حوادث/ نسخه ضد کرونا بهانه‌ای برای آزار دختر جوان

نسخه ضد کرونا بهانه‌ای برای آزار دختر جوان
دختر جوان که از ترس ابتلا به کرونا ۱۰ میلیون تومان به یک پسر شیاد داده بود تا از یک رمال برایش نسخه ضد کرونا بگیرد نمی‌دانست در دام شوم این پسر گرفتار خواهد شد.
به‌گزارش  «ایران»، چندی قبل دختر جوانی با مراجعه به پلیس از آزار و اذیت و سرقت طلاهایش به دست پسری جوان خبر داد و گفت: از وقتی کرونا در ایران شیوع پیدا کرد من خیلی می‌ترسیدم که مبادا مبتلا شوم و پدر و مادرم نیز کرونا بگیرند به همین خاطر خیلی کم از خانه بیرون می‌آمدم و همیشه ترس از ابتلا داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم هر طور شده حتی در بازار سیاه واکسن پیدا کنم و بخرم تا با تزریق آن ایمنی پیدا کنم.
یکی از روزهای بهاری زمانی که از شرکت بیرون آمدم تا سوار بر تاکسی شوم، خودروی پژویی مقابل پایم توقف کرد از آنجایی که تصور می‌کردم پسر جوان راننده مسافربر باشد سوار خودرو شدم. اما خیلی زود پسر جوان که پیام نام داشت سر صحبت را با من باز کرد و شماره‌اش را داد تا با او تماس بگیرم.
پیام وقتی متوجه ترس شدید بهنوش از کرونا شد گفت رمالی را می‌شناسد که نسخه ضد کرونایی می‌دهد و در ازای آن ۱۰ میلیون تومان می‌گیرد. اما این نسخه به قدری کارساز است که هر کسی آن را همراه داشته باشد هرگز کرونا نمی‌گیرد.
بهنوش نیز با اعتماد به حرف‌های پیام ۱۰ میلیون تومان را پرداخت و نسخه را گرفت اما حدود یک ماه بعد در کمال ناباوری به کرونا مبتلا شد. بهنوش پس از بهبودی وقتی متوجه قلابی بودن نسخه شد به سراغ پیام رفت تا به او اعتراض کند اما پیام به بهنوش گفت که او را نزد رمال می‌برد تا خودش در خصوص نسخه قلابی صحبت کند. اما زمانی که دختر جوان سوار خودروی او شد، وی را به محلی خلوت برد و با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار داد و طلاها و پول‌های دختر جوان را به سرقت برد.
بدین ترتیب با شکایت دختر جوان تحقیقات برای بازداشت پسر شیاد به دستور بازپرس شعبه ۸ بازپرسی دادسرای جنایی تهران آغاز شد و کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی وارد عمل شده تا او را بازداشت کنند.

سرقت خواستگار مو طلایی از دختران

پسر مو طلایی با معرفی خود به‌عنوان تبعه آمریکا و فریب زنان و دختران جوان از آنها سرقت می‌کرد.

به گزارش جام جم آنلاین، چندی پیش دختر جوانی با حضور در کلانتری شهرک‌ غرب تهران از مردی شیاد به اتهام دستبرد به خانه‌اش شکایت کرد.شاکی در جریان تحقیقات پلیسی گفت: در یک سمینار شرکت کرده بودم که با مردی جوان که موهای طلایی داشت آشنا شدم. او مدعی بود تبعه آمریکاست و به زبان انگلیسی مسلط بود. به او علاقه‌مند شده و قرار بود با هم ازدواج کنیم. او به خانه‌ام در رفت‌وآمد بود و یک روز طلا، تلفن‌همراه و اموال قیمتی‌ام را سرقت کرد و متواری شد. با پیگیری ماجرا متوجه شدم دروغ گفته و تبعه آمریکا نیست.

بعد از این شکایت، دختران و زنان جوان دیگری نیز با حضور در کلانتری شهرک‌غرب شکایت‌های مشابهی را مطرح کردند. تحقیقات نشان می‌داد که همه شاکیان در دام کلاهبردار مو طلایی گرفتار شده‌اند.

