حوادث/ بازداشت یک فرد مسلح در دانشگاه تهران/سارق خرما قاتل شد/ مرگ مرموز در آتش/ صحنه‌سازی برای فرار از مجازات همسرکشی/پایان ‌شوم یک ارتباط‌ شیطانی/

بازداشت یک فرد مسلح در دانشگاه تهران

فردی که در تجمعات دانشجویی دانشگاه تهران حضور داشت، وقتی با درخواست مأموران حفاظت فیزیکی مبنی بر ارائه کارت دانشجویی روبرو شد، اقدام به درگیری با آن‌ها و با ضربات چاقو ۲ مامور و ۲ دانشجو را زخمی کرد.

 بازداشت یک فرد مسلح در دانشگاه تهران به گزارش  فارس، عصر روز شنبه ۷ آبان ماه ۱۴۰۱، فردی که در تجمعات دانشجویی دانشگاه تهران حضور داشته و از سوی مأموران حفاظت فیزیکی دانشگاه به عنوان فردی مشکوک و غیردانشجو شناسایی شده بود، پس از اینکه در خروجی درب ۱۶ آذر دانشگاه تهران با درخواست مأموران حفاظت فیزیکی مبنی بر ارائه کارت دانشجویی روبرو شد، اقدام به درگیری با آنها کرد و پس از وارد کردن ضربات چاقو به ۲ تن از کارکنان حفاظت فیزیکی دانشگاه، قصد فرار داشت.

براساس این گزارش، با وجود ضرباتی که این ضارب مسلح به سلاح‌های سرد و شوکر، به نیروهای حفاظت فیزیکی دانشگاه تهران وارد کرد، اما از سوی مأموران حفاظت فیزیکی که در محل حاضر بودند، دستگیر و تحویل نیروی انتظامی شد. ضارب در حین دستگیری، دست به خودزنی نیز زد اما در این عمل هم ناکام ماند.

گزارش میدانی اداره کل حراست دانشگاه تهران حاکی است، یک دستگاه پژو ۲۰۷ با ۳ سرنشین نیز به عنوان پشتیبان ضارب در خیابان ۱۶ آذر شناسایی شده است.

براساس این گزارش، دو تن از دانشجویان دانشگاه تهران نیز دچار جراحت‌ سطحی شده‌اند، در حال حاضر ۲ کارمند حفاظت فیزیکی و دو دانشجوی دانشگاه تهران در حال مداوا هستند.

 

 

سارق خرما قاتل شد

سارق مسلح که هنگام سرقت خرما در بم مرد کشاورزی را کشته و فرارکرده بود، توسط پلیس آگاهی شهرستان بم دستگیر شد.
سرهنگ «یوسف سلیمانی» در تشریح این خبر اظهار داشت: به‌دنبال وقوع یک فقره سرقت مسلحانه خرما از باغ‌های این شهرستان در شهریور سال‌جاری که منجر به قتل مالک یک باغ خرما شده بود، موضوع در دستور کار مأموران انتظامی این شهرستان قرار گرفت.
وی افزود: در این رابطه با‌ وجود اینکه شناسایی و دستگیری قاتل فراری به سبب گستردگی باغ‌های خرما و گذرگاه‌های تاریک و فاقد تجهیزات کمکی بسیار سخت و حتی بعید به نظر می‌رسید مأموران پلیس آگاهی با انجام اقدامات اطلاعاتی و پی‌جویی‌های پلیسی موفق شدند قاتل را شناسایی و او را در مخفیگاهش به همراه یک اسلحه شکاری دست ساز که در قتل استفاده شده بود، دستگیر کنند.
فرمانده انتظامی شهرستان بم تصریح کرد: این متهم که به مصرف شیشه اعتیاد دارد و در پرونده خود جرایمی از جمله قتل، نزاع، درگیری و سرقت هم داشت، به انجام این قتل با سلاح شکاری به انگیزه سرقت خرما اعتراف کرد و پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.

مرگ مرموز در آتش

کشف جسد سوخته مرد جوان در حریق عمدی آپارتمان طبقه هفتم، دو فرضیه را پیش روی بازپرس جنایی قرار داد.

به گزارش ایران، ساعت ۴:۳۷ بامداد شنبه ۷ آبان گزارش آتش‌سوزی یک ساختمان ۷ طبقه در خیابان اشرفی اصفهانی، خیابان خجسته‌پور به آتش‌نشانی اعلام شد. با حضور سه ایستگاه آتش‌نشانی، امدادگران دریافتند واحد طبقه هفتم در حال سوختن است و شعله از پنجره‌های شکسته به بیرون زبانه می‌کشد.

جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران گفت: در طبقه هفتم این ساختمان یک واحد ۹۰ متری بود که آتش‌سوزی در آن رخ داده بود، با توجه به شکستن شیشه‌ها احتمال می‌رفت انفجار کوچکی نیز رخ داده باشد. پس از اطفای حریق با جسد مردی حدوداً ۴۵ ساله مواجه شدیم که موضوع به پلیس و اورژانس اعلام شد.

با گزارش کشف جسد سوخته از سوی مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض به بازپرس محمدرضا صاحب‌جمعی تحقیقات تیم جنایی شروع شد. بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت مرد جوان روی تختی در اتاق نشیمن بوده که بر اثر آتش‌سوزی جان خود را از دست داده است.

همسایه‌ها در تحقیقات مدعی شدند مرد جوان با برادرش اختلاف شدیدی داشته و بارها صدای درگیری آنها را شنیده‌اند. این در حالی بود که متوفی سابقه خودکشی نیز در پرونده خود داشت.

باتوجه به اینکه کارشناسان آتش‌نشانی اعلام کردند که حریق عمدی بوده است، دو فرضیه از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران مطرح شد؛ نخستین فرضیه قتل مرد جوان و حریق عمدی بوده و دومین فرضیه خودکشی است.بنابراین تحقیقات برای برملایی راز مرگ مرموز مرد تنها به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.

پایان ‌شوم یک ارتباط‌ شیطانی

زن میانسال و مرد جوان که متهم هستند پس از ارتباط پنهانی با یکدیگر، مرتکب قتل شوهر زن شده بودند در جلسه دادگاه منکر قتل شدند. متهمان شش سال پنهانی در ارتباط‌ بودند.

به گزارش جام جم، جلسه محاکمه دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران. متهمان پرونده زن و مردی هستند که براساس کیفرخواست دادسرای جنایی در قتل مرد میانسالی همدستی داشتند. زن میانسال به‌نام مونا و همدستش که مردی جوان است، با قرار وثیقه آزاد هستند و در تمام مراحل تحقیق منکر قتل شدند.

در کنار آنها اولیای دمی نشسته‌اند که اصرار دارند مونا پس از ارتباط پنهانی با شاهرخ، نقشه قتل شوهرش را اجرا کرده و قاتل و همدستش باید به اشد مجازات برسند.

پس از رسمیت جلسه محاکمه، رئیس دادگاه از نماینده دادستان خواست کیفرخواست را قرائت کند. قاضی جوان در جایگاه نماینده دادستان ایستاد و گفت: «این پرونده دو متهم به نام‌های شاهرخ و مونا دارد. آنها متهم به مباشرت و معاونت در قتل محمود، همسر مونا هستند.

زمان قتل ۲۰فروردین۱۳۹۷ و محل آن خانه مقتول در یکی از محلات مرکزی تهران بود. آنها بعد از قتل، جسد مقتول را با لباس زیر در حاشیه شهر و زیر نخاله‌ها مخفی کردند. متهمان با هم ارتباط پنهانی داشتند و شاهرخ قبل از مرگ محمود مقابل خانه آنها حضور داشت. با توجه به دلایل موجود در پرونده برای دو متهم درخواست مجازات دارم.»

سپس وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و از طرف برادر و خواهرهای مقتول برای شاهرخ قصاص و برای مونا اشد مجازات معاونت در قتل را درخواست کرد. این وکیل دادگستری درباره شکایت اولیای دم گفت: «متهمان از زمان دقیق مرگ مقتول اطلاع داشته اما در تحقیقات مقدماتی منکر همه چیز بودند.

همچنین مخفی‌کردن جسد زیر نخاله در بیرون از شهر توسط متهمان نشان از قتل دارد. یکی دیگر از دلایل موجود در پرونده، تلاش متهمان برای گمراه‌کردن مسیر تحقیقات است. کشف جسد با لباس خانه نیز از دلایل داخل پرونده است. تلاش متهمان برای مخفی‌کردن مرگ به کیفیتی که در این پرونده منعکس است، هیچ توجیهی ندارد و نشان از جنایت توسط متهمان و تلاش برای فرار از مجازات دارد. رابطه پنهانی متهمان نیز فرضیه مرگ محمود با تصمیم قبلی را تقویت می‌کند.»

رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به شاهرخ از او خواست از خود دفاع کند که مرد جوان با رد اتهامش گفت: «من از ابتدا هیچ قتلی را قبول نکرده و قبول ندارم.»

رئیس دادگاه: قبول دارید آخرین نفری که نزد مرحوم بود شما بودید؟

شاهرخ: بله اما او را نکشتم. او در حال بازگشت از ورزش بود که روی زمین افتاد. اشتباه کردم او را سوار ماشین کردم و مجبور شدم جسد را انتقال دهم.

رئیس دادگاه: چرا جسد را مخفی کردید؟

شاهرخ: مخفی نکردم، برعکس، جایی گذاشتم که زود پیدا شود اما روی او نخاله ریختند.

رئیس دادگاه: اگر مرتکب قتل نشدید، چرا از ابتدا منکر همه چیز بودید؟

شاهرخ: مقصرش مونا است. او با من تماس گرفت و گفت جسد شوهرش پیدا شده و او را با چاقو کشته‌اند. فکر کردم وقتی رهایش کردم زنده بوده و بعد از آن فردی سراغش رفته و او را کشته است. آنجا بود که تصمیم گرفتم منکر همه چیز شوم تا قتل گردن من نیفتد. وقتی در اداره آگاهی گفتند روی جسد آثار ضربه چاقو نبوده اعتراف کردم.

رئیس دادگاه: چرا منکر ارتباط با مونا بودید؟

شاهرخ: ما از سال ۹۱ ارتباط داشتیم اما به لحاظ مسائل خانوادگی و روابط کاری‌ام منکر آن شدم.

رئیس دادگاه: در تحقیقات ابتدایی اعتراف کردی با مقتول مشاجره داشتی، این را هم انکار‌می‌کنی؟

شاهرخ: تحت فشار بازجویی اعتراف کردم. تنها اشتباه من در این پرونده رها نکردن جسد در محل سکته بود. یک‌بار سوار تاکسی شدم و راننده تعریف کرد که مسافری در خودرویش سکته کرده و چند ماه درگیر ماجرا بوده است. آن لحظه یاد این موضوع افتادم و جسد را در بیرون از شهر رها کردم.

رئیس دادگاه: چرا مقتول لباس به تن نداشت؟

شاهرخ: می‌ترسیدم اثرانگشتم روی لباسش باقی مانده باشد.

سپس مونا، دومین متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و او هم منکر اتهامش شد و گفت: «هیچ نقشی در مرگ همسرم نداشتم. شاهرخ را از سال۱۳۹۱ می‌شناسم اما هیچ رابطه‌ای با او ندارم.»

رئیس دادگاه: چرا ناپدید شدن همسرتان را دیر گزارش کردید؟

مونا: آن زمان بچه‌هایم بیمار بودند و درگیر بیماری آنها بودم اما به بیمارستان و کلانتری رفتم ولی اثری از شوهرم نبود. نمی‌دانستم باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرم. روز بعد با برادرشوهرم تماس گرفتم و به او اطلاع دادم.

در ادامه وکیل دو متهم از آنها دفاع کرده و به گزارش پزشکی‌قانونی اشاره کردند که مرگ او را با بیماری زمینه‌ای که به آن مبتلا بود مرتبط دانسته بودند.

پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری و صدور رای وارد شور شدند.

 

 

 

صحنه‌سازی برای فرار از مجازات همسرکشی

مرد جوان بعد از قتل همسرش قصد داشت با صحنه‌سازی از مجازات فرار کند اما تیزهوشی کارآگاهان راز جنایت را فاش کرد.

به گزارش جام‌جم، عصر روز چهارشنبه گذشته مردی در تماس با پلیس۱۱۰ از قتل همسرش به دست افراد ناشناس خبر داد. پس از این تماس تیمی از ماموران همراه بازپرس جنایی ساوجبلاغ استان البرز در محل قتل در حوالی کردان حاضر شدند. جسد زن ۲۲ ساله در گوشه‌ای از پذیرایی افتاده بود و آثار ضرب و جرح روی بدنش وجود داشت. وسایل خانه نیز به هم ریخته بود.

تیم جنایی در نخستین گام به تحقیق از شوهر مقتول پرداخت که اومدعی شد: «صبح وقتی به محل کارم می‌رفتم مورد مشکوکی را در اطراف خانه ندیدم. عصر وقتی به خانه برگشتم متوجه به‌هم ریختگی وسایل و قتل همسرم شدم. فرد یا افرادی با ورود به خانه همسرم را به قتل رسانده‌اند.»

