امروز خراسان جنوبی – غلامرضا بنی اسدی
دعوا هنر نیست. اصلاً اوج بیهنری است که زبان را از گفتِ منطقی باز می دارد و به گوی تند و غیر منطقی می کشاند. بیهنرتر از «بدگو»، کسی است که به رفتار بد اقدام می کند. بدرفتار به تکثیر بدی می پردازد حتی اگر در یک موضوع حق را بشود به او داد. ما تا جایی که می شود باید به توسعه خوبی بپردازیم. حتی اگر از طرف، جواب خوب نگرفتیم. این که در قرآن می خوانیم: «فَمَن اعتدَی عَلَیکم فَاعتَدُوا علیه بمثلِ ما اعتدی علیکم؛ پس هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی و تجاوز کنید». در ساحت کلان دینی است و الا خود پیامبر اعظم الهی(ص) هرگز بدی افراد را با رفتاری مثل خودشان جواب نمی دادند. ماجرای یهودیای که خاکروبه بر سر ایشان میریخت نمونه درس آموز این است که بدی را نباید با بدی پاسخ گفت. با خوبی باید مثل آب جاری شد و غبار بدی را از روح و جان جامعه زدود. شیخ اجل، سعدی شیرازی هم طرفه اندرزی دارد درس آموز. می گوید: «تا دفعِ مضرتِ دشمن به نعمت، توان کرد خصومت روا نباشد که خون از مال شریفتر است و عرب گوید: السیف، آخر الحیل؛ یعنی مصاف وقتی روا باشد که تدبیر دیگر نماند. به هزیمت، پشت دادن به که با شمشیر مشت زدن». این منطقی است که باید به رفتار درآورد. در حوزه فردی باعث آرامش فرد می شود. جامعه آرام هم از مردمان به آرتمش رسیده شکل می گیرد. سعدی یک کلام نغز هم دارد که مغزِ تعاملات بین المللی می تواند باشد؛ «دشمنانِ متفق را متفرق نتوانی گردانیدن، مگر بدان که با بعضی از ایشان دوستی به دست آری. دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند فتح از آنِ تو باشد». اگر بر مدار اخلاق رفتار کنیم و بر قسمت دوم این پند، چشم بپوشیم، همچنان ناگزیر خواهیم بود که بخش اول سخن او را جدی بگیریم. با دوستی، سلاحی مصلحانه بسازیم که دشمن را هم سپر اندازد. این رسم عاقلانهای است که حکیمانه باید به اجرا رساند. جوری که حکمت و مصلحت و عزت را توامان اقتضا کند… .
بازدیدها: ۹