گزارش/

۱۰ سال حبس مجازات قاضی قلابی

قاضی قلابی که به اتهام فریب و سوء‌استفاده از زنان، کلاهبرداری، جعل سند و وعده اعطای وام محاکمه شده بود به ۱۰ سال حبس و انفصال از خدمات دولتی محکوم شد.
حجت‌الاسلام حسن غریب، دادستان عمومی و انقلاب قم در تشریح این خبر گفت: کلاهبرداری به مبلغ ۱۰۷ میلیون تومان، غصب عنوان قاضی دادگاه، جعل سند، استفاده از کارت جعلی قوه قضاییه، تشویق به فساد و فحشا و فراهم کردن موجبات آن از عناوین اتهامی این متهم با نام مستعار سید محمد مهدی خوانساری در قم است.
وی با اشاره به شناسایی و دستگیری این متهم پس از شکایت‌های متعدد و رصد اطلاعاتی ضابطان حفاظت اطلاعات [قوه قضائیه] اظهار داشت: با وصول شکایت‌های مردمی و بازداشت متهم، تکمیل تحقیق‌ها و بازجویی از متهم و رسیدگی به شکایت‌ها، پرونده در دستور کار کارکنان حفاظت و شعبه ۱۱ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قم قرار گرفت و دستور قضایی انتشار چهره متهم در رسانه‌ها برای شناسایی دیگر شاکیان صادر شد.
این مقام قضایی در تبیین اقدام‌های متقلبانه متهم بیان داشت: متهم با معرفی خود به‌عنوان قاضی دادگاه و استفاده از کارت جعلی قوه قضاییه و با مانور متقلبانه و دادن وعده‌های واهی دریافت وام از بنیاد شهید اقدام به اغفال و فریب شاکیان و گرفتن مدارک هویتی و چک و سفته از شاکیان می‌کرد و مدعی بود که باید در ابتدا مبلغی به حساب وی واریز نمایند تا بتوانند وام را دریافت کنند و از این طریق مبالغ متعددی را از ۱۴ نفر از شاکیان دریافت کرده است.حجت‌الاسلام غریب با بیان اینکه این متهم ،۱۲ شاکی در اتهام تشویق به فساد و فحشا داشته است، گفت: این قاضی جعلی همچنین با وعده‌های واهی اقدام به تشویق زنان متعددی برای گرفتن طلاق از شوهرانشان با هدف برقراری رابطه با خود به بهانه ازدواج کرده است.
دادستان قم رد مال مبالغ کلاهبرداری شده به شاکیان، پرداخت جزای نقدی به میزان مبلغ کلاهبرداری شده در حق دولت، تحمل ۱۰ سال حبس و ۲ سال انفصال از خدمات دولتی را از مجازات‌های مندرج در حکم صادره دادگاه برای این متهم برشمرد.
همچنین بر ضرورت هوشیاری شهروندان در زمینه جعل عناوین مقام‌ها و مشاغل دولتی و سوء‌استفاده از باورها و احساسات مذهبی افراد تأکید کرد و گفت: شهروندان در صورت مشاهده هر گونه موارد مشکوک، مراتب را برای پیگیری‌های قضایی به ستاد خبری حفاظت و اطلاعات دادگستری استان به شماره ۱۵۸۰ گزارش نمایند.

تاوان وحشتناک آبروداری!

من که هنوز دو ماه بیشتر از برگزاری مراسم عقدکنانم نمی گذرد، تازه فهمیده ام که همسر سوم نامزدم هستم اما دیگر طاقت کتک کاری های او را ندارم تا جایی که برای رهایی از این وضعیت دست به خودکشی زدم و…

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات نوعروس ۲۱ ساله ای است که به قصد طلاق از نامزدش از بیمارستان راهی کلانتری شده بود. این دختر جوان با بیان این که تاوان سختی را برای حفظ آبروی پدرم پرداخته ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: سه ساله بودم که مادرم به دلیل بیماری فوت کرد.