ماموران به بررسی محل قتل پرداخته و متوجه شدند آثاری از ورود به زور روی در و پنجره خانه وجود ندارد و قاتل به راحتی توانسته وارد خانه شود. همچنین سرقتی از آنجا انجام نشده و قتل با انگیزه اختلاف یا انتقام رخ داده است. تحقیق از خانواده مقتول و همسایه ها هم نشان داد این زوج با هم اختلاف‌داشتند.

با کشف این سرنخ‌ها‌، تیم جنایی به بازجویی از همسر مقتول پرداخت که او سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: « به دلیل سوء‌ظن و اختلافی که با همسرم داشتم با او درگیر شدم و کتکش زدم. وقتی به خودم آمدم او مرده بود. از خانه بیرون رفتم و چند ساعت بعد برگشتم و با صحنه‌سازی طوری وانمود کردم که او وقتی من بیرون بودم به قتل رسیده است.»

متهم پس از اعتراف به قتل با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات درباره انگیزه‌اش از قتل ادامه دارد.

 

 

 

آرمیتا زنده است

رئیس کل دادگستری استان البرز ماجرای تجاوز و کشته شدن دختر جوان در یکی از بیمارستان‌های کرج را تکذیب کرد.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، طی روزهای گذشته، در فضای مجازی ادعاهایی در رابطه با دختری به نام آرمیتا عباسی منتشر شد مبنی بر اینکه بعد از یک هفته بازداشت، به بیمارستانی در کرج منتقل شده و در بیمارستان مشخص شده  که وی مورد تجاوز قرار گرفته است.
حسین فاضلی هریکندی رئیس کل دادگستری استان البرز در این باره بیان کرد: با توجه به گزارش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۲ نفر در شهرستان ساوجبلاغ دستگیر شدند که در اقاریر خود اعلام کردند فردی که به‌عنوان سرشبکه این دو نفر را برای انتشار فراخوان‌ها و مطالب در فضای مجازی هدایت و تغذیه می‌کرده است، خانمی به نام آرمیتا عباسی است.
وی با بیان اینکه صفحه مجازی این فرد در فضای مجازی اقدام به انتشار فراخوان برای اغتشاش می‌کرده است، گفت: این افراد قصد داشتند تا با استفاده از کوکتل مولوتوف به پایگاه‌های بسیج، کانکس‌های انتظامی و کلانتری‌های این منطقه حمله و اقدام به آشوب کنند.
وی با بیان اینکه پس از دریافت این اقاریر دستور بازداشت و بازرسی منزل خانم عباسی در کرج صادر شد، گفت: در بازرسی از منزل این خانم چند بطری ۱.۵ لیتری بنزین، ۱۰ عدد کوکتل مولوتوف آماده و تعدادی فندک کشف شد.
پس از تفهیم اتهامات، این فرد به بازداشتگاه اعزام شد که در تاریخ ۲۵ مهرماه اعلام کرد روده‌هایش مشکل دارد که با توجه به ادعای وی با دستور قضایی این خانم برای بررسی موضوع و درمان به بیمارستان امام علی(ع) کرج اعزام شد.
رئیس کل دادگستری استان البرز با اشاره به اینکه ادعای تجاوز از اساس دروغ است، بیان کرد: پس از انجام معاینات پزشکی مشخص شد  این خانم از گذشته دارای مشکلات گوارشی مربوط به بیماری هموروئید بوده و در معاینات انجام شده تأیید شد که در حال حاضر مشکل خاصی ندارد و در کمتر از ۲۴ ساعت از بیمارستان ترخیص شد که به محض مرخص شدن، دستوراتی مبنی بر انجام معاینات تکمیلی برای این فرد صادر شد تا در ادامه مشکلی برای سلامتی وی ایجاد نشود.
این خانم به‌دلیل نوع اتهام و جرایم و اینکه لیدر اغتشاشات بوده و اقلام و تجهیزات آشوبگرانه که از منزل وی کشف شده، با صدور قرار تعقیب بازداشت موقت در زندان فردیس به سر می‌برد و همچنین براساس قانون با خانواده خود در تماس است.
فاضلی هریکندی تأکید کرد: شایعات منتشر شده در مورد فوت یا تجاوز به این فرد از اساس کذب است و صحت ندارد.

