سرمقاله / اصول نقدگرایی…!!

شاید یکی از شاخصه های پیشرفت و توسعه را باید در گرو نقد دانست، نقد سره را ازناسره تمیز دادن و نقاط قوت و ضعف را با هم دیدن است. نقد، فرق و غربالگری بین شرایطی که هست و شرایطی که باید باشد، نقد روشنگر نقاط تاریک وخلاهای مدیریتی وحفره های پرناشدنی ندانم کاری هاست، نقد مفاهیم زیرآوار مانده و فراموش شده را روحی دوباره می بخشد، نقد منیت  ها و خودخواهی ها را حلاجی می کند و مو از ماست می کشد، نقد زمزمه ای است که گاه تبدیل به فریاد می شود تا گوشهایی که سنگین شده اند را پالایش کند.
اما فاصله بین نقد و تخریب به اندازه تار مویی است که محک اش مطالعه است و اشراف به واقعیات اجتماعی، قلم و زبان نقد پاک است، بی ریا، بی منت، بی تکلف، بی تهمت، بی دروغ، و…
اینکه دهان بازکنی و آنچه که در ذهن داری که متاثر از احساسات و اندیشه های انباشته از نفرت است را چون گلوله هایی آتشین بیرون بریزی دیگر نامش نقد نیست، واگویه های این و آن است که به دلیل کمی مطالعه و کم سوادی تبدیل به غرغر کردن می شود تا بحثی منطقی و قابل قبول.
متاسفانه سطح تحمل نقاد و نقدشونده در کشور ما بسیار نازل و پایین است به همین دلیل کمتر موفق به اقناع شخصی یا گروهی می شویم و بیشتر تبدیل به تنازعات و برخوردهای گاه فیزیکی هم می شود.
نقد نیاز به سواد و مطالعه دارد، نیاز به آرامش و روا داری دارد، نیاز به نگاه فکری نافذ به عمق ناکارامدی ها دارد، نیاز به داشتن آمار و ارقام مبتنی بر واقعیات جامعه دارد. بسیاری از مسئولین پایین دست و میانی و بالادستی در کشور ما به دلیل داشتن نگاه امنیتی و توهم توطئه نقد منصفانه و مشفقانه ای را هم برنمی تابند وآنرا نفوذی می پندارند از کشورهای متخاصم و به همین دلیل تنور نقد که به سردی گرایید از آنسو لهیب انواع فسادها و تبعیضات زبانه می کشد.
همان سیلی نقد مثالی است برای بیداری افکارعمومی و مدیرانی که خویش را به خواب زده اند و حلوای نسیه نیز نتیجه برنتافتن سیلی نقداست.
نشریات و رسانه ها برحذر باشند از نشر هرکلام و نوشته ای بنام نقد، نقاد نیز بر حذر باشد  از تولید رپرتاژ آگهی و بزرگ کردن بی وجه مسولین، وکلام آخراین که نقد داروی تلخی است و تزریق اش نیز دردناکتر، نیشتری دارد که غده های چرکین و متعفن نالیاقتی هارا میشکافد وطبیعی است که در این بازی با آتش این قلم به دستان نقاد هستند که باید بهای سنگینی را نیز بپردازند و باجان دل بپذیرند. تعهد قلم همان ن والقلم قرآنی است، بی شعار و فرافکنی وباشعور میدان داری تفکر و تعقل ومفاهمه وخردجمعی نه کلامی فردی و احساس برانگیز، نقد بدون (دال) می شود نق…و آن( دال) افتاده نیز همان دانستن است ….!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*