تحقیقات برای دستگیری متهم فراری ادامه داشت تا این‌که چند روز پیش درحالی‌که متهم اقدام به سرقت از داخل خودروی زنی جوان در شهرک‌غرب تهران کرده و در حال فرار بود بازداشت شد و به سرقت از زنان و فریب آنها اعتراف کرد.

سرهنگ جلیل موقوفه‌ای، رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ دراین‌باره گفت: با اعتراف متهم تحقیقات از او ادامه دارد.

 

اعتراف نظافتچی قاتل:
برق طلاهای زن همسایه چشمم را کور کرد
گروه حوادث/ نظافتچی ساختمان ۱۰ روز پس از دستگیری به قتل زن همسایه  با انگیزه سرقت طلاهای او اعتراف کرد.
به‌گزارش  «ایران»، ساعت ۴:۳۰ دقیقه روز ۵ اردیبهشت خبر قتل زنی جوان در خانه‌اش واقع در خیابان نواب به پلیس اعلام شد. خواهرزاده مقتول که ماجرای قتل خاله‌اش را به پلیس گزارش کرده بود، گفت: وقتی خاله‌ام به تلفن هایم جواب نداد به خانه‌اش رفتم اما هر چه درزدم بازنکرد. می‌خواستم برگردم که متوجه صدای گریه پسر خاله کوچکم شدم ،دیگر مطمئن بودم اتفاقی برای خاله‌ام افتاده است. به همین خاطر به پلیس خبر دادم و وقتی به داخل رفتیم جسد خاله‌ام را در حالی پیدا کردیم که پسر یک ساله و نیمه‌اش کنار جسد مادر گریه می‌کرد.
بدین ترتیب پرونده این جنایت به دستور بازپرس حبیب‌الله صادقی در اختیار تیم جنایی قرار گرفت و بررسی‌ها نشان می‌داد از زمان قتل ۱۰ ساعت گذشته و در تمام این مدت کودک کنار مادرش بوده است. سالم بودن درهای ورودی حکایت از قتل از سوی فردی آشنا داشت. در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که شوهر مقتول در زمان حادثه در محل کارش بوده و به خاطر شیفت شب نتوانسته به خانه برود.
در ادامه تحقیقات بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل جنایت، تحقیق از همسایه‌ها و خانواده مقتول را صادر کرد؛ در بازبینی دوربین‌های مداربسته مشخص شد که آخرین بار نظافتچی ساختمان هراسان از ساختمان خارج شده است . بنابراین تیم تحقیق به سراغ او رفته و مرد جوان را در یک قرار ساختگی دستگیر کردند.
با دستگیری حجت وی در تحقیقات اولیه منکر جنایت بود، اما در مواجهه با مدارک و شواهد پلیسی، پس از حدود ۱۰ روز به قتل زن جوان اعتراف کرد. او در تحقیقات گفت: من نظافتچی ساختمان بودم و هر چند روز یکبار برای تمیز کردن ساختمان به آنجا می‌رفتم. مینا زن مهربانی بود و در حین کار برایم چای و میوه می‌آورد. یک روز که برایم چای آورد چشمم به النگوهای دستش افتاد و وسوسه شدم. در این مدت که به آن ساختمان رفت و آمد می‌کردم متوجه شدم که همسرش شب کار است و گاهی اوقات چند روز به خانه نمی‌آید. فهمیدم زن جوان و فرزند کوچکش در خانه تنها هستند و از سویی برق طلاهایش مرا وسوسه کرد تا نقشه سرقت را طراحی و اجرا کنم. روز حادثه به بهانه تشنگی زنگ خانه مینا را زدم و زمانی که او در را باز کرد، به زور او را داخل خانه هل دادم. زن جوان شروع به سر و صدا کرد و برای اینکه کسی صدای او را نشنود با گلدانی که داخل پذیرایی بود به سرش کوبیدم. مینا بی‌هوش روی زمین افتاد وقتی به سراغش رفتم، متوجه شدم نفس نمی‌کشد. طلاهایش را به سرقت بردم و از خانه متواری شدم. چون کسی ورودم به خانه مینا و فرارم را ندیده بود، تصور نمی‌کردم که شناسایی شوم. حتی زمانی که بازداشت شدم، سعی می‌کردم با اظهار بی‌اطلاعی خودم را بی‌گناه نشان دهم اما مدارک و شواهد زیادی علیه من بود که در نهایت تصمیم به اعتراف گرفتم.
به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، تحقیقات از متهم جوان درباره این جنایت ادامه دارد و او در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.

