حوادث/ارتباط پنهانی به قیمت جان مرد جوان ختم شد/ کلاهبرداری میلیاردی با شگرد دعانویسی و رمالی

ارتباط پنهانی به قیمت جان مرد جوان ختم شد

مرد جوان به دلیل رابطه پنهانی با همسر قاتل با ضربات چاقو در نازی‌آباد تهران کشته شد.

به گزارش تهران نیوز، ساعت ۱۷ یک شنبه پانزدهم آبان، درگیری مرگبار دو مرد جوان تبعه افغانستان در ساختمانی نیمه‌کاره در محله نازی‌آباد به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش شد. با اعلام این خبر، ماموران کلانتری ۱۳۰ نازی‌آباد و تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در طبقه اول ساختمان نیمه‌کاره‌ با جسد مرد جوانی مواجه شدند که از ناحیه گردن و سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته و به طرز هولناکی به قتل رسیده بود.

بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت که مقتول در یک درگیری هولناک توسط مرد جوانی با ضربات چاقو به قتل رسیده و عامل این جنایت پس از ارتکاب جرم، از مهلکه گریخته است.

تحقیقات بیشتر کارآگاهان دایره ویژه قتل پلیس آگاهی پایتخت مشخص کرد، مقتول با همسر قاتل در کشور خود به صورت پنهانی ارتباط داشته که این موضوع درگیری مرگباری را بین آن ها رقم زده و به قتل مرد جوان ختم شده است.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از دریافت این اطلاعات مهم، دوربین‌های مداربسته اطراف ساختمان نیمه‌کاره را برای شناسایی قاتل و تشخیص تردد وی بازبینی کردند.

با دستور بازپرس جنایی، جسد برای بررسی‌های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی برای دستگیری مرد جنایتکار آغاز شد.

 

 

 

کلاهبرداری میلیاردی با شگرد دعانویسی و رمالی

زن جوانی که با تبلیغات گسترده در فضای مجازی با شگرد دعانویسی و رمالی مبالغ هنگفتی به دست آورده بود، دستگیر شد.

به گزارش خراسان، رئیس پلیس فتای کرمان اظهار کرد: به دنبال دریافت پرونده ای از یک زن ۳۸ ساله مبنی بر کلاهبرداری در قالب دعا نویسی، رمالی، سحر و جادو در فضای مجازی، موضوع به صورت ویژه در دستور کار این پلیس قرار گرفت.

سرهنگ رضایی گفت: در این پرونده، شخصی در فضای مجازی با شگرد بارگذاری پست ها و مطالبی با مضمون فال‌گیری، دعانویسی، فروش مهره مار و… در قبال دریافت مبلغ یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون ریال به تجویز دعا و مواردی از این قبیل اقدام و پس از دریافت وجه، ارتباط خود را با شاکی قطع کرده بود.

وی ادامه داد: با اقدامات فنی و تحقیقات خاص پلیسی، متهم که زنی ۳۰ ساله بود در یکی از استان های غربی شناسایی و تحویل مقام قضایی شد.

 

 

 

 

 

با مرد خلافکار ازدواج کردم تا خودم را تنبیه کنم!/۴

زن جوان گفت: چون من قبل از ازدواج با او دوست بودم. منوچهر کارگر پدرم بود، از مغازه پدرم دزدی کرد و من هم، چون عاشقش بودم مخفی کردم و نگفتم که می‌دانم از مغازه پدرم دزدی کرده است. پدرم بعد از آن دزدی سکته و فوت کرد. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم با منوچهر ازدواج کنم تا هیچ وقت یادم نرود باعث چه اتفاقی شدم.

 با مرد خلافکار ازدواج کردم تا خودم را تنبیه کنم! به گزارش اعتماد پریناز زنی با سه فرزند است که شوهرش را به جرم مالخری بازداشت کرده‌اند.

او دنبال کار‌های شوهری است که می‌داند خلافکار است و به خلافکاری او اعتراف می‌کند؛ اما دلیل عجیبی برای زندگی با یک مرد خلافکار دارد.

در ادامه گفتگو با این زن را می‌خوانید:

شوهرت به چه جرمی در زندان است؟

شوهرم مالخر است، این چندمین بار است که زندانی می‌شود و من هم دنبال کارهایش هستم.

بچه هم دارید؟

بله سه فرزند داریم. بچه‌هایم حالا نوجوان هستند.

وقتی شوهرت کار خلاف می‌کند و خیلی زندانی می‌شود چرا سه بچه به دنیا آوردی؟

چون تنها هستم و سعی کردم بچه‌های زیادی داشته باشم تا اگر مساله‌ای پیدا کردم حداقل یکی از بچه‌ها به من کمک کند.

وقتی ازدواج کردی می‌دانستی شوهرت خلافکار است؟

بله می‌دانستم. اصلاً وقتی زندانی بود تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم!

