جهت کاهش فشارهای منطقه ای؛ گزارش/ خنثی سازی زهر سعودی با همراهی دوستان سعودی

 


متن کامل گزارش:

مجموعه خاورمیانه و شمال آفریقا، همواره آبستن تحولاتی بوده که نه تنها بر منطقه که بر جهان نیز تاثیرگذار بوده است. وقوع انقلاب اسلامی، بلوک بندی در خاورمیانه را تغییر داد و کشور وابسته شاهنشاهی به بازیگری مستقل تبدیل شد که خواهان نقش های بیشتر و تغییر ترتیبات در منطقه بود که بر پایه سیاست های شوروی و آمریکا استوار بود. چنین رویکردی که برپایه آرمان های انقلابی قرار داشت و استوار بر مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفین عالم بود، در منطقه استبداد خیز و وابسته خاورمیانه با مقاومت هایی شدیدی روبه رو شد.

کشورهای خودکامه منطقه از جمله شیخ نشین های خلیج فارس، موج انقلاب اسلامی ایران را برای پایه های حکومت خود بسیار خطرناک می دیدند و در ائتلاف بایکدگر سعی در خنثی سازی آن را داشتند. تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در دهه ۱۹۸۰ در همین راستا بود و حمایت از صدام حسین در جنگ تحمیلی علیه ایران نیز موید این موضوع است. با فروپاشی شوروی و هیمنه آمریکا بر سیاست های کشورهای منطقه، این کشورها در رابطه با ایران همواره با محافظه کاری و احتیاط رفتار می کردند.

با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر و لشکرکشی غرب به سرکردگی آمریکا به خاورمیانه، این منطقه محلی برای پایگاه های متعدد این کشور شد تا از این طریق سیاست های خود را با تهدید دنبال کند.  سقوط طالبان در افغانستان و صدام حسین در عراق، دو عامل اصلی تهدیدات علیه امنیت ایران را از بین برد و به صورت ناخواسته پتانسیل های ایران برای نقش آفرینی در منطقه افزایش یافت. حتی در زمان سقوط صدام، دربار سعودی با مطرح کردن هلال شیعی، عنوان داشت که عراق در طبقی از طلا به ایران هدیه شده است! هجوم وتصرف عراق درسال ۲۰۰۳ باعث بروز سطح چشمگیری خشونت ودرگیری در منطقه شد که تا به امروز با انتشار تروریسم بیشتر نیز شده است.

خلیج فارس کانون بحران های همیشگی

وجود نفت و شریان بخش مهمی از انرژی جهان از خلیج فارس این منطقه و کشورهای اطراف آن را به یکی از مهمترین مناطق جهان تبدیل ساخته است. پیش از انقلاب ایران و عربستان در سیاست دو ستونی آمریکا، تامین کننده منافع غرب در خلیج فارس بودند اما پس از انقلاب و با تشدید اختلافات و وقوع جنگ عراق علیه ایران، این منطقه دستخوش حوادثی شد که حضور نظامی آمریکا را تشدید کرد. چتر امنیتی و نظامی آمریکا بر سر کشورهای ذره ای خلیج فارس نیز گسترانده شد و این شیخ نشین ها تبدیل به پایگاه های مهم واشنگتن در جهان شده اند.

در چنین فضایی ایران در یکسو قرار گرفت و کشورهای دیگر خلیج فارس به پشتوانه غرب در قطب مخالف حضور داشتند. جمهوری اسلامی پس از جنگ تحمیلی، تلاش های فراوانی کرد تا چارچوب امنیتی خلیج فارس با مدیریت کشورهای منطقه شکل گیرد اما شیخ نشین های خلیج فارس پیش از آن با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، موضع متفاوتی اتخاذ کرده بودند.

