حوادث/ دختر دانشجو  به جای آب اسید خورد/ فایل سؤالات امتحانی در فضای مجازی را باز نکنید/ سرگذشت شرور ۱۶ ساله! / کلاهبرداری با تقلید صدای خانم دکتر !/ کلاهبرداری پسر تحصیلکرده که مربی بدنسازی بود/

دختر دانشجو  به جای آب اسید خورد

دختر دانشجو که در خانه دوستش میهمان بود به جای آب، اسید خورد و روانه بیمارستان شد.
به گزارش «ایران»؛ چند روز قبل، مرد میانسالی به پلیس رفت و مدعی شد برای دختر دانشجویش حادثه تلخی رخ داده است. او گفت: دخترم به خانه یکی از دوستانش برای میهمانی رفته بود که ساعتی بعد از بیمارستان با من تماس گرفته و اعلام کردند که دخترتان اسید خورده است. در حالی که شوکه بودم سریع خودم را به بیمارستان رساندم اما متوجه شدم که مجاری گوارشی و تنفسی‌اش بشدت آسیب دیده است.
با شکایت مرد میانسال، موضوع به بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام و تحقیقات به دستور بازپرس سهرابی آغاز شد. در ادامه تحقیقات و بعد از بهبودی دختر ۲۰ ساله، او درخصوص حادثه‌ای که برایش رخ داده بود، گفت: برای میهمانی به خانه یکی از دوستانم رفتم. خیلی تشنه‌ام شد و برای خوردن آب به آشپزخانه رفتم. روی سینک ظرفشویی، لیوانی را دیدم که داخل آن مایعی مثل آب بود. با این تصور که مایع داخل لیوان آب است آن را از شدت تشنگی سر کشیدم. اما ناگهان احساس کردم همه وجودم سوخت. حالم خیلی بد شد؛ دیگر نمی‌توانستم نفس بکشم که دوستم مرا به بیمارستان رساند. من از کسی شکایت ندارم و این اتفاقی بوده که خودم رقم زده‌ام.
به‌دنبال اظهارات دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.

