یادداشت امروز / تصویب آرزو

عده ای گمان می کنند که درک سخنان رهبر معظم انقلاب نیاز به تخصص خاص و ویژه ای دارد. در صورتی که ایشان همواره به گونه ای سخن می گویند که مردم عادی نیز با اندکی دقت بتوانند فرمایشات شان را درک کنند. شاید ایشان در برخی از سخنرانی هایشان، به بعضی اتفاقات تاریخی اشاره کنند که نیاز به تفسیر داشته باشد اما غالباً می توان مصادیق عینی خیلی از این سخنان را در اتفاقات روز جامعه مشاهده کرد. از این میان می توان به بیانات ایشان در جمع مسئولین کشوری که چند روز پیش ایراد فرمودند اشاره کرد.ایشان در این سخنرانی فرمودند: «آقای رئیس جمهور مواردی را ذکر کردند که «باید این کار بشود، باید این کار [دیگر] بشود. مخاطب این بایدها کیست؟ خود ایشان. یعنی [مخاطب] این بایدها غیراز خود آقای دکتر روحانی و تیم کاری‌شان در دولت دوازدهم، هیچ‌کس دیگر [نیست]؛ یعنی غالب این کارها، حالا بخشی‌ از آنها ممکن است به مجلس یا به قوّ‌ه قضائیّه یا به بعضی جاهای دیگر ارتباط پیدا کند، امّا عمده‌اش کارهای خود مسئولین دولتی است؛ این بایدها را خود اینها بایستی انجام بدهند؛ اینها واقعیّت است». اگر بخواهیم برای این سخنان مصداق عینی پیدا کنیم کافیست به جلساتی که در چند روز گذشته در استان خراسان جنوبی برگزار شده است، نگاهی بیندازیم. جلساتی که پر است از آرزوهای مدیران و مسئولان استانی. جلساتی که خروجی شان پر است از افعالی مانند بشود، خواهد شد، انجام دهند و کلماتی از این دست.اگر این صحبت ها از سوی منتقدان یا ژورنالیست ها مطرح شود، قطعاً خالی از اشکال است، زیرا این افراد فاقد قدرت اجرایی هستند و سخنان شان چون باید توسط دیگران به اجرا در آید، تنها می تواند جنبه مشورتی داشته باشد. اما اگر این سخنان از سوی مسئولان بیان شوند، نه تنها بی اشکال نیست که نشان می دهد، ‌مسئولان بیش از آن که به مسائل عملیاتی و اجرایی نگاه کنند ترجیح می دهند رویایی برخورد کنند. رویاهایی که در بسیاری از موارد آزار دهنده نیز هستند.
اینکه یک مسئول  پس از چندین سال کار اجرایی و در شرایطی که دولت یازدهم در روزهای پایانی اش به سر می برد، از بکارگیری نیروهای متخصص در پست ها در ادارات، سخن می گوید دو معنا را به ذهن متبادر می سازد. اول اینکه تا پیش از این نیروهای جذب شده بدون تخصص بوده اند و یا اگر تخصص داشته اند، درصد ناچیزی از نیروهای جذب شده بوده اند که این مسئول را به واکنش وا داشته و یا اینکه قرار بوده است از این پس چنین اتفاقی بیفتد که ایشان ترجیح داده اند تا آن را به شکل رسمی تذکر دهند که این هر دو، برای مدیرانی که داعیه مجرب بودن دارند؛ زیبنده نیست. یا اینکه فلان مسئول در جلسه ای که طبق آمار ارائه شده، دستگاهی غالب مصوبات قبلی را عملیاتی نکرده؛ باز هم برای اجرایی شدن مصوبات ضرب الاجل چند ماهه تعیین می کند، چه معنایی می تواند داشته باشد. برگزاری جلساتی این چنین، صرف نظر از بحث و حق الجلسات _ در صورت وجود_ ،چیزی به جز اتلاف وقت نیست که می تواند با مدیریت بهتر، نتایج مثبت تری به همراه داشته باشد! آیا روزی فرا خواهد رسید که مسئولین بدانند قرار است خودشان کارها را انجام دهند و مدیریت، چیزی فراتر از آرزو کردن و توصیه رویاهاست؟ به امید آن روز.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*