نوجوانانی که از خانواده به شبکههای اجتماعی پناه میآورند!

خیلی ها با یار غار خود که تنهایی باشد، کنار آمده اند و بر روی این زخم، با تماشای فیلم، مطالعه و گل کاری مرهم می گذارند اما عده ای به شبکه های اجتماعی دل می بندند و با خوش خیالی تصور می کنند، افزایش لایک ها و فالوورها، می تواند طلسم تنهایی شان را بشکند.هم صحبتی در خانه و خانواده نیست و افراد درک نمی شوند، انسان معاصر از تنهایی رنج می برد پس برای فرار از تنها ماندن، برای فرار از واقعیت های زندگی روزمره ای که هر روز بیشتر انسان را در چنگال اسارت درونی فرو می برد و برای دور شدن از انزوا و گوشه گیری به شبکه های اجتماعی پناه می برند.

به قول سهراب، «آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است»، همه آدم ها تنها هستند، برخی با این روند کنار آمده اند اما عده ای برای گریز از تنهایی به شبکه های اجتماعی اعتیاد پیدا کرده اند و امروز این شبکه ها برای این افراد مثل آب شوری است که با نوشیدنش تشنه تر می شوند. پژوهش ها نشان می دهد، شبکه های اجتماعی بهشت افرادی است که احساس تنهایی دارند. بنابراین این طیف از افراد که بیش از سایرین تنهایی را حس و یا لمس می کنند با ورود گسترده به فضاهای مجازی، دلشان به لایک هایی خوش است که دریافت می کنند، به چت هایی که انجام می دهند و بیان درد دل هایی است که تاکنون گوش شنوایی برای آنها نبوده است. اگرچه برای مدتی کوتاه حال آدم های تنها در چنین فضاهایی، کمی تا قسمتی بهتر می شود و دیگر خبری از غم ها و غصه های همیشگی نیست و یا با چرخیدن در این شبکه ها و حال و احوال با دوست های نادیده، حس نشاط در وجود فرد افزایش می یابد. اما این روزها هم دوره ای دارد، بالاخره شبکه های اجتماعی با همه تنوع اش عادی می شود و حتی امکان دارد، آدم را به دلزدگی دچار کند.

افزایش انحرافات اخلاقی در شبکه های اجتماعی

کارشناسان امور اجتماعی اثبات کرده اند که اگر افراد برای پرکردن خلاء تنهایی، زمان زیادی از وقت خود را در این شبکه ها صرف کنند، به بیراهه رفته و دچار گمراهی می شوند و حتی امکان دارد به انحرافات اجتماعی، اخلاقی و جنسی مبتلا شوند.

مطالعه کتاب، انجام فعالیت های سازنده، آموختن مهارت و به طورکلی ایجاد دغدغه، می تواند مشکل تنهایی افراد را تا حد زیادی حل کند اما خیلی از افراد بی توجه به این مسائل، با گرایش شدید نسبت به شبکه های اجتماعی، وقت خود را می کشند و با پرسه زدن های بی هدف دچار آسیب های متعدد در حوزه رفتاری و عملکردی می شوند. بی شک افراط در هر کاری آسیب زاست و سبب می شود تا فرد موقعیت و فرصت ارتباطی خود با دنیای واقعی را به طور کلی از دست بدهد.

عدم اعتماد به نفس برای ارتباط با آدم های واقعی

افراد تنها به خاطر عدم اعتماد به نفس کافی نسبت به برقراری ارتباط با دیگران در دنیای واقعی و عدم مهارت لازم برای تعامل با اعضای خانواده، به جهان مجازی پا می گذارند تا بتوانند با بازخوردهای مثبتی که دریافت می کنند، دنیای پیرامون خود را بسازند. در حقیقت این افراد چون مهارت برقراری ارتباط با دیگران را ندارند، در دنیای مجازی بدون روبرو شدن با شخصیت واقعی آدم ها، بهتر می توانند به ارتباط و تعامل بپردازند و همین مسئله برای آنان خوشایند است. گاهی آدم های تنها که به شدت تنها هستند، در دنیای واقعی همدم و هم صحبتی ندارند و چون از سوی خانواده و دوستان واقعی مورد توجه نیستند، همواره در حاشیه قرار می گیرند، برای همین با عکس ها و اطلاعات دروغین به معرفی خود در شبکه های اجتماعی می پردازند تا آن گونه که دوست دارند، شناخته شوند. برهمین اساس به والدین و خانواده ها توصیه می شود که هرقدر انس و الفت در محیط خانه افزایش پیدا کند، حس تنهایی کاهش می یابد بنابراین باید اجازه دهیم هریک از اعضای خانواده علیرغم تفاوت های فکری خود، به اظهار نظر و بیان عقاید خویش بپردازند تا با حس سرخوردگی و تنهایی مفرط مواجه نشوند، بی شک حس سرکوب شدن عقاید و سرخوردگی موجب می شود تا فرد تنها به هویت غیرواقعی خود در دنیای مجازی خو کرده و از طرفی با گذر زمان میان هویت واقعی با هویت غیرواقعی اش تعارضی جدی احساس می کند.این مسائل فرد را به سمت افسردگی مفرط سوق می دهد، به مرور کار به جایی می رسد که فرد تنها، باور می کند، او فقط در شبکه‌های اجتماعی با هویت غیرواقعی قابل احترام است و این موضوع دوباره همان حس تنهایی را در درون فرد تقویت می کند. البته این باور اوست شاید این فرد در جهان واقعی با همان شاخصه ها و مولفه هایی که دارد برای دیگران قابل احترام باشد اما او چنین رویکردی ندارد و تصورش این است که با ارائه هویت دروغین، شخصیت و وجهه بهتری در نزد دیگران دارد در حالی که این طور نیست. هجوم آدم های تنها به شبکه های اجتماعی، مقدمات دوری هرچه بیشتر آنان از محیط خانه و خانواده را فراهم کرده است، این افراد معتقدند که با اعضای خانواده خود حرف مشترکی ندارند، چون در محیط خانه به حرف های آنها گوش داده نمی شود، آنان گاهی از دعوا و درگیری و خشونتی که در فضای خانه حاکم است، سخن می گویند و بر این باورند، که در شبکه های اجتماعی توانسته اند افراد هم فکر و هم زبان خود را بیابند و از آنچه دوست دارند، حرف بزنند.

اکنون از فرد ۱۲ تا ۱۳ ساله تا افراد ۴۵ تا ۵۰ ساله به گونه ای خود را با این شبکه ها سرگرم کرده اند، هرکدام از این آدم ها برای حضور در این فضاها ادله ای دارند، اما یکی از مهمترین دلایل حضور گسترده و فعال در این شبکه ها به همان مقوله نداشتن هم صحبت و یا نداشتن کسی که حرف آنها را بفهمد، مربوط می شود. این افراد سالهاست که به خود تلقین کرده اند، «هیچ فردی در بیرون از این شبکه ها تمایلی برای برقراری ارتباط با آنها را ندارد».

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*