سرمقاله – خودی ها وغیرخودی ها

امروز خراسان جنوبی_ محمد راعی‌فرد

برخی تا توانستند دیوار و مرز ساختند و خود را در دایره تنگ خودساخته به بند آوردند. دایره ای تنگ از خودی هایی که چندان هم خودی نبودند؛ شکل دادند و بدان امید بستند. هرکه را که خودی نمی دانستند راندند و هر که را که شعار دلدادگی و وابستگی به آن ها داد و در چاپلوسی حد و مرزی نشناخت، نواختند و به دایره خودی خواندند و جایگاه و مقام دادند. چنان به رویش های بی ریشه دل بستند که درهم شکستن های گوشخراش را نشنیدند. و دیگرانی را که هشدار می دادند به هیچ گرفته و سخنان شان را سیاه نمایی خواندند و خود را از دیدن واقعیت ها محروم کردند. ریزش ها را نعمتی دانستند و مزاحمت را ازمیان بر می داشت. تا توان داشتند راه را برگفتگو بستند و تا می توانستند خود را از شنیدن محروم کردند. دایره تنگ خودی ها روز به روز تنگ تر شد و فضای تملق جان گرفت و نقد دشمنی خوانده شد و به پندار نادرست گمان بردند که درهم شکست. ستایشگران همه این کاستی ها را رشد و توانایی خواندند و به غرور و خودحق پنداری دامن زدند. کشور به مرز ورشکستگی‌ رسید ولی بحران ها را ناترازی خواندند و می‌خوانند و جسارت شکستن حصاری را که خود ساخته اند، ندارند. فرصت هایی که از دست رفت و موقعیت هایی که قدر شناخته نشد و امکاناتی که به دست نیامد چنان گسترده و بسیار است که یاد آوری، تنها اسباب افسوس است و نگرانی! بسیاری از آن چه از دست رفت ناشی از درک نادرست شرایط و نشنیدن سخن دلسوزان ودل بستن به ستایشگری های بی‌موردی بود که بر واقعیت ها مهر می زد و ناکامی ها را کامیابی می خواند و نقدها را سیاه نمایی می دید. آن گاه که میدان بر خردورزی بسته شود؛ هیجان و شعار و ستایشگری همه چیز را در هم خواهد شکست. نشناختن جهان و هم زمان درباره همه چیز جهان سخن و تحلیل ارائه دادن یعنی به استقبال فاجعه رفتن.