تقابل ایران وآمریکا دربستر قدرت نرم رسانه

سینمای جهان غالبا سیاسی است وشاید بتوان گفت سینمای مستقل تنها مفهومی نقش بسته بر کاغذ است.فیلم های تاثیرگذار تولید شده در هر دولت یا نگاهی موافق به اتفاقات جاری آن کشور دارد و یا نظری منتقد.البته این برگرفته ازجایگاه هنر و نقشش درتصمیم سازی درجوامع است. سیاست مداران بزرگی مانند لنین سینما را مهمترین هنر می دانند.هنرمندان و بازیگران فعال در عرصه سینما نیز به تبع شرایط حاکم دارای نگاهی سیاسی هستند.بر این اساس می توان هنرمندان را به دو دسته هنرمندان مستقل و هنرمندان تابع دولت ها تقسیم بندی کرد. دسته اول بازیگرانی هستند که تنها در آثاری که با نگاه سیاسی شان همخوانی دارد حضور می یابند و شرایط شان مستقل از دولت ها است.دسته دوم شرایط اقتصادی را نسبت به دیدگاه های سیاسی شان در درجه بالاتری از اهمیت قرار می دهند.

در میان کشورهای مختلف شاید بتوان سینمای ایالات متحده را سیاسی ترین سینمای جهان برشمرد.در سینمای آمریکا هر دوطیف بازیگر ، چه مستقل و چه طیف سیاسیون، به مفهومی با عنوان میهن پرستی و برتری کامل تفکر آمریکایی اعتقاد دارند.فیلم سازان و برنامه سازان شاغل در صنعت سینمای آمریکا در انتخاب سوژه های شان همواره آن هایی را انتخاب می کنند که در کنار بعد درآمدزایی، منافع ملی شان را نیز تامین کنند.غالب تولیدات هالیوود و تلویزیون های آمریکایی دروهله اول برای مصرف داخلی این کشور ساخته میشود امادرعین حال تلاش بر این است که اثر برای مخاطبی جهانی آماده شود.جذب مخاطب در سراسر جهان مستلزم تولید آثاری قوی از لحاظ ساختاری با داستان و شخصیت هایی باورپذیر است.در فیلم های آمریکایی، قهرمان فیلم همواره یک شخصیت کاملاً مثبت نیست و گاهی شخصیت هایی منفی تنها با تاکید بر حس وطن پرستی شان و علاقه به آمریکا تبدیل به قهرمانانی می شوند که جهان را نجات می دهند.درفیلم «تک تیرانداز» و سریال ۲۴، شخصیت های اصلی داستان افرادی نامتعادل از لحاظ روانی با گذشته ای نچندان روشن هستند.قهرمانان این فیلم ها وطن پرستی و حس ناسیونالیستی شان ذاتی است و آن را از دولت ها وام نمی گیرند به همین منظور با تغییر دولت ها شاهد تغییر جهان بینی در آن ها نیستیم.

