امروز خراسان جنوبی_ محمدراعی فرد
شرایط دگرگون شده است. دیگر نمی توان خودرا به خواب زد. هربلایی که می گفتند نمی شود، رخ داد. بحران ها یک شبه پدیدار نمی شوند. درگذر زمان بر بستر نا آگاهی و بی تدبیری جان می گیرند و به شکل فاجعه، خود نمایی می کنند. بحران ها از زمانی جان می گیرند که کژفهمی جای دانایی را می گیرد. شعار جای تدبیر می نشیند. خودی های خود همه چیز دان، میدان را بر خرد و خردورزی تنگ می کنند. راه بر نخبگان و شایستگان بسته می شود تا شعار پیشگان در جایگاه تصمیم گیری و تصمیم سازی بنشینند. رویا فروشی ها واقعیت ها را انکار می کند. آن گاه زایش ورشد بحران ها دیده نمی شود. آن گاه منابع مالی درجایی که باید هزینه نمی شود. آن گاه بودجه نهادهای تبلیغاتی بیش از بخش های پژوهشی دانشگاهی میشود. آن گاه راه برای فرار نخبگان گشوده می شود. آن گاه سهمیه بندی ها، رمق و رونق را از مراکز علمی کشور می گیرد. از سال های پیش از انقلاب سخن از اقلیم نیمه خشک ایران بود که نباید چاه دیگری، نفس زمین را بگیرد. کژفهمی، آن برنامه را نتیجه توطئه بیگانگانی می دانست که نمی خواهند ایران در زمینه محصولات کشاورزی خودکفا شود. درباره تنش آبی هرچه گفته و نوشته شد، به هیچ انگاشته شد. چون پرداختن به مسائل دیگر اولویت کشور شده بود نه ماندگاری این سرزمین. حالا ما مانده ایم و درآمدهای ازدست رفته. ما مانده ایم و بحران های فراگیر. ما مانده ایم و سرزمین بی آب و هوای آلوده. دیگر نمی توان با چنین روشی ادامه داد. این روش تاب آوری سرزمینی در برابر بحران های زیست محیطی را هم در هم شکسته است. بی هیچ درنگی باید کارشناسان و نخبگان جای افراد سطحی نگر و بی دانش را بگیرند. دگرگونی در سیاست گذاری ها، می تواند بسیاری از ناترازی ها و ورشکستگی ها را کنترل کند. تا توان ملی فرصت ظهور و بروز پیدا کند.