کار هست، اما کاربلد نیست!

امروز خراسان جنوبی _ غلامرضا بنی اسدی
خراسان جنوبی، خشک هست اما خسیس نیست. پهنه ای است کرامند با ظرفیت‌های کم‌نظیر در معدن، کشاورزی و گردشگری، اما تشنه‌ نیروی کار ماهر است. افراد کاردانی که کار را به سامان رسانند. اما آنچه امروز گرفتار غربت شده، نه فقط منابع، که فرصت‌های رشد و توسعه است. باید فکری کرد برای تربیتِ نسلِ مهارت محور برای ماندگاری نیروهای متخصص و تربیت شده. برای طرح های نو و نوجویی های جسورانه. اگر چنین شد خواهیم دید منطقه نه تنها «بایر» نیست که مهاجرفرست باشد بلکه به این نتیجه روشن خواهیم رسید که در خراسان جنوبی، کار هست؛ خاک هست، معدن هست، آفتاب هست، زعفران و زرشک و عناب و… هم هست. حتی بادهایی که می‌توانند برق بسازند، اینجا می‌وزند. اگر منطقه را چنین ندیده ایم به این خاطر است که «کاربلد»” نبودیم. اگر این گوهری قیمت «کاربلدی» باشد همه چیز درست می شود. ما کاربلد که جلودار شود کم داریم، نه اینکه مردم این دیار اهل کار نباشند – اینجا همیشه آستین بالا زدن رسم بوده – اما وقتی مهارت نباشد، کار بر زمین می‌ماند.
ما سال‌هاست از «کمبود نیروی کار ماهر» گلایه می‌کنیم، اما کاری که باید، انجام نمی شود. اگر دقت کنیم خواهیم دید آموزش های فنی‌وحرفه‌ای هنوز متناسب با بازار کار منطقه نیست. چه فایده که کارگاه‌ها آموزش دهند و کارگر ها آموزش ببینند، اما به کارِ معدن‌کار کشاورز یا فعال گردشگری و… نیاید؟
باید آموزش‌های آکادمیک بومی شود. استان به تکنسین معدن، نیروی ماهر گلخانه، و راهنمای گردشگری آموزش‌دیده نیاز دارد. راه آن، ارتقای فنی‌وحرفه‌ای بر اساس مزیت‌های بومی‌ست، نه نسخه‌های تکراری در دیگر استان ها.
آموزش که تمام شد، تازه اول راه است. جوانی که مهارت دارد، اگر سقفی برای ماندن نبیند، می‌رود. باید مشوق گذاشت؛ وام مسکن، اولویت استخدام در نهادهای محلی، بیمه و آینده‌ای قابل پیش‌بینی. این‌ها نه تنها انگیزه می‌دهد، بلکه امید می‌آورد. گاه فکر می کنم باید دانشگاه‌ها را فراخواند که از برج‌عاج تئوری پایین بیایند و وارد میدان عمل شوند. همکاری صنایع با دانشگاه‌ها برای صنعت هم پشتوانه است و هم پیشران. برگزاری دوره‌های مهارت‌محور، راهی‌ست برای اینکه دانشجو بعد از چهار سال، فقط فارغ‌التحصیل نباشد، بلکه کارآماده باشد. دیگر نکته ای که حتماً باید مورد توجه باشد این است که به رغم توسعه شهرها و افزودن حاشیه و حاشیه نشین بر این متنِ فیزیکال، آینده از روستا می‌گذرد. راه‌اندازی مدارس کارآفرینی در روستاها برای جوانان می‌تواند همان نقطه‌ عطفی باشد که روستا و تولید را نجات می دهد. اگر جوان روستایی بیاموزد که چگونه ایده‌اش را به کسب‌وکار تبدیل کند، نه تنها می‌ماند، که دیگران را هم پای کار می‌آورد.
باری،خراسان جنوبی، تشنه‌ توسعه است، اما نه فقط با بودجه و پروژه. این خاک، اندیشه کار بلد می‌خواهد و دستِ ماهر. حالا وقت آن است که با هم، از حرف به عمل برسیم.