ربودن مرد کارخانه‌دار برای اخاذی ۵ میلیاردی

سارق سابقه‌داری که با همدستی یکی از دوستانش، مرد کارخانه‌دار را برای اخاذی ۵ میلیارد تومانی ربودند، پس از دستگیری مدعی شد به خاطر اختلاف با شاکی بر سر عتیقه‌های ۲۰ میلیاردی دست به این کار زده است.

 ربودن مرد کارخانه‌دار برای اخاذی ۵ میلیاردی به گزارش ایران، شامگاه دوشنبه دوم آبان مرد پولداری در تهران وحشت‌زده به اداره پلیس رفت و از دو مرد جوان به اتهام آدم‌ربایی و اخاذی چند میلیاردی شکایت کرد.

شاکی که مرد ۳۷ ساله‌ای بود، در توضیح ماجرا گفت: «من کارخانه‌دار هستم و در کار صنایع چوب فعالیت دارم و دو بار هم در سال‌های قبل به عنوان کارآفرین نمونه کشور انتخاب شدم. روز دوشنبه مثل همیشه با خودروی پژو ۲۰۶ خودم راهی کارخانه‌ام در حوالی مرتضی‌گرد در جنوب تهران شدم. البته چند خودرو لوکس و گرانقیمت هم دارم، اما همیشه در تهران با خودروی پژوام رفت و آمد می‌کنم. ساعت ۱۹ شب با خودروام از کارخانه‌ام بیرون آمدم که کمی آن‌طرف‌تر دو مرد راه مرا سد کردند و به زور سوار خودروام شدند. یکی از آن‌ها که بهرام نام دارد، می‌شناختم. او از چهار ماه قبل بروشور تبلیغاتی تولیدات کارخانه‌ام را پخش می‌کرد، اما نفر دوم را نمی‌شناختم. آن‌ها اسلحه و چاقو همراه داشتند و تهدید کردند که حرکت کنم. خیلی ترسیده‌بودم و به راه افتادم تا اینکه در مکان خلوتی از من خواستند توقف کنم. وقتی خودروام را نگه داشتم، دست‌هایم را با بست‌های پلاستیکی بستند و مرا به صندلی کنار راننده منتقل کردند و سپس بهرام پشت فرمان نشست و شروع به حرکت کرد و همدستش هم از صندلی پشت، اسلحه را به پهلویم گذاشت تا حرکتی انجام ندهم. هر چقدر التماس کردم مرا رها کنند، فایده‌ای نداشت تا اینکه مرا به باغ متروکه‌ای در جاده ساوه بردند و در اتاقی حبس کردند.»

اخاذی میلیاردی

شاکی ادامه داد: «در باغ از بهرام خواستم رهایم کند، اما او مرا به شدت کتک زد و گفت با خانواده‌ام تماس بگیرم تا برای آزادی‌ام پول فراهم کنند، اما دوباره پشیمان شدند و خواستند به آن‌ها چک بدهم. به هر حال سه ساعت مرا شکنجه دادند و کتک زدند و در نهایت هم دو چک یکی به مبلغ ۵ میلیارد تومان و دیگری ۱۰۰ میلیون تومان به آن‌ها دادم. بهرام همچنین از طریق تلفن همراهم ۷ میلیون تومان از کارت بانکی‌ام به کارتی انتقال داد. وقتی به آن‌ها گفتم فراهم کردن این مبلغ برای من دشوار است، گفتند که وضع مالی‌ام خوب است و این چند میلیارد تومان چیزی از سرمایه‌ام کم نمی‌کند. آدم‌ربایان مرا تهدید کردند به حسابم پول واریز کنم تا چک‌ها را وصول کنند و گرنه بار دوم که مرا گروگان بگیرند، می‌کشند. از آن‌ها فرصت خواستم و قول دادم که ابتدا چک ۱۰۰ میلیون تومانی را به بانک ببرند و بعد چک پنج میلیارد تومانی را وصول کنند و به همین خاطر مرا ساعت ۱۰ شب در یکی از خیابان‌های جنوبی تهران رها کردند.»

بازداشت متهمان

با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی حمیدرضا رستمی، بازپرس شعبه ۱۱ دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. مأموران پلیس در تحقیقات فنی خیلی زود دو متهم را شناسایی کردند و به دام انداختند.

صبح دیروز دو متهم برای بازجویی به دادسرا منتقل شدند، اما آدم‌ربایی را انکار و ادعا کردند به خاطر خرید و فروش عتیقه و اجناس زیر خاکی با شاکی اختلاف مالی دارند. دو متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.