درخواست طلاق از شوهر چشم‌ چران

حنانه وقتی متوجه نگاه‌های خیره شوهرش به زنان و دختران شد، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. او وقتی فهمید زنان و دختران از شوهر او فراری هستند، ادامه زندگی با این مرد را غیرممکن دید. آنها هفته گذشته درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده تهران ثبت کردند.

به گزارش جام جم آنلاین، زن جوان درباره ماجرای زندگی‌شان به قاضی گفت: تنها یک سال است با یاسر ازدواج کرده‌ام، ولی در این مدت متوجه شدم او را خوب نشناخته‌ام و این مرد مشکل روحی دارد. اوایل متوجه این رفتارهایش نمی‌شدم تا این که کم‌کم احساس کردم در جمع‌هایی که خانم‌ها حضور دارند، زنان از ما فرار می‌کنند. انگار هیچ‌کدام دلشان نمی‌خواست ما را ببینند. نسبت به این موضوع خیلی حساس شده‌بودم تا این‌که یک بار یکی از دوستان نزدیکم موضوع را برایم فاش کرد. او با کلی خجالت و عذرخواهی، به من گفت یاسر نگاه‌های بدی به زنان دارد، طوری‌که آنها را می‌آزارد. وقتی این حرف‌ها را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شدم. دلم می‌خواست زمین باز شود و من داخل آن بروم. خیلی خجالت کشیدم. ولی حرفی به یاسر نزدم. سعی کردم او را زیر نظر بگیرم تا مطمئن شوم. بعد از چند بار فهمیدم دوستم حقیقت را می‌گفت. همسرم نگاه‌های بد و خجالت‌آوری داشت. به زنان خیره می‌شد. جوری که آنها معذب می‌شدند. فهمیدم دلیل دوری و فاصله بقیه از ما، یاسر است. برای همین دیگر از او متنفر شدم. حتی دلم نمی‌خواست در این باره با او صحبت کنم. خجالت می‌کشیدم این حرف‌ها را به زبان بیاورم. خیلی فکر کردم تا این‌که تصمیم گرفتم از این مرد برای همیشه جدا شوم. دیگر دلم نمی‌خواهد او را ببینم و در کنارش باشم. او باعث آبروریزی و خجالت من شده‌است. برای همین می‌خواهم از این مرد جدا شوم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم این موضوع را بهانه کرده‌است. باورم نمی‌شود چنین حرف‌هایی را به زبان می‌آورد. من هیچ نگاه ناپاکی به کسی نداشته و ندارم. هیچ‌کس هم تا الان از ما فاصله نگرفته‌است. شاید یکی دو بار به فکر فرو رفته‌باشم و به نقطه‌ای خیره‌باشم. ولی این به این معنی نیست که نگاه ناپاکی دارم. همسرم به من تهمت زده‌است. برای این‌که از من خسته شده و دیگر دلش نمی‌خواهد با من زندگی کند، تهمت بزرگی به من زده‌است. او با آبروی من بازی کرده‌است؛ برای همین من هم از او متنفر شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم. او اگر من و زندگیمان را دوست داشت از من دفاع می‌کرد و بی‌اعتماد نمی‌شد. حداقل می‌آمد و با من صحبت می‌کرد. برای همین دیگر نمی‌خواهم در کنار او زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت به‌دست آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکل‌شان حل شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*