توپ بازی دیپلماتیک…!!!

چه بخواهیم و چه نخواهیم برای برون رفت از اوضاع کنونی (حداقل به لحاظ اقتصادی) به احیای برجام نیازی مبرم داریم ، گذشت زمان اثبات کرد که گره نزدن سفره مردم و پیشرفت کشور به برجام فقط در حد شعاری بیش نبوده وبرای عبور از لبه پرتگاه تنها گشایشی که وجود دارد مهر پایان برمذاکرات فریز شده واحیای برجام است وبس..خودمان را که نباید گول بزنیم ، باکلمات هم تا مدتی می توان ور رفت و بازی کرد ، اوضاع پیچیده اقتصادی کشور روز به روز درحال انهدام بیشتری است و تحریمها همچنان نفس مردم را به شماره انداخته است مردمی که حداکثر قاطع آنان یا مماس با خط فقر اند ویا به زیر خط فقر سقوط کرده اند، پول ملی سقوطی آزاد دارد و ارزش آن به حداقل ممکن رسیده است…دیروز سخنگوی وزارت امورخارجه در جمع خبرنگاران میگوید که توپ درزمین آمریکاست و آنان باید تصمیم بگیرند ، جمله ای معروف که یک سال ونیم است دائم تکرار میشود ، یا توپ درزمین ایران است یا در زمین آمریکا و مردم همچنان درحال تماشای توپ بازی آقایان هستند و دریغ از یک جمله جدید، این جمله نخ نما شده دیگر تبدیل به طنزی تلخ شده است ، افکارعمومی که درجریان بده بستانهای تیم مذاکره کننده نیستند و نمی دانند که چرا و به چه دلایل متقنی دست به کار اتمام آن نمی زنیم ، گاه برای ماندن و بخاطرمردم ومنافع ملی باید بسیار کوتاه آمد ، یعنی اگر برجام را دفن کنیم و به قول رییس جمهور فرتوت آمریکا که گفت برجام مرده است و ما دیگر اولویت مان برجام نیست همه چیز به اتمام برسد ما قدرتمندتر وعزت مندتر زندگی خواهیم کرد؟ دیپلماسی یعنی از تکه ای چوب خشک میوه چیدن، یعنی ایجاد همبستگی ملی ، یعنی آفرینش اعتمادهای از دست رفته ، یعنی گشایش برای مردم و نه برضدآن ، یعنی قدرت چانه زنی … اما واقعیت این است که شرایط کشور در یکسال قبل بسیار با شرایط امروز متفاوت تر شده است ، ما امروز برگهای سوخته ای داریم که درزمان مطلوب و آرامش از آنها بنا به دلایلی که دانید و دانیم استفاده نکردیم و به اولیانوف اجازه دادیم که بجای تیم مذاکره کننده حرف بزند و افاضه کلام کند…اینک باسفر وزیر امورخارجه به عمان که مشخصا یکی ازدلایل عمده آن روند احیای برجام بود شرایط چانه زنی ما بسیار توفیر کرده است وشرایط بین المللی نیز برعلیه ما دارد پیش می رود…ما هنوز واقعیات درونی کشورمان را نتوانسته ایم هضم کنیم و عکس العملهای مان موید این نظر است و هر روزی را که به همین سبک و سیاق از دست بدهیم به اندازه یک سال زیان و خسران براین مردم بار کرده ایم…کسانی که وضع موجود را تایید و بر ادامه آن اصرار دارند ، بلاشک نه درد نان دارند و نه درد کار و نه درد حداقلهای زندگی و نه درد آوارگی و… آنان حتی به اندازه کسری از ثانیه توان زیستن چون مردم را ندارند ، لذا به راحتی باکلمات بازی میکنند و منظومه اشعار می سرایند و باشعارهای بی وجه رگ گردن قلمبه میکنند و کف بردهان می آورند…!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*