کلاهبرداری پسر تحصیلکرده که مربی بدنسازی بود

پسر بدنساز که با ترفند فروش کالا در فضای مجازی از خریداران کلاهبرداری می‌کرد در حالی دستگیر شد که هیچ کدام از شاکی‌ها چهره متهم را ندیده بودند.
به گزارش «ایران»، چندی قبل زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از کلاهبرداری ۵ میلیون تومانی فروشنده تلویزیون شکایت کرد. او زمانی که در مقابل کارآگاهان پایگاه یازدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت، گفت: قصد خرید تلویزیون داشتم و به سراغ فضای مجازی رفتم. در جست و جوی یافتن تلویزیون مناسبی بودم که چشمم به یک تلویزیون با مبلغی زیر قیمت بازار افتاد. با شماره‌ای که داخل آگهی بود تماس گرفتم و پس از موافقت اولیه فروشنده شماره کارتش را داد تا پول را برایش واریز کنم، اما بعد از آنکه پول را واریز کردم دیگر تلفنم را پاسخ نداد.
با شکایت زن میانسال، تحقیقات از سوی کارآگاهان پایگاه یازدهم پلیس آگاهی تهران آغاز شد و در ادامه تحقیقات کارآگاهان با شکایت‌های مشابه دیگری مواجه شدند. باتوجه به شیوه و شگرد سرقت‌ها، مشخص شد که تمامی کلاهبرداری‌ها از سوی یک نفر صورت گرفته اما هیچ کدام از مالباخته‌ها چهره متهم را ندیده و نمی‌شناختند.
در ادامه تحقیقات، در نهایت کارآگاهان موفق به شناسایی متهم شده و بررسی‌ها نشان می‌داد که وی پسر جوانی به نام میلاد و سابقه‌دار است. پس از شناسایی مخفیگاه او، با هماهنگی‌های قضایی کارآگاهان وارد عمل شده و پسر ۲۵ ساله را بازداشت کردند. میلاد در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و بررسی‌ها برای شناسایی سایر مالباختگان ادامه دارد.
گفت‌و‌گو با متهم
این شگرد کلاهبرداری را از کجا یاد گرفتی؟ از دوستم او خودش با همین شیوه و شگرد، کلاهبرداری می‌کند. من که وضع مالی خوبی نداشتم، با آموزش‌های او تصمیم به این کار گرفتم.
نقشه کلاهبرداری هایت چه بود؟ ابتدا به سراغ سایت‌های فروش لوازم خانگی در فضای مجازی می‌رفتم و پس از تماس با فروشنده مشخصات وسایل خانگی که معمولاً تلویزیون، اجاق گاز، ماشین لباسشویی بود را می‌گرفتم و از فروشنده می‌خواستم عکس‌های آن را هم برایم بفرستد. عکس‌ها را که می‌گرفتم خودم در سایت‌های فروش کالا آگهی می‌کردم البته با نصف قیمت بازار. آگهی را که منتشر می‌کردم تماس‌ها شروع می‌شد. من هم برای اینکه بازار گرمی کنم، به دروغ می‌گفتم الان مشتری آمده و در حال خرید است. آنها هم کلی التماس می‌کردند که اگر می‌شود مشتری را رد کن و کالا را برای ما نگهدار. من هم به شرط پرداخت تمام وجه و کرایه بار قبول می‌کردم. بعد هم وقتی که پول به حساب واریز می‌شد من دیگر پاسخگو نبودم.
و پول‌ها به چه کارتی واریز می‌شد؟کارت‌هایی که از معتادان و افرادی که کارتن خواب بودند در میدان شوش به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان خریداری کرده بودم،البته فقط یکی دو هفته کارت دستم بود و بعد کارت را می‌سوزاندند با این حال من شماره کارت‌ها را به مالباخته‌ها می‌دادم و بعد از اینکه آنها می‌گفتند پول را واریز کردند خودم را به دستگاه خودپرداز می‌رساندم و پول واریزی را برداشت می‌کردم.
سیم کارت‌هایی را که با آن تماس می‌گرفتی  از کجا می‌آوردی؟آنها را هم از همین افراد می‌گرفتم، سیم کارت‌ها را ۷۰ تا ۱۰۰ هزار تومان می‌خریدم و بعد از چندین تماس برای اینکه ردی از من زده نشود، آنها را دور می‌انداختم و سیم کارت جدید خریداری می‌کردم.
تحصیلاتت چقدر است؟ لیسانس حقوق دارم. من درسم خیلی خوب بود و از دانشگاه معتبری هم مدرکم را گرفتم،البته ورزشکار و مربی هم هستم در رشته بدنسازی.
چرا یک تحصیلکرده ورزشکار باید دست به چنین کاری بزند و کلاهبرداری کند؟ من هوش بالایی دارم، می‌خواستم وکیل بشوم اما وقتی در امتحان وکالت قبول نشدم وارد بازار کار شدم و شروع به کارهای متفرقه کردم.بعد وقتی دیدم آنچه به‌دست می‌آورم در برابر توانایی هایم کم و پایین است تصمیم به کلاهبرداری گرفتم.
سابقه داری؟قبلا هم به همین جرم بازداشت شدم، البته دفعه قبلی به حساب خودم پول واریز می‌شد، این بار به حساب کارت‌هایی که گفتم از کجا می‌آوردم.

هشدار پلیس فتا
فایل سؤالات امتحانی در فضای مجازی را باز نکنید

فروش سؤالات امتحان نهایی در فضای مجازی ترفندی برای کلاهبرداری از خانواده ها درایام امتحانات آخر سال است.سرهنگ داوود معظمی گودرزی ، رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تهران بزرگ با بیان این مطلب گفت: در فصل امتحانات ممکن است برخی افراد سودجو با ترفندهایی مانند فروش سؤالات امتحان نهایی و … نسبت به کلاهبرداری از دانش آموزان و خانواده‌هایشان اقدام کنند.
وی با بیان اینکه این افراد با ایجاد درگاه‌های جعلی فروش، اقدام به فیشینگ می‌کنند، اظهارکرد:‌ ممکن است افراد سودجو با طرح قیمت‌های بسیار ارزان برای فروش سؤالات اقدام به هدایت کاربران به صفحات جعلی کرده و از این طریق حساب بانکی آنها را خالی کنند. همچنین ممکن است در مواردی سؤالات تقلبی را به دانش آموزان فروخته و این افراد با این تصور که سؤالات را دریافت کرده‌اند، از مطالعه باقی موارد خودداری کرده و درامتحانات دچار مشکل شوند. در مواردی هم این احتمال وجود دارد که افراد سودجو اقدام به انتشار فایل‌هایی در فضای مجازی کرده و ادعا می‌کنند که حاوی سؤالات امتحانی است، اما این فایل‌ها در واقع حاوی بدافزار بوده و پس از دانلود و اجرا، اطلاعات شخصی کاربران را به سرقت می‌برد.گودرزی ادامه داد:  هشدار ما به تمامی دانش آموزان و خانواده‌های آنان این است که به هیچ عنوان فریب چنین ادعاهایی را نخورند، چرا که اساساً احتمال نشت سؤالات امتحانی  وجود ندارد و افرادی هم که چنین ادعایی کنند، ادعایشان کذب است و قطعاً هدفشان سودجویی و کلاهبرداری است.