چرا؟

چون من قبل از ازدواج با او دوست بودم. منوچهر کارگر پدرم بود، از مغازه پدرم دزدی کرد و من هم، چون عاشقش بودم مخفی کردم و نگفتم که می‌دانم از مغازه پدرم دزدی کرده است. پدرم بعد از آن دزدی سکته و فوت کرد. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم با منوچهر ازدواج کنم تا هیچ وقت یادم نرود باعث چه اتفاقی شدم.

یعنی تو با ازدواجت خودت را تنبیه کردی؟

بله در واقع این کار را کردم. من هر روز بیشتر از قبل با منوچهر مشکل پیدا می‌کنم و از او بدم می‌آید. او هم هر بار که دعوایمان می‌شود می‌گوید تو می‌دانستی که من شغلم چیست. می‌خواستی زنم نشوی، ولی نمی‌داند چرا زنش شدم.

فرزندانت واقعیت را می‌دانند؟

تا به حال نگفته‌ام، دلم برایشان می‌سوزد، چون از پدرشان متنفر می‌شوند.

تو که از شوهرت متنفر هستی چرا دنبال کارهایش می‌روی؟

بچه‌هایم خیلی ناراحت هستند، به خاطر آن‌ها دنبال کارهایش می‌روم. به شوهرم هم گفته‌ام او را دوست ندارم. اما یک روز واقعیت را به بچه‌هایم می‌گویم تا آن‌ها هم متوجه شوند پدرشان چطور آدمی است. من با این کار انتقام پدرم را از شوهرم می‌گیرم.

اما تو خودت موضوع را از پدرت مخفی کردی.

من آن زمان یک دختر ۱۴ساله بودم، منوچهر از من سوءاستفاده کرد. او باید تاوان این کارش را پس بدهد.

 

 

نقشه اخاذی دختر طمعکار از صاحبکار ثروتمند

عشق پسر بی‌پول به دختر دایی‌اش باعث شد که برای ازدواج با او نقشه اخاذی از صاحبکار ثروتمند را طراحی کند اما در این بازی خطرناک هر دو گرفتار شدند.

به گزارش عرشه آنلاین، چندی قبل مهندس جوانی نزد پلیس رفت و از اخاذی ۱۰ هزار دلاری دختر جوانی شکایت کرد.

او گفت: من مدیر یک شرکت طراحی داخلی ساختمان هستم و اوضاع مالی خوبی دارم. چند روز قبل شماره ناشناسی روی تلفن همراهم افتاد و زمانی که آن را پاسخ دادم، دختر جوانی به نام مهیا پشت خط بود. او خودش را یکی از مهندسان حرفه ای در زمینه طراحی معرفی کرد و بعد کلی عکس از طراحی های داخلی به عنوان نمونه کار خودش در کشورهای خارجی برایم فرستاد.

مهندس جوان ادامه داد: دختر جوان می گفت که بیشتر در خارج از کشور کار می کرده و حتی دوره های دکوراسیون و معماری را هم در خارج از کشور گذرانده است اما به دلیل شیوع کرونا دیگر نتوانسته به کارش ادامه دهد. او از من خواست که در شرکتم مشغول کار شود. بعد هم با چرب زبانی اعتماد مرا جلب کرد و چندین بار باهم قرار گذاشتیم تا نمونه کارهایش را ببینم و اگر خوشم آمد او را استخدام کنم.

بعد پیشنهاد داد که به خانه ام بیاید و طراحی داخلی خانه ام را ببیند که من هم قبول کردم. یک روز که برای همسرم کاری پیش آمده بود و او به همراه فرزندم در خانه نبود، مهیا به خانه ام آمد. او بعد از چند دقیقه اجازه خواست تا برایم چای بیاورد که من هم قبول کردم اما وقتی چای را نوشیدم، بی‌هوش شدم. ساعتی بعد که به هوش آمدم، متوجه شدم تمام پول، اسناد و مدارک، دلارها و طلاهایم به سرقت رفته است.

مرد جوان ادامه داد: ساعتی بعد هم مهیا با من تماس گرفت و عکسی برایم فرستاد که شوکه شدم چرا که وقتی من بی هوش بودم او در شرایط نامناسبی از من عکس و فیلم تهیه کرده بود و با آن ها تهدیدم کرد که اگر با او همکاری نکنم، آبرویم را می برد و عکس و فیلم های سیاه را در فضای مجازی منتشر می کند.

او از من ۱۰ هزار دلار خواست و من نیز به ناچار این مبلغ را به او دادم اما طمع مهیا بیشتر از این ها بود و دختر جوان چند روز بعد درخواست ۲۰ هزار دلار کرد. من که دیدم او می خواهد به اخاذی هایش ادامه دهد، تصمیم گرفتم که شکایت کنم.

به دنبال شکایت مهندس جوان، مأموران پلیس وارد عمل شدند و دختر جوان را در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت کردند. مهیا که خود را در دام می دید، اعتراف کرد که با همدستی پسر عمه اش دست به این اخاذی زده است.

بدین ترتیب پسر عمه او نیز بازداشت شد و به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*