با این حال مهمترین کشورهای خلیج فارس یعنی ایران و عربستان، سطح رقابت ها را از خلیج فارس به سطح منطقه خاورمیانه نیز کشاندند. روابط این دو کشور در تاریخ نزدیک به ۴۰ سال اخیر، با تلاطم های فراوانی همراه بوده و چندیدن بار نیز شاهد قطع روابط بوده ایم. در دهه ۱۳۶۰ شمسی، عربستان از لحاظ مالی و لجستیکی از صدام حمایت کرد. پس از آن نیز با تلاش دولت هاشمی رفسنجانی، سطح روابط بهبود یافت ولی همواره برپایه بی اعتمادی استوار بود. در دوره های بعدی نیز هر چند دولت ایران برای بهبود روابط پیشقدم شد، ولی عربستان حاضر نشد دست از خصومت های خود بردارد و برای جلوگیری از نفوذ روز افزون ایران در منطقه، دست به سیاست های ایذایی متعددی زد.

با قدرت گرفتن ایران در منطقه در یک دهه اخیر، دامنه کشمکش های سعودی و تهران به کل منطقه تسری پیدا کرد. جنگ داخلی در لبنان، یمن و در نهایت عراق و سوریه این فرصت را به سعودی ها داد تا با ایجاد تنش و بحران، منافع ایران را درگیر کند. تشکیل گروه های تروریستی و مخالفان مسلح و حمایت از آنها در عراق و سوریه، حمایت از گروه های تروریستی مخالف ایران در اطراف مرزها به خصوص کردهای تجزیه طلب و جندالله در سیستان و بلوچستان، از جمله اقداماتی بود که عربستان در این چند سال اخیر شدت بخشیده است.

اما سال گذشته یکی از بحرانی ترین سال های روابط ایران و عربستان بود. با جانشینی ملک سلمان در زمستان سال ۱۳۹۳، عربستان از لاک محافظه کاری خارج و سیاست تهاجمی را علیه ایران و منافع کشور به کار برد. اولین اقدام در بهار سال بعد با حمله به یمن آغاز شد. اظهارت تند و تحریک کننده مقامات سعودی افزایش یافت و برای جلوگیری از توافقات هسته ای ایران و ۱+۵ سرمایه گذاری کلانی کردند. از سوی دیگر با وقوع فاجعه منا و اعدام رهبر شیعیان عربستان، شیخ نمر، عربستان با بهانه قرار دادن حمله به سفارت سعودی در تهران و کنسولگری اش در مشهد، روابط را به سرعت قطع کرد و تلاش کرد تا ائتلافی از کشورهای عرب و مسلمان را علیه ایران بسیج کند. در آن موج هیجانی و تهاجمی، برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای آفریقایی، سطح روابط خود را کاهش دادند اما یکی از اتفاقاتی که در این میان افتاد، تردید کشورهایی چون عمان، کویت، قطر در واکنش به این قضایا بود. هرچند در سیاست های کلی منطقه ای نوعی همسویی بین این کشورها با عربستان مشاهده می شود اما بنابر دلایلی، منافع آنها ایجاب می کند تا از بالابردن سطح تنش ها دراطراف مرزهای خود اجتناب کنند و وارد تنش مداوم با ایران نشوند.

روابط دو جانبه برای خنثی کردن توطئه سعودی

هر چند شورای همکاری خلیج فارس سعی کرده تا خود را منسجم نشان دهد اما اختلافات میان اعضای آن، چندین بار این شورا را به مرز انحلال نیز کشانده است. سعودی ها همواره در پی آن بوده اند تا از اهرم شورا علیه ایران استفاده کنند و سیاست های خصمانه خود را به پنج عضو دیگر تعمیم دهند. امارات و بحرین، در این سیاست بیشترین همراهی را با عربستان دارند که در این میان امارات نیز به دلایل اقتصادی، سطح تنش ها را در حد مشخصی نگاه داشته است. ولی در آن سو، قطر، کویت و عمان، با اندکی اختلاف به سیاست های سعودی می نگرند.

