یادداشت امروز / قربانیان فرهنگ

فقط دلمان سوخت، اشکمان ریخت و موبایل هایمان پرشد از عکس هایی که تنها شعله بود، ۷ روز گذشت تا آمار کشته هایمان تکمیل شود، آماری که با نام شهید آتشنشان به همه معرفی کردیم. اما فرهنگمان چه تغییری کرد؟ گاهی خوب که می نگری انگار فرهنگمان سال ها وشاید خیلی دورتر سوخته است، سوخته است که برایمان مهم نیست خانه و مغازه و زندگی مان شاید روزی طعمه حریق شود، برایمان مهم نیست چون بیمه نمی کنیم چون کپسول آتش نشانی در خانه و مغازه مان نداریم، برایمان مهم نیست چون دیده می شود که مهم نیست. به راستی بعد از حادثه پلاسکو در انتظار چه نشسته ایم؟ مسئولان می گویند ذهن مردم را آشفته نکنید یا به قول ما رسانه ای ها باعث تشویش اذهان عمومی نشوید. این طور که می شود یاد اذهان عموم می افتم، اذهانی که بعد از حادثه پلاسکو در سراسر کشور برای تسلیت به آتش نشانی های شهر هایشان رفتند، همه اذهانی که در تشییع آتش نشانان شرکت کردند و همه اذهانی که عکس گرفتند و عکس پروفایل گوشی هایشان را به یاد شهدای آتش نشان تغییر دادند، اما آیا این کافی است آیا نمی شود قانون اصلاح شود، قانونی که تخلف را اعلام می کند اما قدرت اجرایی ندارد. همان قانونی که از ما می خواهد باعث تشویش اذهان عمومی نشویم، اما در زمان حادثه تغییر می کند و حتی آن هایی که بیمه نبوده اند مشمول بیمه می شوند، همان قانونی که وام ۳۰۰ میلیون تومانی می دهد و دولتی که با تمام توان ۶ مصوبه برای کمک به خسارت دیدگان پلاسکو تعیین می کند آیا می تواند قوانینی بگذارد تا مغازه دار مجبور به بیمه شود و ساختمان ها قبل از بهره برداری به همه امکانات اطفای حریق مجهز شوند؟
و سوال مهمتر آیا بخشی از این اعتبارات را می توان برای تجهیز آتش نشانی های کشورمان بگذاریم تا در چنین حوادثی به جز درد قدیمی بودن ساختمان غصه نداشتن ها را نخوریم.
اینجا در شهر بیرجند، مرکز استان و شهری که بعد از استان شدن ارتفاع سازی در آن مد شد اما پله فرار و سیستم مرکز اطفای حریق و …. در آن مد نشد چه سرنوشتی خواهد داشت، بیرجندی که هنوز برخی از خیابان هایش همچنان محل عبور ماشین های آتش نشان نیست و عملیات امداد در آن ها به طور حتم به …… انجام خواهد داشت. بیرجندی که سرعت کاه های خیابان هایش معروفش کرده و چراغ قرمز های شهر کنترل ترافیک را به دست گرفته است و سال هاست که از بازگشایی و فراخ شدن خیابان ها در آن خبری نیست. از شهرداری خواستیم یکی از آتش نشان ها را همراهمان کند تا گزارشی در مکان های پر خطر تهیه کنیم اما خبری نشد. از شرکت های بیمه پرسیدیم که بعد از حادثه پلاسکو در بیرجند چند درصد بیمه آتش سوزی افزایش یافت باز هم رقم دهن پر کن نبود. پس باید باور کنیم شهدای آتش نشان فقط قربانیان فرهنگ بودند. فرهنگی که باید قانون شود تا تغییر کند مانند کمر بند ایمن، انگار تا زور نباشد فرهنگ تغییر نمی کند. از زاویه دیگر اگر به موضوع دقیق شویم انگار این حادثه برای قربانیان فرهنگمان هیچ چیز نداشت، نه در میزان حقوق آتش نشان ها تغییراتی رخ داد نه خبری از خرید تجهیزات جدید منتشر شد و از همه مهمتر شهادت آن ها نیز تنها به نام است و شرایط خانواده شان مانند سایر شهدا نیست. به راستی ایمنی قیمتش چند است؟

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*