سرمقاله / گورخواب هایی که تازه دیده شدند…!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد -mohammadraeifard@yahoo.com
فضای سیاسی کشور آنچنان مشمئز کننده ومهوع شده که دیگرامیدی به حاکمیت تعقل وتفکرومنطق وتعامل نیست!!مسابقه بوکسی رامیماند که هریک ازحریفان سعی به بردن حریف مقابل به گوشه رینگ داردتاباتمام نیرو وتوان باقیمانده ، جنازه دشمن فرضی اش راخونین وبی تحرک برکف رینگ بیندازد وبر نعش اش پایکوبی ودست افشانی کند. واندک طرفداران نیز هلهله کنند وجام می ناب پیروزی سرکشندومستانه رقص سماکنند بردشمن خیالی که برای شان ترسیم کرده وبرذهنشان نقرکرده اند!!
گورخواب ها سکانس جدیدی بود ازسریالی که قراراست تاانتخابات ادامه یابد، اعجاب انگیز اینکه هیچ یک ازداعیه داران اسلامیت وجمهوریت وکاسه لیسان قدرتهای نهان ازخودنپرسیده اند ویانخواسته اند بدانند دلایل سقوط آرمانهای انقلابی که مردم پایه هایش را نهادندو به مر حله ای رسیده که کارتن خواب وگورخواب و حلبی آبادها،فسادهای نهادینه شده اداری واقتصادی،اختلاس و ربا وریا،حق کشی،حق خوری،اعتیاد،بیکاری،ظلم،اختلاف فاحش طبقاتی رابوجود آورده آن هم پس از نزدیک به ۴دهه کدامین سیاستها ومدیریتها بوده که اینک همان پابرهنه های کوخ نشین تبدیل شده اند به پاپتی های گورنشین !! چه کسانی بستراین همه فسادراپهن کردند؟ دلیل انقلاب ۵۷ چه بود؟ بلاشک گرسنگی وفقرنبود، که تک محوری وخاندان هزارفامیل ومناسبات مبتنی بر بی عدالتی بود، نگاه عامه دستیابی به عدالتی بود که ازکف داده بودند وبه حساب آمدن درتصمیماتی که مربوط به آینده وزندگیشان بود. چه شدکه این اهداف به بارننشست،چه شد که تبدیل به صدهرارفامیل شد،چه شد که فساد به شکلی دیگر وخانمانسوزتر چونان غده سرطانی رشدکرد وشدواگیروهمه گیر،چه شد که بساط حلبی آبادها جمع نشد واکنون حاشیه بسیاری ازشهرها غرق در حلبی آبادند،چه شد که رابطه محوری تبدیل به اصلی گردیدکه شایستگان کشوررا حذف ویابه حاشیه بردند،چه شد که چندکاخ شاهی اینک تبدیل به هزاران کاخ دراقصی نقاط کشورگردیده،چه شد که پس از ۴دهه فاصله طبقاتی آنچنان مرگبار شده که تنعم وحق ۸۰ درصد پابرهنه های کوخ نشین را۲۰درصد دیگرغصب کر ده اند،چه شدکه مردم فقط درمناسبتها مردم اند وتبدیل میشوند به قهرمان وپهلوان اما فراموش شدگان منازعات گردن کلفتان وبی دردان حزب بازو سیاستهای همیشه طلبکار سیاسی کارند،چه شد که دروغ گفتن وتهمت زدن و حق کشی وحق خوری از مناسبات روز مره  درآمده وقبح خودراازدست داده،چه شد که باز دربرهمان پاشنه میچرخد وبه جای مرم حرف میزنندوازطرف آنان فکرمی کنند ویقه می درانند،چه شدکه بااعتمادمردم اینگونه بازی شد وباپنبه سرآنان رابریدند،چه شدکه باکف وهورا کسی راکه معجزه هزاره سوم نامش گذاشتیم آن چنان بادش کردیم که داعیه مدیریت جهانی سر دادو آنی کردکه همگان نیک میدانند،چرادرآن سالهای مدیریت جهانی ونابودی فرهنگ وادب ونزاکت و اقتصاد کشورکسی گورخوابهارا ندیدو براختلاسها چشم نگشودودکلهای نفتی مفقودشده را ندید وکف بر دهان نیاورد ورگ غیرت نجنباند، چرا کسی بابک زنجانی هارا ندید ، چرا درددلواپسی گریبان کاتولیک تراز پاپها رانگرفت وچرا دایم به مردم آدرس غلط داده شد وهمچنان داده می شود.
باورکنیم که نتوانستیم به خواسته های مر دم واهداف انقلاب جامه عمل بپوشانیم، منازعات قدرتمندان سیاست واقتصاد نتیجه اش شده فراموشی خواسته های مردم، کافیست کاسبان قدرت وپول واشکیزان تمساح صفت به حاشیه شهرهایشان سری بزنند تا دریابند که گورخوابان نسبت به زمین خوابان به مراتب شاهانه ترزندگی میکنند،پس از چهاردهه حرف زدن ازاین همه ندانم کارها وبی مبالاتی ها وعافیت طلبیهای  مصلحت اندیشانه بسیار دردآوراست که مردم وعوام دارند درکوهی ازآتش کینه ونفرت سیاسی بازان می سوزند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*