در تولیدات هالیوود نشان داده می شود که اگر قوانین ایرادی دارد این ایرادات قابل اصلاح است و امکان بروز اشتباه از سوی دولت ها وجود دارد اما این بدان معنا نیست که همه نظام حاکم و یا مردم مقصرند بلکه تنها فرد یا گروهی خاص مسئول اشتباهات هستند. سریال هایی مانند ۲۴،سرزمین و فیلم هایی همچون آرگو، کشتی گیر و پلیس آهنی تنها برای آماده سازی افکار عمومی داخلی آمریکا وپیشبرد سیاست های این کشور درسطح بین المللی ساخته شده اند. برای همین از المان هایی که برای مردم آمریکا قابل درک باشند استفاده شده است.در فیلم آرگو،چهره و لباس سربازان ایرانی ،ترکیبی از پوشش چریک های کمونیست کوبایی و نیروهای طالبان افغانی است.آشنایی مخاطب آمریکایی با این دو گروه، باورپذیری و ملموس بودن شخصیت ها و داستان را بیشتر می کند.برخی از آثار نیز به معرفی آمریکا میپردازند.تولیدکنندگان هالیوود و حتی مردم آمریکا معتقدند که به جزئیات تاریخ و فرهنگ کشورشان اشراف کافی دارند به همین سبب فیلم هایی مانند لینکولن و جانگو با هدف آشنایی مردم سایر کشورها با فرهنگ و تاریخ آمریکاساخته شده اند.فیلم سازان آمریکایی در سریال های تاریخی می کوشند تا نشان دهند ایستادگی در برابر دشمن چه ارزش هایی را به دنبال دارد.برای انتقال بهتر این معنا ،مخالفین با این نگاه دارای شخصیت های منفی و منفور هستند. در فیلم های دشمن پشت دروازه و دوگانه سیصد،کسانی که با ایستادگی در برابر دشمن موافق نیستند به عنوان شخصیت هایی منفی و منفور معرفی می گردند. سینمای آرمان گرای ایران ، نقطه مخالف سینمای آمریکا است.با نگاهی منصفانه،تولیدات سینمای ایران امکان برابری و یا تقابل با سینمای آمریکا را ندارد. در حوزه فیلم ها و سریال های سیاسی و امنیتی که تعدادشان در سه دهه اخیر به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی رسد نشان می دهد که فیلم ها وسریال های ایرانی نتوانسته اند از بهترین ها برای انتقال مفاهیم شان استفاده کنند .نگاهی به فیلم های روباه، قلاده های طلا و پایان نامه و یا سریال تعبیر وارونه یک رویا،ضعف های سینمای ایران رادر تولیداتی از این دست نشان می دهند. غیرقابل باور بودن شخصیت ها و رو بودن داستان ، باعث شده تا مخاطب نتواند با اثر ارتباط برقرار کند.در ایران نیز فیلم ها و سریال هایی درباره تاریخ معاصرساخته شده است، اما تفاوت عمده آن با سینمای آمریکا در این است که تولیدات کنندگان به این باور رسیده اند که مردم هیچ گونه آگاهی نسبت به تاریخ ایران ندارند به همین دلیل آثاری تولید میکنند که دچار ضعف استنادات تاریخی هستند و در نتیجه تاثیرگذاری حداقلی دارند.کلاه پهلوی، معمای شاه و سال های مشروطه، آثاری هستند که نه تنها نتوانستند درخارج از مرزها حرفی برای گفتن داشته باشندکه ازسوی مخاطبان داخلی نیز مورد اقبال قرار نگرفتند.در تولیدات مذهبی و سبک زندگی، به رغم هزینه کردهای میلیاردی هنوز نتوانسته ایم تولیدات مان را با قابلیت های جهانی تلفیق کنیم. «سنگسار ثریا میم» و «شرایط» از آن دست تولیداتی هستند که برای تبلیغات سیاسی علیه ایران و اسلام در آن سوی مرزها تولید شده اند اما تاکنون هیچ اثر فاخری در مقام پاسخگویی به محتوای این آثار،ساخته نشده است.در عوض در سینمای ایران گروهی از تولید کنندگان فقط به گیشه می اندیشند و خط قرمزی برای تولیدات شان متصور نیستند و یا فیلم سازانی مانند مخملباف و قبادی که در صورت تامین نشدن منافع اقتصادی شان در خارج از مرزها و برخلاف اعتقادات گذشته شان عمل می کنند. سینما در ایران بیش از ۵ دهه جوان تر از سینمای آمریکا است اما اختلاف تولیدات سینمای ایران با سینمای آمریکا بیش از ۵۰ سال فاصله زمانی است. نوع نگاه ناسیونالیستی فیلم سازان آمریکایی به مقوله هنر سبب شده است تا آثاری با کیفیت بالا و همراه با تعهد به چارچوب های نظام حاکم در ایالات متحده، تولید شده و روانه بازارهای جهانی گردد. در آمریکا سالانه به طور متوسط ۷۰۰ تا ۸۰۰ فیلم سینمایی،۳۰۰۰ عنوان تله فیلم و نزدیک به ۱۰۰ سریال ساخته می شود.این در حالی است که در سینمای ایران سالانه بین ۸۰ تا ۱۰۰ فیلم تولید می شود و سریال های تلویزیونی نیز شاید از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نکند. ۸۰درصد فیلم های جهان با برند هالیوود وارد بازار می شوند اما سینمای ایران به ندرت آثاری جهانی تولید و عرضه می کند. همین تعداد محدود آثار نیز به دلیل واقعی و ملموس نبودن از سوی مردم مورد استقبال واقع نمی شوند. سینمای ایران سالانه حدود ۸ و نیم میلیون نفر بازدید کننده دارد و این یعنی هر ایرانی تقریبا هر ۹ سال یک بار به سینما می رود. نخستین گام برای تقابل موثر با تولیدات سینمای آمریکا با توجه به محدودیت های موجود ، اصلاح ساختار فکری فیلم سازان در سینما و برنامه سازان در تلویزیون است. تا بتوانیم به تبع آن شاهد تغییر در محتوا و مضامین آثار تولیدی باشیم. این امر در صورتی محقق می شود که فضا برای فعالیت نسل جوان با فکر و ایده های تازه مهیا گردد.حمایت دولتی از تولیداتی که دارای بار معنایی استراتژیک هستند می تواند به عنوان دومین قدم موثر بیان شود.در گام سوم هم با سرمایه گذاری بر تولیدات کودک می توانیم در پی تربیت نسلی باشیم که توانایی انجام هر ناممکنی را داشته باشند.

۶s2

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*