 

کلاهبرداری با تقلید صدای خانم دکتر !

فردی که با تقلید صدا و معرفی خود به عنوان خانم دکتر، از بازاریان و کسبه کلاهبرداری می کرد، به چنگ پلیس افتاد.

به گزارش تابناک، رئیس اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی استان کرمان در این باره اظهارکرد : به دنبال شکایت شهروندی مبنی بر کلاهبرداری توسط فردی که خود را خانم دکتر معرفی کرده است، بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی قرار گرفت.

سرهنگ علی آکار در خصوص شیوه این کلاهبردار افزود: متهم پس از برقراری تماس تلفنی با مال باختگان و تقلید صدای زنانه، خود را یکی از پزشکان نام آشنای کرمان معرفی می کرده است که نیاز فوری به لوازم خانگی دارد که پس از جلب اعتماد کسبه و با بیان این که هم اکنون در مطب مشغول کار هستم و شخصا امکان مراجعه حضوری ندارم، اعلام می کرد فرد دیگری را برای تحویل کالا اعزام خواهم کرد.

وی گفت : در ادامه این فرد کلاهبردار، خودش برای تحویل لوازم خانگی به مغازه مدنظر مراجعه می کرده و پس از دریافت کالا، با بیان این که کارت بانکی همراهم نیست، وجه مربوط به کالاها را از طریق نرم افزارهای موبایلی پرداخت می کرد و رسید جعلی به فروشنده ارائه می داد.

این مسئول انتظامی خاطرنشان کرد: با تلاش های شبانه روزی کارآگاهان و با انجام اقدامات تخصصی و پلیسی گسترده، متهم شناسایی و در یک عملیات غافلگیرانه در شهر کرمان دستگیر شد که تاکنون چهار نفر از مال باختگان در این زمینه شناسایی شده اند.

 

 

 

سرگذشت شرور ۱۶ ساله!

از همان دوران کودکی دوست داشتم با قلدری و ایجاد سروصدا به خواسته هایم برسم ،به همین دلیل هم دو بار به جرم شرارت و اخلال در نظم عمومی راهی زندان شدم ولی بیشتر از هر چیز رفیق بازی و اعتیاد زندگی ام را نابود کرد چرا که …

به گزارش تابناک، این ها بخشی از اظهارات جوان ۲۴ ساله ای است که به همراه چند نفر از دوستانش در عملیات رعدآسای نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده است. این جوان شرور که مدعی بود از ۱۲ سالگی به خلاف روی آورده است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدرم سیمکش ساختمان بود اما ۱۷ سال قبل به دلیل ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفت.

آن زمان من ۷ سال بیشتر نداشتم و نمی دانستم با مرگ پدرم سرنوشت ما نیز تغییر خواهد کرد فقط وقتی خواهر ۹ ساله و مادرم را با چشمانی اشکبار می دیدم من هم بغض می کردم و ناراحت می شدم اما ناراحتی من به دلیل مرگ پدرم نبود چرا که او مرد سخت گیری بود و با مادرم دعوا می کرد. بعد از این ماجرا مادرم من و خواهرم را تنها می گذاشت و خودش در خانه های مردم کارگری می کرد بالاخره دو سال بعد از مرگ پدرم فهمیدم که مادرم با یک کارمند دولت ازدواج کرده است و من باید آن مرد را پدر صدا بزنم ولی او هم بیماری اعصاب و روان داشت و مدام مادرم را کتک می زد.

دیدن این صحنه ها موجب شد تا از پدرخوانده ام خاطره خوشی نداشته باشم. او زمانی که با مادرم ازدواج کرد از همسرش طلاق گرفته بود و ۳۷ سال بیشتر نداشت اگر چه من و خواهرم به مدرسه می رفتیم ولی باز هم مادرم مجبور بود در خانه های مردم کار کند تا هزینه های تحصیل ما را بدهد چرا که پدر خوانده ام به خاطر فرزندش دوباره با همسر اولش ازدواج کرده بود.

در همان دوران کودکی زمانی که ۱۲ سال بیشتر نداشتم از کیف یا جیب همکلاسی هایم سرقت می کردم تا چیزهایی را که دوست دارم تهیه کنم ،وقتی نمی توانستم به خواسته هایم برسم با ایجاد درگیری و قلدرنمایی سعی می کردم پدر و مادر یا دوستانم را وادار کنم به خواسته های من توجه کنند به همین دلیل در محله و مدرسه به «غلام شر» معروف شده بودم. حالا دیگر خیلی از بچه محل ها یا همکلاسی هایم از من حساب می بردند و برخی نیز با من دوست می شدند تا کسی جرئت تعرض به آن ها را نداشته باشد.

