یادداشت / چهارشنبه هایی که سوری بود…!!

شب چهارشنبه سوری بود و دنیای قشنگ مردم، رنگ زندگی شاد بود و لذت هایی که با هر بهانه ای برجان مردم می نشست، گاه این بهانه روضه ای بود با قیمت یک اسکناس دوتومانی در پیش دستی، یا سفره نذری و یا آش پشت پای پسر همسایه ای که سربازی رفته بود، به همین سادگی وبی شیلگی…
پول های توجیبی روزانه مان را ازیک هفته قبل جمع می کردیم برای شب آتش وپرش، پدرها و مادرها اما احساسشان با بچه ها خیلی متفاوت بود آنان سنت را میخواندند وما احساسش را…
سر هر کوچه به اندازه تپه بزر گی از بوته های خشک بیابان های اطراف روی هم تلمبار می کردند و هر حجم چندبوته ای را ۵ریال(زار) می فروختند و دم غروبی اوج فروش این بوته های نور بود.
پول های توجیبی یک هفته بچه ها میشد خرج ترقه های زیرپایی که چوب پنبه ای بودند و یا نارنجکهای کوچک باندازه یک تیله بزرگ یا فشفشه وهفت ترقه…
بعضی وقتها هم بچه هابایک کلیدویک میخ وگوگرد سر کبریت ابزار انفجارکوچک درحد یک ترقه می ساختند و صدای ترقه وپرتاب فشفشه وهفت ترقه میشد موسیقی سمفونی کوچه پس کوچه های شهر وشادی و غریو مردم…
وبعد بوته هایی که گله گله وپشت سرهم چیده  و باکبریتی گیرانده می شد وشعله های آتشی که زبانه می کشیدند و هارمونی زیبای پریدن از آتش های زرد و قرمز و آهنگ زیبای وسرودن جمله رویایی زردی من ازتو سرخی توازمن…
شعله ها زود زبانه شان پایین می آمد وخاموش میشدند وخاکستری داغ از خود برجا می گذاشتند.
سنت پرش از آتش ونوای خوش زردی من از تو وسرخی تو ازمن ،شروع قشنگی از شبی به یادماندنی بود که باجمع آوری خاکسترهای آتش درخاک انداز، مادرها آن خاکسترهارا به فرزند ارشدخانه میدادند تا در کنار دیوار خانه شان برزمین بریزند و بگذارند خاکستر غم واندوه ونکبت وبدی ها را تا باد آنها را بپراکند.آش رشته یا کوکوی سبزی از غذاهای سنتی شب چهارشنبه سوری بود که یا رشته زندگی دستت آیدویا سبزی بهارانه و نوبرانه….
رسم قاشق زنی و فالگوش ایستادن ادامه همان سنتهای قشنگی بود که تا پاسی ازشب ادامه می یافت و فردایی که سرکلاس و زنگ تفریح و دنیایی حرف برای گفتن…
وآدمهای هزاره سوم چقدر از مرحله پرت افتادند، چقدر از هم بیگانه و زهردار، چهارشنبه سوری های شان شده چهارشنبه سوزی، نه آرامشی ونه لذتی، رفتارهای سادیسمی و مازوخیسمی جایش را به آرامش ولذت داده، نسل تهی شده از احساس وسنت، غرور و احساسات فروخورده وسرکوب شده اش را درشب چهارشنبه سوری بر جامعه اش قی می کند و می سوزاند و می ترکاند باورهای محوشده اش را…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*