث شد، تا جایی که باتوجه به فشارهای وارده از برخی ارگانها همان مقدار آمار قطره چکانی را سریعا جمع و جور کردند بااین بهانه که تنش اجتماعی بروز نکند !  تا نتوانیم صادقانه و بدون اما واگر وچرا ومحافظه کاری شفاف و علمی و بی واسطه بامردم مشکلاتشان را درمیان بگذاریم راه به جایی نخواهیم برد، فقط کمی به مردم و افکار عمومی اعتماد و تکریم شان کنیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*