الهی! راز دل با تو چه گویم که تو خود راز دلی

تقارن شب های با فضیلت قدر با ایام شهادت حضرت علی(ع) همواره برای معتکفین در معبد تفکر و اندیشه مجالی مغتنم بوده در واکاویِ سمت و سوی اهداف و آرمانهایی که پای فشاریِ بر تحققش سرانجام آن اسوهٔ مجاهدان عارف را در چنین ایامی به بستر مرگ کشاند.
یقیناً جهت گیری ایده آلهای علی را که همهٔ عمر برای عینیت دادن به آنها لحظه ای از پای ننشست، باید در باورها و نگرش های بلند او جست.
قرن های متمادی ست که صاحبان اندیشه های عمیق و روح های جستجوگر سعی نموده اند گوهری شب فروز از اقیانوس ژرف ایده ها و آرمانهای او را که روشنای عملش بوده فرا چنگ آورند، اما آنچه که یافتند بسیار کمتر بود از آنچه که نیافتند! چرا که این اقیانوس بس بسیار ژرفناک است و عمیق. اما در این میان بسیاری از جویندگانِ به مقصد رسیده بر این باورند که آن گوهرِ شب چراغی  که در همهٔ عمر راهبرد فکری و عملی علی بود ، «عدالت و برابریِ حقوق انسانی» ست که توانست تمام تلاش ها و مجاهدتهای او را برای ساختن جامعهٔ توحیدی و بی طبقهٔ مبتنی بر وحدت انسانی و صلح جهانی سمت و سو بخشده تا جایی که سرانجام خود و فرزندانش یکی پس از دیگری جان بر سر این راه نهادند!
پس دوستان عزیز و جان روشن من!
بیائید در این روزها بر دردی از علی بگرییم که درد اوست. نه بر دردی که به قول آن معلم شهید از زخم ابن ملجم بر فرق شکافته اش می شناسیم که آن، درد علی نیست! درد علی، دردِ خجلت پدرانی بود که به رغم جان کندن بسیار، هر شب کودکان شان را بر سفره ای تهی بنشانند. درد علی، زردی روی مادرانی بود که در پستان خشکیده شان شیری برای نوزادان بی رمقشان نبود. درد علی، درد انسان های نیکدل و پاکدستی بود که در روزگار، بد شمرده می شدند. درد مجاهدانی که هنوز صدای چکاچک شمشیرهای جهاد در گوششان نجوا می کرد اما زمانهٔ پرعناد و بد کینه گرفتارشان ساخته بود. مردانی که یاد روز بازگشت چشمهایشان را فرو بسته و هول روز معشر اشکهایشان را جاری ساخته بود. آنانی که بیمناک و بی کس، لب دوخته و خاموش، سوگوار و دردمند در عصر رنگ و ریا رانده شدند، اما باز هم پند دادند، خسته شدند و شکسته ، از نفس افتادند و از پای،  تا سرانجام در شمار کم شدند و کم.  درد علی، درد به نظاره نشستن ستمکارانی بود که بر تند باد غرور و نخوتشان می افزودند و شمشیر زور برمی کشیدند تا ثروت خلق را به غارت برند. درد علی، از بدبختی کوبنده ای بود که فرا می رسید و هیچ کس را بیم آن نبود که به ناگاه بر سرش فرود خواهد آمد. درد علی، دیدن ریاکارانی بود که با کار دین در طلب دنیایند. آرامش و وقار به خود می دهند و دامن ردایشان را به تقوا برمی چینند و پوشش خدا را پناه پلید کاری و معصیت خدا می گیرند. درد علی … درد علی! چه بگویم از درد علی؟!
پس ای دوستان همسفر در این آخرین شب قدر!
بیائید در این لحظات شریف با استغاثه به درگاه خداوند قادر متعال برای رهایی همهٔ جهانیان از بند جهل و نادانی، فقر و گرسنگی، ستم وتعدی، جنگ و ستیز، غارت واستثمار، عداوت و دشمنی، درد وبیماری، تبعیض نژادی و نابرابریهای طبقاتی و حزبی دعا کرده و استقرار صلحی پایدار، توأم با سلامت و خوشبختی، آرامش و بهروزی، علم و دانایی، سرزندگی و شادمانی و سرانجام عدالت و برابری همگانی را برای همهٔ ابنای بشر مسئلت نمائیم تا هم مراتب پیروی و همسویی خود را با آرمانهای الهی و انسانی امام مجاهدان صبور و یگانه پیشوای عدالت خواهان راستین جهان اعلام کرده و هم درود و سلامی باشد به روان همیشه بیدار آن فریادگر بی بدیل عدالت انسانی در تاریخ …

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*