بیرجند در قاب بدبینی/آیا تو چنان که مینمایی هستی؟

بیرجند مرکزاستان فرهنگی خراسان جنوبی اینک سال هاست که فقط لقب فرهنگی بودن را یدک می کشد. روزی که خبرنگار یکی از رسانه ها در سفر رئیس دولت یازدهم به استان خراسان جنوبی از او خواست همانگونه که مشهد پایتخت معنوی است و شیراز پایتخت ادبی، بیرجند نیز به عنوان پایتخت فرهنگی ایران معرفی گردد.هر چند این خواسته چندان کارشناسی نبود اما شاید بتوان به عنوان حسن این سؤال به این نکته اشاره کرد که در ذهن بسیاری این سئوال مطرح شد که آیا بیرجند واقعا شهری فرهنگی است؟ برخلاف بسیاری به این پاسخ ناخوشایند رسیدم که «نه». جواب کوتاه و تلخ است اما حقیقت دارد. سال هاست که با خاطرات مان زندگی می کنیم و از آن نسل طلایی ای که بدان افتخار می کنیم تنها خاطرات شان مانده است.گنجی ، معتمد نژاد، شکوهی و … . هیچ گاه نپرسیدیم چه شد که روستازاده های بیرجندی پدر علوم ارتباطات و هواشناسی و تعلیم و تربیت شدند؟ تنها افتخار کردیم و بزرگداشت گرفتیم. شاید اینکه امروزه از فرهنگی بودن فاصله گرفته ایم کمی به تعاریف مان از فرهنگ بازمی گردد. اینکه متولی فرهنگ و هنر کشور کدام نهاد است؟ و هر نهاد از فرهنگ و هنر چه تعریفی دارد؟ همه ما به مصداق «کلکم راع وکلکم مسئول عن رعیته»، مسئول هستیم. ارشاد به شکلی، صداوسیما به گونه ای و شهرداری نیز هم.

چند روز پیش مطلبی در رسانه ها منتشر شد که با روح فرهنگ چندان همخوانی نداشت و گمانم به تعریف ناصحیح برخی از فرهنگ و هنر بازمی گردد. جشنواره « بیرجند در قاب ایران» که امسال قرار بود ششمین سال برگزاری اش را جشن بگیریم تعطیل شد. مهم تر از تعطیلی این رویداد فرهنگی پیش شرط هایی بود که برخی از اعضای شورا برای برگزاری آن ذکر کردند. چهار پیش شرط که هرکدام با برهانی قابل رد شدن است. شرط نخست حفظ شعائر اسلامی در میان شرکت کنندگان بود. برخی به گونه ای در این خصوص سخن می گویند که گویی شرکت کنندگان در جشنواره، ایرانی نیستند. ظهور این نوع گویش و پوشش که به نوعی هنجارشکنی است، نتیجه سیاست های غلط فرهنگی در دولت های پس از جنگ است که امروز گریبان جامعه ما را گرفته است. در ربع قرن اخیر همواره تلاش شده است به جای ارائه دادن راهکار ، صورت مسئله پاک شود. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در سال ۱۳۹۱ و در جمع روحانیون خراسان شمالی فرمودند:« ممکن است (خانمی) ظاهر زنندهای داشته باشد. بعضی از همینهایی که در استقبال امروز بودند و شما – هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیه آقایان – الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که مینمایی هستی؟» ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید».مگر نه اینکه الگوی مان باید ولی فقیه باشد؟ بهتر نبود با جهت دادن به جشنواره یا اضافه کردن بخشی به آن و تقدیر از عکاسان ارزشی، به جای پاک کردن صورت مسئله ، برای جوانان به تعریف هدف بپردازیم؟

در باب هزینه های ایراداتی گرفته شده بود که قابل قبول است. اما به راستی برگزاری جشنواره ای که تا اینجا توانسته عده بسیاری از جوانان بیرجندی را به هنر عکاسی راغب کند، کم ارزش تر از فلان بازیگر و یا مجری است که برای یک ساعت حضورش مبالغ هنگفت چندین میلیونی پرداخت می شود. ای کاش این پرداخت ها نتایجی برای فرهنگ شهرمان به همراه داشت.کدامیک از این هنرمندان دعوت شده به جشن ها توانسته اند در استان مان گامی در جهت تبیین اهداف انقلاب و تشریح منویات مقام معظم رهبری بردارند؟

ایراد سومی که به برگزاری جشنواره عکاسی «بیرجند در قاب ایران» گرفته شده است ترکیب هیات داوران این جشنواره است.ترکیبی از اساتید بومی و صاحب نظران ملی. این در حالیست که ما در حوزه عکاسی با سطح اول کشور فاصله بسیاری داریم و جای دادن دو نفر از اساتید بومی این رشته در ترکیب هیات داوران نه به خاطر نزدیکی سطح کاری شان به داوران ملی است بلکه تنها برای حمایت از نیروهای بومی بوده است. در گذشته مدرسه شوکتیه، هم پای دارالفنون و رشدیه ، رشد کرد چون از اساتید بزرگ همان عصر برای آموزش بهره می برد. اما اینک در متدی نوین ، بر تفکری نخ نما پافشاری می کنیم. اینکه از نیروهای بومی استفاده شود کاری بس پسندیده است اما این در صورتی است که نیروهای بومی منطقه حرفی برای گفتن داشته باشند.

بحث چهارم، موضوع تغییر دبیر جشنواره است که دستاوردهای جشنواره نشان می دهد که آیا وی در برگزاری این جشنواره توانسته اهداف پیش بینی شده را محقق کندیا نه؟ و در صورت جابه جایی او آیا کسی با قابلیت های بالاتر برای برگزاری جشنواره ای این چنینی در استان وجود دارد؟

در هر صورت جشنواره های علمی ، فرهنگی و هنری ، بستری هستند برای تربیت گنجی ها، معتمدنژادها و شکوهی ها در هر رشته و هر عرصه ای این وظیفه خطیر نیز برعهده مسئولان است تا نگذارند جشنواره هایی که می تواند به جذب حداکثری جوانان و هدایت شان در جهت آرمان انقلاب و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) منجر شود، به دلایل واهی تعطیل گردد.

۶s11

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*