خلاصه از ۱۶ سالگی و به دنبال همین رفیق بازی ها درس و مدرسه را رها کردم و با دوستانم پای بساط مواد مخدر نشستم. دوست داشتم بیشتر اوقاتم را با دوستانم بگذرانم چرا که از درگیری های بین پدر خوانده و مادرم متنفر بودم و سعی می کردم از محیط خانه دور باشم. قلدری و شرارت های من به حدی رسید که پدر خوانده ام را نیز کتک می زدم و او هم از مادرم انتقام می گرفت.

تازه به سن جوانی رسیده بودم که عاشق دختر همسایه مان شدم ولی پدر آن دختر فقط به خاطر شرارت های من حتی اجازه نداد مادرم آن دختر را خواستگاری کند. در همین روزها بود که خواهرم نیز به همراه یک جوان تبعه خارجی از خانه فرار کرد و با یکدیگر ازدواج کردند من هم با وجود آن که به رشته فوتبال خیلی علاقه داشتم و آرزو می کردم روزی فوتبالیست بزرگی بشوم ولی پدر خوانده ام به دلیل لجبازی با من شهریه مدرسه فوتبال را پرداخت نکرد و این گونه من به سرقت اموال مردم روی آوردم تا هم مخارج اعتیادم را تامین کنم و هم به خوشگذرانی با دوستان نابابم بپردازم حالا دیگر به جوان شروری تبدیل شده بودم که هیچ کس از آزار و اذیت های من در امان نبود.

دو بار به جرم شرارت و اخلال در نظم عمومی دستگیر و روانه زندان شدم اما چند ماه بعد وقتی از زندان آزاد می شدم دوباره به خلافکاری هایم ادامه می دادم در این میان فقط مادرم زجر می کشید که با خواهش و التماس و پرداخت خسارت از شاکیانم رضایت می گرفت ولی من جوانی معتاد و بیکار بودم و هیچ هنر و حرفه ای هم نداشتم. حالا هم به مواد مخدر صنعتی آلوده شده ام و این بار نیز هنگام شرارت با شمشیر و قمه توسط ماموران انتظامی دستگیر شدم و …

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) با معرفی این جوان شرور به مراجع قضایی تلاش پلیس برای دستگیری دیگر عوامل این باند شرارت ادامه یافت.

 

 

 

 

سرقت ۵۰ میلیارد تومانی از ۶ منزل در شمال تهران

رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ از کشف ۶ فقره سرقت منزل در شمال تهران به ارزش ۵۰ میلیارد تومان خبر داد.

به گزارش تسنیم، بیست و یکم مهرماه سال گذشته پرونده‌ای با موضوع سرقت منزل به ارزش تقریبی ۷۰ میلیارد ریال در کلانتری ۱۲۲ دربند تشکیل شد که با دستور قضائی پرونده برای شناسایی سارق یا سارقان در اختیار مأموران پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

در پی‌جویی‌های انتظامی به دست آمده مشخص شد اعضای یک باند پنج نفره، سرقت‌ها را انجام داده‌ و اخیراً در مخفیگاهشان در محدوده شهر کرج مخفی شده‌اند.

با شناسایی مخفیگاه متهمان در یک عملیات غافلگیرانه، تمام اعضای این باند دستگیر شده و در بازرسی به عمل آمده از این مکان تعداد زیادی ساعت‌های با ارزش، وجوه نقد، ارز،‌ سه تخته قالیچه، تعداد زیادی فشنگ جنگی و شکاری به همراه دو دستگاه خودرو کشف شد و متهمان به همراه اموال مکشوفه به پلیس آگاهی انتقال یافتند.

سرهنگ سعید دالوند؛ رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: متهمان که همگی از سارقان حرفه‌ای و تحت تعقیب بودند به سرقت از منزل شاکی و پنج فقره سرقت مشابه دیگر اعتراف کرده و گفتند بخش اعظمی از ماحصل سرقت‌ها را به پول نقد و چهار واحد آپارتمان در شهرک منظریه و اسلام‌آباد غرب و چندین دستگاه خودرو از جمله پژو ۲۰۷، پژو ۲۰۶، بنز، پژو پارس و طلاجات تبدیل کرده‌اند.

وی بیان کرد: با اعتراف صریح متهمان، و شناسایی آن‌ها توسط ۶ مالباخته، تاکنون کارشناسان ارزش اموال مکشوفه را ۵۰ میلیارد تومان برآورد کرده‌اند و تحقیقات برای کشف جزئیات پرونده ادامه دارد.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*