یادداشت/ المپیک و ما!

المپیکی که ازیونان باستان وبانام خدایانش آغازشد اینک به ریو دربرزیل رسیده آنقدر در امواج همیشه تاریخ فراز و نشیب داشت که در قرن بیستم وآغاز هزاره سوم تبدیل به رویدادی عظیم وجهانی شود…پنج حلقه رنگی محاط برهم به نمایندگی از پنج قطعه زمین در مبارزاتی نفس گیرو درمحدوده زمانی معلوم و رشته های متنوع ورزشی جشنواره ای از لبخندها و اشکها وآه وحسرتها وحوادثی گاه تلخ آن را به پایان می برند. بجز فوتبال که جام جهانی اش پراهمیت است بقیه رشته های ورزشی قله آخرین دستاوردها و پیشرفت و موفقیتشان المپیک است.جایی که صدم ثانیه ها و میلی مترها وگرمها رنگ زرد طلایی ونقره ای وبرنزی را جابجا می کنند. کشورهای صاحب سبک وقانون از روز و ساعتی که مشعل شعله ور المپیک خاموشی می گیرد و نفس اش می برد تاچهارسال بعد، کارشان با ورزشکاران شان تازه آغاز می شود…مربیان متخصص، کمک مربیان، گروه پزشکان، فیزیوتراپان، روانشناسان ومتخصصان تغذیه ..درتیم هایی قوی و کارآزموده وبادراختیار داشتن ابزارهای پیشرفته و بودجه های کلان وحساب شده، ورزشکاران را دراختیار گرفته و۴سال تمام آنان را دراختیار داشته وآنها را تبدیل به قهرمانانی میکنند که در مهمترین و ارزشمندترین پیکارهای جهانی ازجان مایه گذارند و نامی درتاریخ حک کنند…

       کشورمان اما به دلیل نبود و نداشتن بسیاری از زیرساختهای ورزشی وکمبودهای فراوان نرم افزاری وسخت افزاری، و دست نیافتن به حداقل امتیازات و رکوردهای لازم باتعداد محدود ورزشکار و رشته های ورزشی شرکت می کند. تعدادمدالهای خوش رنگ طلایی و سایررنگها نشان از موفقیت یا عدم آن دارد…امیدمان به معدود گردن آویزهایی است که وزنه برداران وکشتی گیرانمان احتمالا بدست آورند و کویر خشک مدال هایمان را آباد کنند…و شاید تکواندوهم.. المپیک میدان ورزش وعلم وامکانات است…ازورزشکاران نمی شود انتظار معجزه داشت با نداشته ها.. ورزشکارانی که به حال خودرهاشده به امیدخدا سپرده می شوند تایکسال مانده به المپیک،آنگاه دوستان ومسئولان ازخواب زمستانی وکشمکشهای سیاسی کم کم بیدار می شوند و باز همان بازی های تکراری دهه های گذشته… بیش از چهاردهه از ساخت مجموعه آزادی می گذرد وفقط همان را داریم و رمقش راکشیده ایم…ورزشگاهی فوتبالی دراصفهان بیش ازدودهه ازساخت آن می گذرد و هنوز افتتاح نشده….!!! مگر می شود با این امکانات درحد صفر به جنگ ثانیه ها و سانتیمترها وگرم ها رفت؟ عادت کرده ایم که باهق هق کردن گناه باخت ها را به گردن داوری و ناداوری و زمین و زمان بیندازیم…باشعار و دوپینگ مالی و وعده دادن هایی به رنگ سکه های طلا نمی شود با واقعیت های علمی ورزش روز جهان جنگید و مدال آوری کرد… اگرنمی بود فروغ تک ستاره هایی که با تعصب مدال می آورند، با این زمینه هایی که داشته هایمان است چرخه معیوب مان همچنان خواهدچرخید… مردم مان عادت کرده اند به جملاتی کلیشه ای ونخ نماشده…که: چیزی از شایستگی های بچه هاکم نشده…و مجلس باز کمیته ای راتشکیل می دهد که دلایل شکست تیم های ملی را فانوس به دست بشناسند…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*