سرمقاله: صعود بی سقوط…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / مردم ما دچار سندروم (عادت کردن) شده‌اند البته نه به تازگی بلکه دارای قدمتی است به میزان طول تاریخی که دارند. این عادت بد و مخرب متاثر از عادت دیگری است به نام نداشتن خوی و خصلت مطالبه گری، لذا در طول تاریخ مؤخر و معاصر هیچگاه مردم نتوانسته‌اند همبستگی اجتماعی که منجر به تغییر نگاه به نفع آنان رقم بخورد را باعث شوند. اجتماعاتی که روح بزرگ مطالبه گری در آنان حلول کرد بعدها تبدیل به جوامعی شدند تا پرچمدار قانون گرایی و دموکراسی و توسعه یافتگی باشند. جامعه ما جامعه‌ای است منفعل، انفعال در تصمیماتی که برای او می‌گیرند تا مجبورش کنند بدون خواست خود آنی را انجام دهد که از وی خواسته‌اند، مو به مو و دقیق!!!
همبستگی اجتماعی حاصل نمی‌شود مگر با اسقرار فرهنگی که بر مبنای آن مردم بدانند که درکجای تصمیماتی که قرار است به نفعشان باشد قرار گرفته‌اند، قرار است چه کنند و وظیفه شهروندی و ملی شان چیست؟ آیا اگر خودروسازان و کارخانجات لبنیات و کارگزاران میوه و تره بار و لاشه گوشت های آویزان شده در قصابی ها و مرِغهای به زور فرورفته در نایلون ها، قیمت ها را هر طور و به هر بهانه ای بالا بردند مردم باید به آن عادت کنند؟ آیا نقش ستادهای دفاع از حقوق مصرف کننده بیشتر به جوکی خنده دار نمی‌ماند؟!
آیا نمایندگان مردم اصلاً می‌دانند که چه بر سر موکلین شان آمده و می آید؟! آیا قوه قضائیه نباید در این آشفته بازاری که قانون جنگل واسطه‌ها و دلال ها مردم را به قهقرای نابودی کشانیده‌اند ورود کند؟! آیا مردم حق ندارند که پشت پرده‌های قوای سه گانه را که نتوانسته‌اند حداقل های حقوق شهروندی را رعایت کنند را بدانند؟! پس مردم چه زمان قرار است مردم باشند؟ چه زمان قرار است مردم بمانند؟! چه زمان قرار است بازیچه دست سیاسیون چپ و راست قرار نگیرند؟!
بنا به هر دلیلی در چند ماه گذشته قیمت دلار و سکه به حالت انفجاری شرایطی را بوجود آورد که بسیاری را یک شبه سوپر میلیاردر کرد و ده ها میلیون نفر را نیز به خاک سیاه نشاند، تمامی اقلام مورد احتیاج مردم در کسری از ثانیه به سوی لایتناهی صعود قیمت ها پرکشیدند و قدرت خریدشان از دلاری چهار هزارتومان به حداقل یازده هزارتومان سقوط کرد و سفره شان مینیاتوری تر و قدرت خریدشان دفن گردید…!
سؤال اساسی که این روزها هیچ پاسخ مستدل و عقلانی به آن دیده و شنیده نمی‌شود این است که چرا و به چه دلایلی با پایین آمدن دلار از کانال ۱۸ هزارتومان به کانال ۱۱ هزارتومان هنوز قیمت کالاهای مورد نیاز مردم همان قیمتی است که دلار به اوج خودش رسیده بود؟!!! چرا قوای سه گانه مملکت محروسه‌مان نمی‌توانند قیمت ها را در کانال یازده هزارتومان پایین آورند؟!
چرا مجموعه مدیران قوای سه گانه ما شرایط زندگی مردم را درک نمی‌کنند، چرا آنقدر که حاشیه ها را پررنگ می‌کنند به متن توجه نمی‌شود؟!! ظاهراً نباید در انتظار پاسخ های مستدل و مستند مسئولان و مدیران در رابطه با ثابت ماندن قیمت ها در اوج حتی با پایین آمدن قیمت دلار باشیم… مردم ما طبق معمول به این روش زندگی زود عادت کردند و برایشان اصلاً مهم نیست که همبستگی ملی و خرد کردن استخوان های دلالان و مفتخوران و رانت خواران گردن کلفت شعارده طلبکار، چه مفهومی دارد!
ما مردم چقدر خوشحال می‌شویم که مرغ کیلویی ده هزار تومان اگر بشود هشت هزار تومان و ثابت بماند دعا کنیم به جان مدیرانی که چنین معجزه‌هایی را می‌آفرینند! ما چه مردم خوبی هستیم!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*