حوادث/ تقسیم ارثیه میلیاردی در گرو پیدا شدن مرد گمشده

تقسیم ارثیه میلیاردی در گرو پیدا شدن مرد گمشده

اختلاف خانوادگی بر سر تقسیم ارث‌ومیراث، باعث شد تا بار دیگر تحقیقات برای راز‌گشایی از سرنوشت مبهم مرد جوانی که ۳۸سال قبل ناپدید شده بود، آغاز شود.
به گزارش  «ایران»، چند روز قبل مرد میانسالی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و خواهان پیدا کردن برادرش شد که از ۳۸سال قبل ناپدید شده بود.
او زمانی که مقابل بازپرس میثم حسین‌پور قرار گرفت، گفت: سال ۶۲ برادرم به طرز مرموزی ناپدید شد. او متأهل بود و فرزند هم داشت. برای یافتن او به همه جا سرزدیم و هرکاری که لازم بود انجام دادیم اما هیچ رد و سرنخی از برادرم به‌دست نیاوردیم. درنهایت بعد از چند سال گواهی فوت فرضی برادرم صادر شد تا خانواده‌اش بتوانند برای اموالش تعیین‌تکلیف کنند اما با گذشت ۳۸سال از ناپدید شدن او وقتی پدرم فوت کرد و می‌خواستیم تقسیم ارث‌ومیراث کنیم، ناگهان فرزندان برادر ناپدید شده‌ام به‌نام جلال مدعی شدند که گواهی فوت فرضی را قبول ندارند و پدرشان زنده است.
مرد میانسال گفت: از آنجایی که با توجه به این گواهی فوت فرضی، فرزندان برادرم هیچ ارثی از اموال پدربزرگشان نمی‌برند، آنها شکایت کرده و خواهان سهم‌الارث خود شدند. حالا سر همین موضوع ما به اختلاف برخورد کرده‌ایم و می‌خواهیم مشخص شود که برادرم زنده است یا خیر تا بتوانیم ارثیه پدری‌مان را تقسیم کنیم.
با شکایت مرد میانسال تحقیقات برای رازگشایی از سرنوشت مبهم مرد گمشده به دستور بازپرس جنایی آغاز شد.

دستگیری مفسد اقتصادی قبل از فرار از کشور

بزرگترین مفسد اقتصادی کشور که با وثیقه از زندان خارج شده و قصد فرار از کشور داشت با تلاش پلیس امنیت اقتصادی استان کرمان دستگیر شد.
سردار «عبدالرضا ناظری» فرمانده انتظامی استان کرمان در تشریح این خبر گفت: با دریافت نیابت قضایی از دادسرای عمومی و انقلاب تهران به پلیس امنیت اقتصادی استان کرمان مشخص شد یک محکوم فراری که از سال ۱۳۹۶ به‌دلیل تخلفات و جرایم مکرر اقتصادی در استان‌های مختلف کشور تحت تعقیب بوده است، در استان کرمان شناسایی شده است بنابراین موضوع به‌صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: یکی از پرونده‌های این مفسد بزرگ اقتصادی، اخلال در نظام اقتصادی و نظام پولی کشور ازطریق تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۵۹۶ میلیارد تومان به روش‌های ثبت شرکت‌های صوری، جعل اسناد و جعل ضمانتنامه‌های بانکی بود که از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران به تحمل ۲۰ سال حبس تعزیری، ضبط کلیه اموالی که ازطریق خلاف قانون به دست آمده و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود اما متهم در حالی که با قرار وثیقه آزاد بوده پس از اطلاع از جزئیات حکم، تصمیم به فروش اموال ضبط شده و فرار از کشور می‌گیرد.
این مقام ارشد انتظامی استان تصریح کرد: از دیگر جرایم و محکومیت‌های وی، معاونت درجعل ضمانت نامه‌های بانکی به مبلغ ۳۰۶ میلیارد تومان و مجازات دو سال حبس، پرداخت رشوه به مبلغ ۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان و مجازات سه سال حبس تعزیری و ضبط مال ناشی از ارتشاء، استفاده از سند مجعول و مجازات ده سال حبس تعزیری و معاونت در ارتکاب بزه دخالت دراموال توقیف شده از طریق آزادسازی ملک در یافت‌آباد تهران است.
سردار «ناظری» بیان داشت: در این رابطه و با توجه به حساسیت موضوع و رویکرد پلیس برای برخورد جدی با جرایم اقتصادی و با همکاری بسیار خوب دستگاه قضایی، مأموران واحد اطلاعات و عملیات پلیس امنیت اقتصادی استان کرمان با انجام اقدامات اطلاعاتی، آخرین مخفیگاه این فرد را در یکی از محله‌های شهرکرمان شناسایی و وی را طی یک عملیات ضربتی در زمانی که قصد فروش قسمتی از اموال ضبط شده را داشت، دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی استان کرمان با اشاره به اینکه این فرد قصد داشت بلافاصله پس از فروش اموالی که به نفع دولت ضبط شده بودند و نقد کردن آنها از مرزهای شرقی از کشور خارج شود، تصریح کرد: این محکوم فراری به سبب حجم سنگین پرونده‌هایی که در رابطه با اخلال در امنیت اقتصادی کشور داشت، بلافاصله پس از دستگیری به‌دلیل قطعی بودن محکومیت، به زندان منتقل شد.

فرار شوم دختر نوجوان از خانه پدر

دختر نوجوان که پس از جدایی پدر و مادرش از خانه فرار کرده و به تهران آمده بود نمی‌دانست در دام سیاه سه شرور گرفتار خواهد شد.

