سرمقاله / رسانه ملی همچنان دربرزخ بایدها و نبایدها…!!

رسانه ملی درکشورما به مانند اتوبانی است یک طرفه و یکسویه ، خود می برد، خود پرو می کند و خود می دوزد واین لباس را که جنس ورنگ وطرح اش همه زاییده سلیقه اوست را به تن مردم باهزار لطایف الحیل می پوشاند و برای خودش نوشابه باز می کند و هورا می کشد، سازمان عریض و طویلی که تولیدش هیچ سنخیت و تناسبی با جامعه آماری امروز کشور ندارد و کلا درآن به مردم و خواسته ها و تغییرات اجتماعی آن توجهی نمی کند.
سازمانی با هزاران کارمند و لایه های پیچیده سیاسی و فرهنگی، سیاست و فرهنگی که خودش تعریف می کند و انواع کارشناسی که به وفور در اختیار دارد تا برنامه ها و اهدافش را کانالیزه کرده و به افکار عمومی ارایه کند.
در کشور های افغانستان، پاکستان، هندوستان و بسیاری از کشورهای جهان بخش خصوصی جایگاه وبژه ای درارتقای برنامه ها ورشدفرهنگ عامه دارد اما متاسفانه درکشورما صدا وسیما ویا رسانه ملی بدون کوچکترین دغدغه داشتن رقیب جدی هرآنچه را که تولید می کند آن را بهترین دانسته وحق دخالت ونقد از همگان سلب است ویکه تازی آن به مرحله ای رسیده که مردم برای گریز ازبرنامه هایی که دیگرآنان را اقناع نمیکنند سال های سال است که رو به استفاده ازماهواره آورده اند که با تمام اعمال سلبی نیروی انتظامی کماکان با گستردگی بسیار بالا برنامه های برون مرزی را به چاردیواری منازلشان کشانده اند.
چنین بنظر می رسد که تنها راه نجات رسانه ملی از تارهای خودخواسته تنیده شده دراطراف خودش وجلوگیری ازانسدادبیشتر حضورپررنگ وجدی بخش خصوصی وراه اندازی شبکه های خصوصی است تا رسانه ملی خویش را درمقابل رقیبی جدی بیابد تا نوع برنامه سازی وخبررسانی وتولید وبرنامه های تحلیلی را کم کم بیاموزد، انگاه درکوتاه مدت مردم دیگر نه رغبت به سرچ درکانال های ماهواره ای دارند ونه برنامه های ناخواسته به آنان تحمیل می شود.
زمانی که مردم تکثر در نظرات وافکار کارشناسان را ببینند واز تک صدایی خلاص شوند دیگر دلیلی نمیبینند که برای راستی آزمایی خبر، سرعت ودقت آن به سراغ کانال های آنسوی آب روند.
به دونمونه ازنوع نگاه صداوسیمایی به اخبار وسریال اشارتی میکنیم که تو خودبخوان حدیث مفصل ازاین مجمل…
جوانی در قبل از نماز عید فطر با آن وزانت حضور مسئولین وسران سه قوه در باصطلاح مداحی اش سیبل دولت را سوراح سوراخ میکند وهرچه دل تنگ نویسندگان ومسببین آن مداحی خواستند ازدهان او به گوش میلیونها ایرانی رساندند و آنگاه در خبر بیست وسی خود ضمن تطهیر عوامل اجرای پشت پرده آن از دولت ومردم طلبکارمیشود وباصطلاح خود قضیه را ختم به خیرمیکند، بدون این که از دولتیان یا عوامل سیاسی طرف مقابل کسی اجازه حرف وتحلیل داشته باشد.
سریال زیر پای مادر را که اتفاقا خوش ساخت و خوش دیالوگ بود را در آخرین قدم به مسلخی میکشاند که بزرگترین توهین است به مخاطب اش وهیچگونه توضیح به دردبخوری هم ارایه نمیشود انگار به میلیون ها مخاطب می خواهد بفهماند که آش کشک خاله است…و به کسی ربطی ندارد که این همه سرمایه و پول و…از بیت المال است که اینگونه به حراج یکسویه گذاشته می شود.
این دونمونه فقط مربوط به همین چندروزگذشته بود که مشتی باشدازخروار..وگرنه مردم ازاخبارایران قبل از صداوسیماازسایرمنابع خبری مطلع می شوند و واگویه های خبری آن باصطلاح خبرنگاران و روزنامه نگاران سوخته وبیات است. صدا و سیما آینه فرهنگ، سنن و رفتارهای اجتماعی مردم کشورمان است، که در آن و دراین بحبوحه های شرر وجنگ وانفجاروتروریسم باید نقش حیاتی وحدت آفرینی را ایفاکند و بازتاب تمامی نظرات تمامی گروههایی باشد که دل در گرو انقلاب دارند، یک رسانه فراجناحی !! آیا واقعا اینگونه است؟؟!! پاسخ را وامیگذاریم به وجدان های بیدار.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*