یک سال بعد از این ماجرا نیز پدرم زن جوان دیگری را به عقد خودش درآورد اما من از همان دوران کودکی نتوانستم با نامادری ام کنار بیایم و از این که او جای مادرم را گرفته بود، خیلی ناراحت بودم. نامادری ام نیز به دلیل ناسازگاری هایم بسیار مرا آزار و اذیت می کرد و کتکم می زد. در این میان وقتی پدرم از اختلاف و درگیری ما مطلع می شد، به طرفداری از همسرش مرا کتک می زد طوری که دیگر به این وضع عادت کرده بودم.
روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که بالاخره دو ماه قبل پسر جوانی به همراه خانواده اش به منزل ما آمدند و مرا خواستگاری کردند. بعد از یکی دو بار رفت و آمد، پدرم یک مهمانی کوچک گرفت تا مراسم عقدکنان ما برگزار شود. اگرچه آن شب فقط بستگان نزدیکمان در جشن عقدکنان حضور داشتند اما دو روز بعد پدرم رازی را فاش کرد که همه وجودم لرزید. او گفت: در روز عقدکنان وقتی شناسنامه شهاب را به عاقد دادم، در یک لحظه متوجه شدم او دو بار دیگر نیز ازدواج کرده است و اسامی همسرانش هم در شناسنامه اش وجود دارد. در آن هنگام تصمیم گرفتم حقیقت را فاش کنم و مراسم عقدکنان را برهم بزنم اما چون از آبروریزی می ترسیدم، سکوت کردم چرا که اگر این ماجرا لو می رفت مهمانان مرا سرزنش و مسخره می کردند. خلاصه پدرم این حرف ها را با شرمندگی به زبان جاری می کرد و من هم حیرت زده نگاهش می کردم. با وجود این نمی توانستم به راحتی این ماجرا را بپذیرم به همین دلیل بعد از پرس و جوهای زیاد دو هوویم را پیدا کردم و فهمیدم که شهاب آن ها را نیز فریب داده است. یکی از همسران او به من گفت: شهاب نه سرکار می رفت و نه پولی برای مخارج زندگی می پرداخت.
به همین دلیل مجبور شدم مبلغی به او بپردازم تا به طلاق من رضایت بدهد …

حالا دیگر چاره ای جز سکوت نداشتم و نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم. این درحالی بود که نامزدم وقتی متوجه ماجرا شد، به شدت مرا کتک زد که چرا نزد همسران دیگرش رفته ام و در کار او فضولی کرده ام. از آن روز به بعد و در طول همین دو ماه نامزدی بارها به بهانه های مختلف مرا کتک زده تا حدی که دیگر تحملم را از دست دادم و با یک تصمیم احمقانه و ناگهانی با خوردن مقداری قرص دست به خودکشی زدم اما پدرم متوجه موضوع شد و بلافاصله مرا به بیمارستان امام رضا(ع) برد. چند روز در بخش مسمومین بستری شدم و با تلاش کادر درمانی از مرگ نجات یافتم. امروز هم به کلانتری آمده ام تا از شهاب طلاق بگیرم و…

پرونده این دختر جوان با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) در اختیار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت تا بررسی های کارشناسی و قضایی دراین باره صورت گیرد.

 

 

 

مرگ غم انگیز پسر کوچولو به خاطر توپ

پسر ۵ ساله که توپش از پنجره اتاق به کوچه پرتاب شده بود وقتی به‌دنبال توپ از پنجره آویزان شد با از دست دادن تعادلش سقوط کرد و جان باخت.

به گزارش ایران، ظهر جمعه ۱۲ آذر، صدای مهیبی در یکی از کوچه‌های خیابان نواب به گوش رسید. ساکنان محل با شنیدن صدا خود را بلافاصله به کوچه رساندند و با صحنه تلخی مواجه شدند.

کودکی ۵ ساله غرق در خون روی زمین افتاده بود و در چند قدمی او هم توپی قرار داشت. یکی از اهالی با دیدن این صحنه شروع به فریاد زدن کرد و کمک خواست تا پسر را نجات دهند.

با تماس مردمی، امدادگران اورژانس راهی محل شدند اما پسر ۵ ساله در همان لحظات اولیه تسلیم مرگ شده بود. با مرگ پسرک موضوع به بازپرس محمد شعبانی اعلام شد و به دستور بازپرس جنایی تحقیقات در این رابطه ادامه یافت.

در بررسی‌های صورت گرفته، مادر کودک به تیم جنایی گفت: ساکن طبقه چهارم هستم، لحظاتی قبل از این اتفاق همسایه طبقه پایین زنگ خانه‌مان را به صدا درآورد و از من خواست در نصب پرده به او کمک کنم.

پسرم در حال بازی با توپش بود و او را داخل خانه تنها گذاشتم و برای کمک به زن همسایه رفتم. لحظاتی بعد صدای وحشتناک سقوط را شنیدم که به همراه زن همسایه به کوچه آمدیم و کودکم را خونین روی زمین دیدم.

در ادامه بررسی‌های صورت گرفته از سوی تیم تحقیق، مشخص شد توپ پسر ۵ ساله هنگام بازی از پنجره به بیرون پرت شده و کودک به‌دنبال توپ، از پنجره به پایین نگاه می‌اندازد که ناگهان تعادلش را از دست داده و از طبقه چهارم به پایین سقوط می‌کند.

