سرمقاله / اردیبهشت بد ایران…!!

اردیبهشت که شروع شد گفتیم دنباله بهار و گل و بلبل و عطر خوش اقاقیا و میوه های نوبرانه است و مردم خستگی های زمستانه را در می کنند و سرحال و پر انرژی و پر از امید منتظر جمعه موعود می شوند تا زندگی سال های بعدشان را قابل تحمل تر و از حق رای شان برای تغییر استفاده کنند.
اما نشد!! نه هوای خوش و نه عطرنرگس و مریم و نه نوبرانه ها حال مان را خوش نکرد ، هنوزهم باید عادت کنیم که خبرهای بد وخبرهایی که روح مان را می خراشد در آغوش بفشاریم و گاه در تنهایی  های خود چهره را درجاری اشک های مان بشوییم. اول…جوانان مرزبان این کشوررا به شکل ناجوانمردانه ای مثله کردند و داغ شان  را بردل مردم گذاشتند، جوانانی که برقله آرزوها دوران خدمت می گذرانیدند آن هم در خطرناکترین و دور افتاده ترین مناطق مرزی، نه رابطه ای داشتند و نه آشنایی که در شهرهای بیخطر امریه ای داشته باشند و دوسال خدمت را چونان یک کارمند بگذرانند، درکنار آغوش گرم خانواده !!
دوم…سیل و تخریب و مرگ و خرابی و باز مدیریت بحرانی که سر بزنگاه می لنگد و مردمی که ظاهرا آموزش نمی بینند برای کشوری که درمعرض انواع تهدیدهای طبیعی اند، هرچند مردمی هم که می دانند رویشان نمی شود آنها را اجرایی کنند!!
سوم…هنوز گل و لای سیل و خرابی از ذهن  ودل مردم پاک نشده بود که مناظره ها استارت خورد، موتورش که روشن شد، دودش چشم مردم راسوزاند، کلمات و جملات مفهوم و بار عقلایی و منطق اش را برای تخریب و تهمت از دست دادند و مردم را به آشوبی عمیق با دنیایی سوال برجای گذاشتند که این کشور با این مردم نجیب را به این نتیجه برسانند که ما پس از ۴ دهه هیچ نداریم، نه قانون و نه مدیریت، نه منابع ونه پیشرفت، نه سلامت نفس و نه …
چهارم…انفجار معدن ذغال سنگ در آزادشهر و تولد پلاسکویی دیگر و مرگ حداقل ۳۰ مرد سیه چرده با دستانی زمخت و تاول زده، اینجا تهران نبود، اینجا راهیچکس نمیشناخت اما الان دنیا می شناسدش، نه بخاطر زیباییش و نه بخاطر پیشرفتش ، به دلیل انفجار و زنده به گور شدن جمعی از مردان مرد این کشور.
حال مان خوب نیست، چرا این حوادث زنجیره ای دست از سرمان بر نمی دارد؟ تا کی قرار است تحمل کنیم و آزمایش شویم؟ تا کی قراراست آب خوش از گلوی مان پایین نرود؟!
دومین مناظره آیا قرار است باز آنی شود که اولی شد؟ ظاهرا مردم برای شان برنامه و طرح اهمیت ندارد که نامزدهای انتخاب ریاست جمهوری به مردم ارایه نمی دهند !! نکند مردم چشم بر دست آقایانند برای بذل و بخشش و سیبل پربلای یارانه ها ؟!! چرا به شعور مردم احترام نمی گذارند و هنوز آنان را چون دودهه قبل می بینند…آقایان مردم تغییر کرده اند، شماهم خود را تغییر دهید ، این شمایید که باید با مردم هماهنگ شوید نه مردم باشما…
خدایا روزهای خوش را ازمردم دریغ نکن.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*