سرمقاله – کوتوله های سیاسی

امروز خراسان جنوبی_ محمدراعی فرد

در زمینه های فرهنگ و اقتصاد و سیاست و در پس چندین دهه، اینک به صخره هایی سخت برخوردیم که امکان حرکت وتوسعه را از ما ستانده است .چرایی این اتفاق را باید در فضایی آرام و بدون حب و بغض سیاسی به نقدی مشفقانه و نه منفعلانه کشید و از تمامی نحله های فکری و آزاداندیشان مستقل و به دور از منفعتهای جناحی و سیاسی کاری، روی آورد. دیگر زمان فرافکنی و فرار از پاسخ‌های متقن وکلی گویی گذشته است. باید راهی نو با نگاهی فراملی و متخصصانه با محوریت عقلانی و به دور از شعار و فریاد و یقه درانی وکف به دهان آوردن و در اسرع وقت فکری عاجل و با برنامه‌ریزی‌های کوتاه، متوسط و بلند مدت، کشور را از ورطه ای خطرناک رهانید. باب مذاکره و احترام متقابل را باید گشود و تابلوهای ورود ممنوع را جمع آوری کرد. اینک زمانی است که باید پنبه از گوش‌ها برداشته شود و دیگر خود را به خواب نزد. کشور نیازمند تغییراتی بزرگ و تصمیمات سخت و دردناک است. با خط کشی بین مردم و انگ خودی و غیرخودی نمی‌توان به نتیجه رسید؛ همانگونه که تاکنون نرسیده است.جنگ دوازده روزه با تمام تلفات انسانی و اقتصادی مهلک ارزش‌های فراوانی را به منصه ظهور رساند. اینکه تمام راهکارهایی که بی بدیل شناخته میشد در زمانی بسیار کوتاه ناکارآمدی آنها به اثبات رسید و اگر نبودند مردم که با تمام ناملایمات و زخم‌هایی که خورده بودند چنان پای کارآمدند که کسی تصورش راهم نمی‌کرد؛ انسجام اجتماعی و برخورداری از شناخت و عقلانیت عوام کشور را بر ریلی نشاند که اکنون باید با تفکری غنی و عاجل ادامه مسیر آن را فراهم آورد.نخبگان و فرهیختگانی که تاکنون امکان بروز راهکارهای عملیاتی برای شان فراهم نبود می‌بایست به شکلی سازمان یابند تا توان تحرک و ارائه برنامه برای نجات کشور و دولت و مردم از این وضعیت را داشته باشند.نتیجه تندروی‌ها را مردم با پوست وگوشت خود لمس کرده اند. نتیجه خودشیفتگی‌ها و خود برتربینی ها را نیز مردم به خوبی دیده اند. نتیجه عدم پاسخگویی ها و فرار از شفافیت در تمام امور را هم مردم مزه اش راچشیده اند. اینکه مردم فقط در شرایطی خاص تبدیل به مردم شوند و سپس به دست فراموشی سپرده شوند را نیز آزموده اند.پخمگان و نه اینکه واقعیات درون و بیرون کشور را نمی‌دانند بلکه دائم به فکر هَرَس کردن هستند تا کسی بیشتر از آنها رشد نکند و قد برنیفرازد. اینکه خود را مسلمان تر از همه بدانی، اینکه خود را فهیم تر از بقیه بپنداری، اینکه جهان بینی ات فقط تا نوک بینی‌ات باشد نتایجی را به بارآورد که دانیم و دانید. ریا پیشگی و تملق و چاپلوسی از اولین ابزارهای کوتوله های سیاسی است تا بر قلم‌ها و زبان‌ها قفلی سنگین زنند.ایران اینک در بحبوحه ای قرار گرفته که تنها امیدش به نخبگان و فرهیختگان و آزاد اندیشان و متفکرین و میانه رو هایی است که دل در گرو کشور دارند. باید به مردم اعتماد کرد همانگونه که مردم به آنان اعتماد کردند. باید مردم را در جای جای این دیار به رسمیت شناخت. وقت تنگ است و زمان برای بازی با کلمات و حرف درمانی ضیق است.