سرمقاله/مدیریت برفی…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
اگر فکر می کنیم که تمام تخم مرغ های ضعف های مدیریتی و چالش های ناشی از آن فقط در سبد دولت یازدهم و دوازدهم چیده می شود سخت در اشتباهیم، چرا که به دلیل نبود پایلوت و شاکله یک سیستم تعریف شده قانونی که با تغییر دولت ها نه پیش بینی شده و نه عملیاتی، لذا پس از گذار از سالهای پر حادثه شاهد به هم ریختگی و نبود یک برنامه مدون و تعریف شده هستیم. باران اگر از حد معینی بیشتر ریزش کند شهرها به هم می ریزند و بیشترین خسارات را متحمل می شوند و مسئولین غافلگیر!! زلزله ای که همواره میهمان تحمیلی به مردم ایران است اگر بدون اطلاع مسئولین و ستادهای بحران، شهر و روستایی را بلرزاند و آوار کند باز هم مسئولین و ستاد بحران غافلگیر می شوند!! ریزگردهای سمج همیشگی نیز بی اذن مسئولین به یکباره شهرها و مردمشان را در خود غرق می کنند و باز هم مسئولین و ستادهای بحران مان غافلگیر می شوند!! پلاسکو در تهران بی اجازه آقایان می سوزد و ذوب می شود و کل کشور را با خود درگیر می کند و باز هم مسئولین و ستاد بحران مان غافلگیر می شوند!! معدن ذغال سنگی در آزادشهر فرو می ریزد و کشته می گیرد و باز هم بی اجازه آقایان، که نتیجه اش می شود غافلگیری مسئولین و ستاد بحران!! پس از مدت های مدید و با هزار دعا و ثنا ۲۵ استان کشور در زیر سنگینی برفی پر حجم کمر خم می کنند و راهها بسته می شود و فرودگاه ها تعطیل و قطارها ساکن و مترو سیم هایش قندیل می بندند آن هم با هشدارهای مکرر هواشناسی اما چون از بزرگواران ما اجازه نگرفته اند باز هم مدیران و ستادهای بحران مان را غافلگیر می کنند!!این نتیجه نداشتن سیستمی کارآمد است که به آن نداشتن تفکری تخصصی در کادرسازی مدیریتی گویند، در این چهار دهه ما شاهد حدود حداکثر ۲۰۰ چهره تکراری هستیم که دائم در دولت های اصولگرا و اصلاح طلب فقط جایشان باهم عوض می شود و هر که رئیس شد از صدر تا ذیل مسئولان ادارات را تا مرز آبدارچی ها را هم شخم می زنند و این چرخه معیوب همچنان ادامه دارد!! دراین مدار برخی چهره های تکراری با افکار مدیریتی فریز شده و یخ زده تنها چیزی که وجود ندارد شفافیت در بودجه ریزی ها و محل خرج کرد آنهاست، همه چیز محرمانه و پشت درب های بسته و بی پاسخگویی!!مردم باید کشک شان را بسایند تا از صدقه سری آقایان قوت لایموتی نصیب شان شود و بشنوند که خدا را هم شکر کنید که مثل سوری ها، یمنی ها، افغانی ها و عراقی ها نیستید!! اما نمی گویند که باید تاکنون مثل سوئیسی ها، بلژیکی ها، اتریشی ها، ژاپنی ها و کره ای ها می شدید که نشدید!!مردم متاثر از قانونمندی و عقلانیت مسئولین شان هستند تا الگو پذیری را تجربه کنند، وقتی در عکس ها و فیلم های خبری نخست وزیر فلان کشور را سوار بر دوچرخه می بینند که چون مردم عادی در صف خرید مایحتاج روزانه خویش می ایستد تازه حساب دست شان می آید که چرا برای عبور ماشین های ضدگلوله و محافظین چند لایه باید چراغ قرمزها سبز شوند که شاهد عبور آنان چون سرعت نور باشند !!
مدیریت های بحران ما هم همچون آدمک برفی است که در اندک حرارت خورشید واقعیات کشورمان ذوب می شود و جز باریکه آبی از آن باقی نمی ماند!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*