زنان همنشین با مواد و یک درخواست از جامعه

 هرچه کردم برای فرار از خودم بود. فرار از تنهایی از بی کسی…خانواده ام مقصرند. شوهرم مقصراست. اومقصراست این مقصراست. فلانی و بهمانی مقصرند، همه و همه…

اینها واگویه های زنان خسته از اعتیاد است که به امید پاکی به کمپ ترک اعتیاد آمده اند.اینان کسانی هستند که تا دیروز بی هدف و رها در دنیای هپروت و تا ناکجا آباد دست وپا می زدند و اینک در کمپی گرد هم آمده اند. می خواهند به پاکی برسند به زندگی به خانه و خانواده. آیا می رسند و یا اینکه دریغ …
زنان معتاد از دردها وغصه هایشان می گویند؛ گاه از رفتنشان به دنیای هپروت و گاه از فرار از خود.
یک دلیل بیاور که چرا معتاد شدی؟ و آنگاه است که ردیف می کنند دلایل را.
تنهایی،‌ ترس، آزادی بی قید وشرط، ‌خیانت ،‌ترک همسر، حمایت نشدن از سوی خانواد و بی کسی، دردهای و دلایل مشترک بیشتر این زنان در ابتلا به اعتیاد است.
داستان زندگی هرکدام از دربندان دیو اعتیاد شنیدنی است.پراز درد، پراز راز و پر از تجربه. همگی برای بازگشت به زندگی تلاش می کنند برای بهبودی و بازگشت دوباره به زندگی .
برخی هایشان ازمدرسه مصرف مواد را شروع کرده اند از ۹ سالگی از ۱۱ و از ۱۴ سالگی؛ خودشان می گویند که مدرسه برایشان مکانی امن برای تبادل مواد مخدر بوده است.
رویا، سن و سالی ندارد، ۲بار ازدواج ناموفق در زندگی را تجربه کرده است و نداشتن همدرد و هم سخن و رها شدن از سوی خانواده را علت به دام افتادنش در دام اعتیاد می داند.
او می گوید:همه چیز مصرف کرده ام. ازسیگار والکل شروع کردم و انواع مواد مثل ال سی،‌ اکستازی،‌شیشه، ‌کراک وهروئین را هم تجربه کرده ام.
آمنه ۳۰ سال دارد . یک بار معتاد بود و بعد ترک کرد و اتفاقا ازدواج هم کرد اما همسرش ، پس از یکسال وقتی از گذشته آمنه باخبر شد، طلاقش داد؛ آنوقت بود که آمنه آنقدردچار افسردگی شد که نتوانست با جدایی کنار بیاید و دوباره لغزشش آغاز شد.
آمنه جایی برای ماندن ندارد ، خانواده رهایش کرده است و احساس ناامنی می کند.
میترا ، ۱۷ سال است که معتاد است و به گفته خودش ۱۷ هزار بار ترک کرده است و یادش نمی آید که دقیقا چند بار به کمپ ترک اعتیاد آمده است .
او می گوید: از ۱۴ سالگی توسط یک پیرزن معتاد شدم. مدت ها پاک بودم که پدرم به رحمت خدا رفت و نتوانستم از پاکی خود مراقبت کنم .اگرحمایت می شدم پاک می ماندم اما…!
مریم به کنجی خزیده است و تمایلی برای گفت و گو و یا درد دل ندارد ؛ می گریزد از نگاه هر بیننده ای .سخت بهم ریخته است؛ با همه و با خودش هم درگیر است؛ در چهره اش غمی لانه دارد که هر بیننده ای در نگاه اول به آن می رسد.
او فقط یک چیز می گوید و آن، درخواست مکانی امن برای خوابیدن و نگاهی به دور از تحقیر وهوس .

**خیرین برای کمک برای زمان معتاد علاقه ای ندارند
فاطمه محب علی ، مدیر عامل یک مرکز ترک اعتیاد زنادن  است . زنان مددجو این مرکز او را « آقا جون » هم صدا می کنند.
چرا ؟ چون به گفته این زنان، آقاجون به گفته هایش عمل می کند.
محب علی از یارانه ناچیز دولتی می گوید که برای کمک به بازپروری زنان معتاد خیلی کم است و اینکه برای کمک به بهبودی و درمان آنان نیازمند کمک های بیشتری هستیم.
وی می افزاید: فضای کافی برای هواخوری زنان درحال بهبودی نداریم، ‌کمبود جا داریم و حتی امکانات گاز شهری را هم نداریم.

**طلب امنیت از وزیر کار
گلایه های زنانه تمامی ندارد والبته درددل هایشان را در فرصتی مغتنم در دیداری با وزیرکار به گوش او می رسانند.
زنان کمپ، فرصتی مغتنم می یابند که شکوه های چندین ساله اشان را با علی ربیعی وزیر کار ورفاه اجتماعی ، بی واسطه و رو در رو بیان کنند.
آنها برای ادامه زندگی خود از وزیرکار طلب امنیت می کنند و از او می خواهند تا برای بازگشت دوباره به زندگی چاره ای بیاندیشید.
ربیعی موضوع ترک اعتیاد زنان را امری مهم می داند و در پاسخ به همه خواسته های زنان کمپ ؛ دستوراتی را صادر و به مجموعه وزارتخانه ابلاغ می کند.
وزیر کار ورفاه اجتماعی برای کمک به بهبودی زنان معتاد به رسانه ها این وعده را می دهد که از این پس شرایط ادامه تحصیل برای زنان معتاد میسر می شود و اینکه ‌حتما در شورای عالی رفاه چاره ای برای ادامه تحصیل زنان معتاد اندیشیده خواهد شد.
مکان هایی برای اقامت این دسته از زنان معتاد بهبود یافته پیش بینی و شهرهای کوچک نیز با کمک بهزیستی و شهرداری مراکزی همچون پانسیون و مراکز اقامتی را تعبیه می شود.
ربیعی تاکید می کند که زنان معتاد پس از بهبودی به مرکز آموزشی و مهارتی معرفی شوند و از آموزش های مهارتی برخوردار شوند.
وزیر رفاه همچنین این دستور را هم داده است که شمار مراکز آموزشی و مهارتی زنان آسیب دیده گسترش یابد بنابراین موضوع، با بهزیستی و سازمان فنی و حرفه ای رفع می شود.
در آخر وزیرکار از همه افراد خیر می خواهد تا برای بهبود معتادان کمک کنند ؛ چرا که آنان نیز بیمارند.
درد ودل های زنان معتاد دل را به درد می آورد و نگاه های ملتمسانه آنها برای داشتن جایی امن برای خواب، ذهن را درگیر می کند و سوالی که بارها وبارها در ذهن می چرخد که چرا حمایت نمی شوند. چرا نگاه جامعه برای بهبودی این زنان تحقیرآمیز است؟ چرا زنان آسیب دیده و رها در جامعه جایی امن برای زندگی ندارند! چرا زنان معتاد حامی ندارند! چرا محکومند تا ابد در هپروت بمانند! که اگرحمایت شوند مادران فرزندان فردای ایران خواهند بود.
ساماندهی زنان معتاد کشورمان نیازمند حمایت خانواده، مسئولان و خیرین است تا بتوانند در گرو این حمایت ها خود را دام اعتیاد نجات دهند.
براساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر‌ در زمان حاضر یک میلیون و ۳۲۵ هزار معتاد به مواد در کشور بسر می برند که زنان ،۱۰ درصد این جمعیت را تشکیل می دهند. خط شیوع اعتیاد زنان رو به افزایش است و در دو دهه اخیر افزایش ۲ برابری را نشان می دهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*