یادداشت/گوشه ای از میراث گرانبار میرزا کوچک خان

امروز خراسان جنوبی – حسین افضلیان
یازدهم آذرماه مصادف بود با نود و پنجمین سالروز شهادت سردار جنگل شادروان یونس استاد سرایی مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی. هیچگاه اظهار نظر در مورد میرزا کوچک ‌خان و کاری که او در تاریخ معاصر ایران کرده، آسان نبوده است. از سویی برخی از تاریخ نگاران عصر پهلوی مانند احمد کسروی، او را عنصر حکومت شوروی و آخوندی متحجر معرفی کرده‌اند و از سوی دیگر نیروهای بیگانه اعم از روس‌های تزاری، روس‌های بلشویکی و انگلیسی‌ها هم به تناسب رابطه‌ای که با او داشته‌اند تصویر متفاوتی از او ارائه کرده‌اند که نمی‌توان به قضاوت آنها اطمینان کرد. در این میان تنها قضاوت ژنرال انگلیسی دنسترویل جالب است که به ‌رغم جنگ نظامی با میرزا، او را “مردی بزرگ و وطن پرست” معرفی کرده است. اساساً جنبش‌های عهد مشروطیت ایران را باید در یک نگاه کلی واکاوی کرد.  بعد از فتح تهران، قیام‌های مسلحانه متعددی در کشور شکل گرفت که از جمله آنها می‌توان به قیام شیخ محمد خیابانی، کلنل پسیان و قیام جنگل اشاره نمود. هنوز بعد از گذشت حدود یک قرن بین تاریخ شناسان اختلاف است که آیا با توجه به سابقهٔ مشروطه خواهی رهبران آن، این جنبش‌ها را موافق تفکر مشروطه خواهی بدانیم، یا اینکه چون عملاً در برابر دولت قانونی مشروطه تمرد کرده‌ و ایستاده اند، آنها را ضد مشروطه بدانیم. احتمالاً جواب این است که برای دفاع از آرمان مشروطه خواهی، صرف داشتن شور و غیرت ملی کافی نیست و داشتن کمی تدبیر و واقع نگری نیز لازم است. در این بین قیام جنگل از پتانسیل بزرگی برای حمایت از مشروطه خواهی برخوردار بود. اما این پتانسیل درست هدایت نشد. به نظر می‌رسد اگر سران جنگل با رجال وطن پرست پایتخت هماهنگ می‌بودند و از طرفی نیروهای خود را در اثر استراتژی‌ های غلط نظامی و البته اختلافات داخلی تحلیل نمی‌بردند می‌توانستند پشتوانه قابل اطمینانی برای مشروطه و مشروطه خواهان حقیقی آن عصر باشند. جدای از این بحث، موضوع جالبی که در مورد میرزا کوچک خان و قیامش همیشه مطرح بوده، قدرت سازماندهی و تشکیلاتی میرزا است.  ما اغلب جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان را به عنوان جریانی صرفاً نظامی و پارتیزانی می شناسیم و از دیگر ابعاد آن عموماً بی اطلاعیم. اما در ساختاری که میرزا در آن برهه از تاریخ ایران پی افکنده بود بسیاری از نهادهای اجتماعی از قبیل روزنامه، بیمارستان و نیز انواع تشکیلات مدنی و حکومتی وجود داشت و در عین حال این قابلیت را هم داشت که در مواقع خطر به صورت گروه‌های پارتیزانی عمل کند.  هنر جذب افراد از طبقات مختلف جامعه و به کارگیری آنها هم از نکات جالبی است که در مورد نهضت جنگل مطرح است که واکاوی مجزایی را طلب می کند.  شاید این ادعا غلط نباشد که هنر سازماندهی و تشکیلاتی میرزا نه تنها با توجه به طبقهٔ اجتماعی و میزان سواد و اطلاعاتش تعجب آور است بلکه نسبت به رجال باسواد و فرنگ رفته آن زمان نیز قابل تحسین است.
تحلیل قیام جنگل از دید جامعه‌شناسی خود می‌تواند بحثی باشد که در نگاه ما به آینده مفید و مؤثر اُفتد که امیدوارم صاحب نظران ژرف نگر در این زمینه، از این مهم غفلت نورزیده و زوایای پنهان دیگری از این جنبش مردمی و ساختارگرا که پس از گذشت قریب به یکصد سال از روزگارش هنوز می تواند نامکشوف مانده باشد را در برابر دیدگانِ علاقه مندان و نقدِ نقادان بگشایند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*