قطر با بر روی کار آمدن حمدبن خلیفه به جای پدرش خلیفه بن حمد در سال ۱۹۹۵، سعی کرد تا با اتخاذ سیاست های مستقلانه تری در منطقه نقش آفرینی کند. اختلافات میان ریاض و دوحه در برخی از پرونده ها به حدی رسید که عربستان سفیر خود را از این کشور فراخواند. در سال های اخیر، قطر به بازوی رسانه ای قوی در منطقه تبدیل شده و با راه اندازی شبکه الجزیره، برنامه ها و گزارش های متعددی علیه خاندان سعودی تولید می کند. همچنین اختلافات این دو کشور در رابطه با اخوان المسلمین، با وقوع بحران سوریه و عراق، عمیق تر نیز شده که آن را می توان از حمایت عربستان و قطر از گروه های تروریستی مورد بررسی قرار داد. قطر از اخوان المسلمین در کشورهای مختلف منطقه حمایت می کند و دوحه را به پایگاه امنی برای این گروه تبدیل کرده که این سیاست کاملا در جهت مخالف سیاست های سعودی قرار دارد.

در کنار این، سعودی ها با کویت نیز اختلافات طولانی در مرزها و بهره برداری از حوزه های نفتی مشترک دارند. این اختلاف حتی به تهدید شدن کویت از سوی ریاض نیز کشیده شده و کویت نیز دست به دامان دادگاه های بین المللی شده است. کویت و عربستان در دو حوزه نفتی  خفجی  و  وفره به مساحت ۵ هزار کیلومتر مربع و با تولید روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت دارای سهم مشترک هستند و بر اساس توافقنامه ای ۵۰ ساله از آن بهره برداری می کنند. بهره برداری از این حوزه ها به دلیل اختلافات متوقف شده است.

سردار صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا نیز در اظهاراتی پیرامون تلاش عربستان برای افزایش تنش با ایران پیشنهاد کرده بود تا سیاست خارجی کشور در جهت بهبود روابط با برخی از کشورهای خلیج فارس حرکت کند: ” در حوزه ژئوپلیتیک خلیج‌فارس، ما یک رقیب استراتژیک به نام عربستان سعودی داریم. مخصوصاً در وضعیت فعلی‌شان با مدیریت آمریکایی‌ها یا شاید صهیونیست‌ها. به نظر من می‌خواهند با ایران یک روابط تنش‌آلود به وجود آورند. به هر جهت در این حوزه پیشنهاد من این است که ما باید روابط‌مان را با کشورهای عمان، کویت حتی قطر بیش‌تر کنیم و در رابطه با سعودی‌ها مدارا کنیم. ما به هیچ وجه نباید به سمت تنش با سعودی‌ها حرکت کنیم. صلح، امنیت و قدرت برتر خلیج‌ فارس از آنِ ماست که این را آمریکایی‌ها هم می‌دانند.”

هر چند عربستان برای ایجاد ائتلاف علیه ایران سرمایه گذرای کلانی کرده و در اجلاس کشورهای اسلامی در ترکیه نیز بر صدور بیانیه ها علیه ایران و جریان مقاومت تاثیرگذاشت اما مشخص است که کشورهایی که عربستان را همراهمی می کنند، تمایلی به افزایش تنش با تهران در سطح بالا ندارند و ایران می تواند با بهره گیری از این موضوع، به سمت افزایش روابط و گرم کردن آن پیش برود. قطر و کویت همواره در تلاش بوده اند تا خود را از زیر سایه عربستان خارج کنند و تنش هایی میان آنها جاری بوده است. عمان نیز روابط گرم و صمیمی با ایران دارد و در بسیاری از موضوعات بین المللی نقش میانجی را برای کشورمان بازی کرده است. از این رو با توجه به آنکه هیات حاکمه سعودی، در چند سال اخیر، سعی در بالا بردن هزینه های نفوذ و تاثیرگذاری ایران در منطقه را داشته و آن را به صورت صریح و تهاجمی اعمال می کند، تلاش برای روابط دوجانبه و حتی چندجانبه با کشورهای منطقه خاورمیانه و خلیج فارس از سوی ایران می تواند زمین بازی را به نفع ایران تغییر دهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*