خراسان جنوبی؛ خاک تشنه جاده و عدالت است

امروز خراسان جنوبی _ غلامرضا بنی‌اسدی
در خراسان جنوبی، خاک نه فقط تشنه باران، که تشنه جاده، ریل، درمانگاه و آنتن موبایل است. سال‌هاست مردم این سرزمینِ آفتاب‌سوخته، چشم‌به‌راه توسعه‌ای نشسته‌اند که از راه نیامده، یا اگر آمده، لاک‌پشتی و بریده‌بریده آمده است. چنان کند که نرسیده، به فرسودگی ناکارآمدشده است. عدالت، اگر فقط در شعار نباشد، باید اول به جایی برود که بیشترین رنج را دیده و کمترین بهره را برده است. خراسان جنوبی یکی از همان جاهاست.
از سربیشه تا نهبندان، از درح تا درمیان، مردمانی زندگی می‌کنند که سهم‌شان از جاده، چند پیچ خطرناک است و خاکی پر از چاله. راه اگر بیراهه باشد، توسعه هم همیشه از آن فرار می‌کند. این استان که با افغانستان مرز مشترک دارد، می‌تواند دروازه صادرات باشد؛ اما با چه جاده‌ای؟ با کدام خط آهن؟ راه آهن نیست، اما راه دل مردم هست؛ دل‌هایی که هنوز امیدوارند قطار توسعه، از ایستگاه محرومیت هم عبور خواهد کرد. دیری است که به «دیر» بودن آن غصه خورده ایم. امیدواریم دچار «سوخت و سوز» نشود. به هر حال ما که نباشیم، خراسان جنوبی هست. فرزندان مان هستند. شاید بتوانند دست نوه های ما را بگیرند و سوار قطار شوند!
اینجا، کار باید با اولویت شروع شود؛ با پروژه‌هایی که مردم را از بن‌بست بیرون می‌کِشد. اما دولت، هر چقدر هم که بخواهد، تنها نمی تواند راه بسته را بگشاید. مشارکت مردمی، به‌ویژه مشارکت عام‌المنفعه، باید سرخط توسعه باشد. خیرینی که مسجد ساخته‌اند، اگر بسترش فراهم شود، درمانگاه هم می‌سازند، جاده هم آسفالت می‌کنند. به شرطی که به آن‌ها اعتماد شود، و مدیریت، مردم‌باور باشد، نه در حرف که در عمل. پیشرفت محور باشد نه پروژه محور.
از سوی دیگر، زیرساخت‌های ارتباطی، مثل اینترنت و شبکه‌های مخابراتی، در بسیاری از روستاها هنوز هم رویا هستند. در دنیایی که با یک کلیک جهان را جابه‌جا می‌کنند، دانش‌آموز روستایی خراسان جنوبی، باید روی پشت‌بام دنبال آنتن بگردد. این فقط کمبود نیست؛ به نوعی تبعیض است. اگر درمانگاه به اندازه نیست، اگر اینترنت به قاعده نیست، یعنی عدالت، یک‌جای کارش لنگ است. خراسان جنوبی برای جهش، به بودجه نیاز دارد؛ اما نه بودجه‌ای که صرفاً در بند «عدد» بماند. باید سند توسعه‌محوری بر پایه محرومیت‌ها و مزیت‌های این استان نوشته شود. این سند، باید نقشه راهی باشد برای تخصیص عادلانه منابع ملی؛ برای آن‌که مرکز بداند در گوشه شرقی کشور، مردمی زندگی می‌کنند که حق دارند آسفالت داشته باشند، قطار داشته باشند، بیمارستان داشته باشند و آنتن موبایل‌شان فقط وقتی نباشد که گوشی را خاموش می‌کنند.
و اما این را هم بگویم: مردم این استان، اهل قناعت‌اند، نه انفعال. دل‌شان با ایران است، حتی اگر ایران هنوز آن‌طور که باید، دل نسپرده باشد به آن‌ها. این سرزمین مرزی، اگر قدر ببیند، مرز نمی‌ماند؛ حد و حدود را جا به جا می کند و می‌شود محور. محور پیشرفت برای همه ایران عزیز.