 

 

 

شکایت از نامزد سابق به اتهام تعرض

دختر جوان گفت: من و امیرعلی هر کدام در یک شرکت کار می‌کردیم. قرار بود پول‌هایمان را جمع کنیم و با هم خانه‌ای اجاره و ازدواج کنیم، اما بعد از مدتی به من گفت دیگر من را نمی‌خواهد و من متوجه شدم او با دختر مدیر شرکت دوست شده است و قصد دارند با هم ازدواج کنند. امیرعلی میان پول و عشق، پول را انتخاب کرد.

                                                   شکایت از نامزد سابق به اتهام تعرض                                       به گزارش اعتماد سارا و امیرعلی قرار بود با هم ازدواج کنند؛ اما ناگهان ظهور فردی در زندگی‌شان منجر به پایان رابطه آن‌ها شد و حالا سارا از امیرعلی به اتهام تعرض شکایت کرده است.

دختر جون از دلیل شکایتش می‌گوید و از اینکه چرا با امیرعلی رابطه داشت:

آن‌طور که خودت گفتی با امیرعلی رابطه داشتی، اما حالا به اتهام تعرض از او شکایت کرده‌ای. چرا؟

امیرعلی مرا اغفال کرد. ما هر دو دانشجو بودیم که با هم آشنا شدیم. هیچ‌کدام پول نداشتیم و به همین خاطر هم نتوانستیم با هم ازدواج کنیم. بعد از دوران دانشگاه کار پیدا کردیم. هر کدام در یک شرکت کار می‌کردیم و قرارمان این بود که پول‌هایمان را پس‌انداز کنیم و وقتی به حدی رسید که توانستیم خانه‌ای اجاره کنیم ازدواج کنیم؛ اما امیرعلی به من خیانت کرد.

پس مساله خیانت است نه تعرض.

این‌طور نیست. او مرا اغفال کرد. یک روز مرا به خانه پدری‌اش دعوت کرد و وقتی رفتم آزارم داد. او با خشونت زیادی من را آزار داد و بعد هم تهدیدم کرد که شکایت نکنم.

خودت می‌گویی مدت‌ها از موضوع گذشته است. پس چطور در این مدت فکر شکایت نبودی؟

امیرعلی من را تهدید کرد بعد هم قول ازدواج داد، من هم، چون عاشقش بودم قبول کردم.

سال‌ها با هم رابطه داشتید، فکر می‌کنی حرفت قابل باور است؟

من دروغ نمی‌گویم. امیرعلی به من تعرض کرد و وقتی اعتراض کردم و خواستم شکایت کنم به من ابراز علاقه کرد، اما بعد از مدت‌ها فهمیدم دروغ گفته است.

چه شد که امیرعلی به تو خیانت کرد؟

من و امیرعلی هر کدام در یک شرکت کار می‌کردیم. قرار بود پول‌هایمان را جمع کنیم و با هم خانه‌ای اجاره و ازدواج کنیم، اما بعد از مدتی به من گفت دیگر من را نمی‌خواهد و من متوجه شدم او با دختر مدیر شرکت دوست شده است و قصد دارند با هم ازدواج کنند. امیرعلی میان پول و عشق، پول را انتخاب کرد.

اطمینان داری که پول را انتخاب کرد و واقعاً عاشق آن دختر نشده بود؟

وقتی فهمیدم امیرعلی با دختر دیگری رابطه دارد و به همین خاطر هم مرا کنار گذاشته به او گفتم چرا با من بازی کرده است، جواب داد با تو بازی نکردم من تو را دوست داشتم، ولی از بی‌پولی خسته شده‌ام و نامزد جدیدم پول دارد و می‌توانم راحت زندگی کنم!

آن دختر را از نزدیک دیده‌ای؟

بله! حتی با او صحبت کردم. من به سراغ آن دختر رفتم و با او صحبت کردم، دختر گفت برایش مهم نیست امیرعلی با کسی دیگر رابطه داشته است.

فکر می‌کنی با دلایل ضعیفی که داری بتوانی ادعایت را ثابت کنی؟

برای من مهم این است که آبروی امیرعلی برود! او آبروی من را برد و باید تاوانش را پس بدهد. وقتی آبرویش رفت می‌بینیم که پدر دختر باز هم به ازدواج دخترش با امیرعلی رضایت می‌دهد یا نه.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*