امروز خراسان جنوبی_محمدراعی فرد
اتفاقی که در فینال جام باشگاههای جهان رخ داد تا علیرضا فغانی فینال آن را سوت بزند از چند زاویه قابل تحلیل و نقد است.اول اینکه چه دلایلی باعث گردید تا داوری در چنان سطح بالای جهانی را به راحتی از دست بدهیم که اینک به شدت از او طلبکار شدهایم. دوم اینکه چرا در حفظ نیروهای نخبه مان اینقدر کاهلی میکنیم. قصد بر تطهیر و سفیدشویی فغانی نامی را ندارم. چون مسئله بسیار مهمتر از آن است که با کلماتی به کسی هجوم آوریم که خودمان او را وادار به مهاجرت کردیم. مثال فغانی فقط یک نمونه ای است از طرز تفکری که باعث موج مهاجرت اقشار مختلف کشور به سایر نقاط دنیا شد. از استاد دانشگاه تا پزشکان متخصص و نخبه از صنعتگران تا پرستاران و سیاسیون و حتی کارگران زبردست، این مهاجرت با این وزانت علمی و اجتماعی را نمیتوان به هیچ عنوان با مهاجرت اتباع به کشورمان قیاس کرد.درد بزرگی است که دو ورزشکار از کشورمان در زیر پرچم دو کشور دیگر با هم رقابت کنند. درد بزرگتر اینکه هیچ نهاد وگروهی توان مقابله با طرز فکری که چنین به جان نخبگان مان افتاده اند را ندارند. چگونه است که ما در نگاهداری ثروت انسانی مان هیچگونه راهکاری نداریم اما اگر گروهی از آنان موفقیت جهانی و بزرگی کسب کردند آنچنان هجومی به شخصیت حقیقی و حقوقی آنان میآوریم که انگار هنوز تابع وگوش به فرمان ما هستند.چه کسانی باعث شدند که مریم میرزاخانی جلای وطن کند تا عصاره فکریاش او را به عنوان برترین ریاضیدان جهان معرفی کند؟ ما هنوز باید بهای سنگین این چنین سیاستهای مخرب را بپردازیم. هنوز باید آبروریزی ورزشکاران دوومیدانی کشورمان را تحمل کنیم. هنوز باید همان ساختارهایی که با چاپلوسی و تملق و تزویر و ریا چنین بلاهایی را بر نخبگان ما آوردند را تحمل کنیم و هیچ تغییری را شاهد نباشیم. تصورات برخی آنچنان شداد و غلاظ است که اگر خود آنان در چنان شرایطی قرار میگرفتند ممکن بود که بهتر از داور مسابقه عمل نمیکردند.