به گزارش «ایران»، اواخر دی امسال، مرد میانسالی به پلیس یکی از شهرهای جنوبی کشور رفت و از ناپدید شدن دختر ۱۷ ساله‌اش خبر داد و گفت: مدتی قبل من و همسرم از هم جدا شدیم و قرار شد دخترم الیکا با من زندگی کند. در این مدت او خیلی ابراز ناراحتی می‌کرد تا اینکه امروز صبح برای انجام کاری از خانه خارج شد و دیگر برنگشت وقتی از دخترم خبری نشد، به دوستان و فامیل زنگ زدم اما آنها هم از دخترم خبری نداشتند. خیلی نگرانش هستم و نمی‌دانم کجاست.
با شکایت مرد میانسال، تحقیقات برای یافتن دختر نوجوان آغاز شد. در ادامه بررسی‌ها یکی از دوستان وی به مأموران گفت: پدر الیکا خیلی با او بدرفتاری می‌کرد حق نداشت بدون اجازه پدرش از خانه خارج شود مدام او را بازخواست می‌کرد که چرا با دوستانت حرف زدی؟ چرا بیرون رفتی؟ چرا این لباس را پوشیدی؟ چرا اینقدر در فضای مجازی هستی؟ بالاخره الیکا هم خسته شد و تصمیم گرفت فرار کند به من گفت می‌خواهم به تهران بروم تا زندگی جدیدی را آغاز کنم.
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات دریافتند دختر نوجوان با تهیه بلیت اتوبوس از شهرشان خارج شده و به تهران رفته است. در حالی که بررسی‌ها در این رابطه ادامه داشت یک روز پدر الیکا با پلیس تماس گرفت و گفت دخترش به او تلفن کرده و گفته در خانه‌ای واقع در منطقه یافت آباد تهران است و درخواست کمک کرده است.
بدین ترتیب مأموران پلیس پس از هماهنگی‌های قضایی راهی تهران شده و با کسب دستور قضایی از بازپرس میثم حسین‌پور به خانه‌ای که الیکا در آنجا بود وارد شده و دختر نوجوان را پیدا کردند. همچنین صاحبخانه را که پسری ۲۳ ساله بود  نیز دستگیر کردند.
پسر جوان در تحقیقات گفت: چند روز قبل یکی از دوستانم الیکا را به خانه‌ام آورد و از من خواست چند روزی میهمانم باشد. زمانی که دختر نوجوان وارد خانه‌ام شد آنقدر ترسیده بود که مدام التماس می‌کرد کاری به او نداشته باشم. وقتی به او اطمینان دادم که کاری به او ندارم گفت که چند روز قبل از خانه‌اش در یکی از شهرستان‌ها فرار کرده و به تهران آمده تا به خیال خودش یک زندگی رؤیایی بسازد، اما در دام سه پسر شیطان صفت گرفتار شده است. وقتی فهمیدم در این چند روز چه اتفاقات شومی برایش رخ داده به او پناه دادم و در این مدت مراقب او بودم و سعی کردم با صحبت‌هایم او را راضی کنم که با پدر و مادرش تماس بگیرد و به خانه‌اش برگردد.
در حالی که پسر جوان چنین اظهاراتی داشت، الیکا نیز حرف‌های او را تأیید کرد و گفت: برای فرار از رفتارهای خشن پدرم راهی تهران شدم، با خودم گفتم در تهران کار پیدا می‌کنم و زندگی جدیدی می‌سازم اما بعد از ورود به تهران تازه فهمیدم چقدر اشتباه کرده بودم نه جایی برای خواب داشتم و نه کسی به یک دختر تنها و بی‌پناه کار مناسبی می‌داد. همان شب اول فهمیدم چقدر در این شهر تنها هستم. خسته و گرسنه در سرمای شدید داخل یک پارک نشسته بودم و گریه می‌کردم که پسر جوانی به سراغم آمد و با دیدن وضعیت من گفت می‌توانم شب را در خانه‌اش بگذرانم. او با حرف‌هایش مرا متقاعد کرد که قصد کمک به من دارد اما وقتی وارد خانه او شدم، به زور مرا مورد آزار و اذیت قرار داد چند روزی مرا در خانه‌اش نگه داشت. بعد مرا به مغازه دوستش برد و از او خواست مرا به خانه‌اش ببرد نمی‌دانستم او مرا فروخته است دوستش مرا به خانه‌ای برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. یکی دو روز بعد همین اتفاق تکرار شد و آن پسر شرور هم مرا به دوست دیگرش سپرد و همان اتفاقات شوم دوباره تکرار شد تا اینکه مرد شرور مرا به خانه این پسر برد وقتی وارد شدم آنقدر گریه و التماس کردم که دلش برایم سوخت و گفت با خانواده‌ات تماس بگیر اما من می‌ترسیدم فکر می‌کردم پدرم وقتی متوجه شود چه بلاهای شومی سرم آمده مرا بکشد اما با اصرار این پسر بالاخره با پدرم تماس گرفتم و خبر دادم که در تهران هستم.
به دنبال اظهارات این دختر نوجوان، دستور شناسایی و دستگیری سه پسر شرور از سوی بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت صادر شد و هر سه متهم دستگیر شدند.
پسران جوان در تحقیقات به جنایت سیاه خود اعتراف کردند. با توجه به اینکه محل وقوع حادثه در تهران بود، پرونده از جنبه تجاوز به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و به خاطر حبس غیر قانونی دختر نوجوان پرونده در شعبه هشتم دادسرای جنایی پایتخت مورد رسیدگی قرار گرفته است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*