به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات ادامه دارد.

 

 

 

 

 

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند + تصاویر

یکی از استراتژی‌های باشگاه‌ها زمان مشکلات، رفتن به سراغ اسطوره‌های خود است که باعث می‌شود مدتی از فشار هواداران و افکار عمومی کاسته شود.

 

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، ژاوی هرناندز این‌بار در قامت سرمربی به نوکمپ برگشت، اما با وجود شروع نسبتا خوبی که در این تیم داشت شنبه‌شب در خانه نخستین شکست را برابر بتیس تجربه کرد تا به‌خوبی متوجه شود که چه کار سختی در این باشگاه دارد. بی‌شک کمتر کسی از او انتظار معجزه در نخستین فصل حضورش دارد و با وجود اینکه تیم را در میانه‌های راه تحویل گرفته است فشار کمتری را روی خود حس می‌کند.

از طرف دیگر با توجه به پیشینه‌ای که او به‌عنوان یکی از اسطوره‌های باشگاه دارد فعلا از انتقادات در امان خواهد بود و احتمالا بیشتر از مربیان سابق این تیم فرصت برای ایجاد تغییرات در باشگاه خواهد داشت. یکی از استراتژی‌های باشگاه‌ها زمانی‌که با مشکل روبه‌رو می‌شوند، رفتن به سراغ اسطوره‌های خود است که باعث می‌شود مدتی از فشار هواداران و افکار عمومی کاسته شود. البته این راه همیشه کارساز نیست. در ادامه به بررسی اوضاع هشت مربی می‌پردازیم که به‌عنوان اسطوره‌های باشگاه به تیم‌های سابق خود برگشتند.

میکل آرتتا (آرسنال)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

هافبک اسپانیایی پنج سال آخر دوران فوتبالش را در آرسنال سپری کرد و درمجموع ۱۵۰ بار پیراهن این تیم را پوشید. او بلافاصله پس از بازنشستگی از سوی پپ گواردیولا به کار دعوت و به‌عنوان دستیار این مربی سرشناس مشغول به‌کار شد. اوضاع نامساعد آرسنال پس از دوران آرسن ونگر و نتایج نه‌چندان خوبی که اونای امری در این تیم گرفته بود باعث شد سران این باشگاه در سال ۲۰۱۹ تصمیم به ایجاد تغییراتی در کادر فنی خود بگیرند و آرتتا یکی از گزینه‌ها بود که درنهایت راهی تیم سابقش شد تا نخستین تجربه سرمربیگری خود را داشته باشد. او اگرچه اصول این کار را نزد گواردیولا آموخته بود، اما تجربه حضور به‌عنوان نفر اول کادر فنی را نداشت. با این حال وقتی در پایان فصل با غلبه بر استادش در منچسترسیتی فینال جام حذفی را فتح کرد و نخستین جام خود را به دست آورد، خیال هواداران تیم کمی راحت‌تر شد. در ادامه او جام خیریه را نیز از لیورپول برد و نوید فصلی موفق را می‌داد، اما در انتهای فصل قبل جایگاهی بهتر از هشتمی به دست نیاورد و این به‌معنای ۲۵ سال حضور پیاپی توپچی‌ها در رقابت‌های اروپایی بود. البته او که به‌تازگی صدمین بازی خود روی نیمکت آرسنال را سپری کرده، در این مدت عملکرد بهتری نسبت به ۱۰۰ مسابقه ابتدایی آرسن ونگر داشته و پس از جورج گراهام دومین رکورد برتر در این زمینه را در تاریخ باشگاه به خود اختصاص داده است.

اوله‌گنار سولشر (منچستریونایتد)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

اسطوره شیاطین سرخ پس از عملکرد ضعیف ژوزه مورینیو در فصل ۱۹-۲۰۱۸ قرار بود به‌عنوان سرمربی موقت هدایت این تیم را برعهده داشته باشد، اما عملکرد خوبش در هفته‌های ابتدایی حتی باعث شد باشگاه قراردادی سه‌ساله با او امضا کند. این مهاجم نروژی از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۷ به مدت ۱۱ سال در جمع بازیکنان یونایتد حضور داشت و در ۳۶۶ بازی ۱۲۶ گل به ثمر رساند تا یکی از مهاجمان موفق تاریخ باشگاه لقب بگیرد. او در دوران حضورش در تیم فرگوسن به‌عنوان یک ذخیره طلایی نامش را مطرح کرده بود و هواداران این تیم اغلب او را با چهار گلی که پس از ورود به زمین به‌عنوان بازیکن جانشین به ناتینگهام فارست زد و البته گل پیروزی‌بخش او در فینال تاریخی ۱۹۹۹ لیگ قهرمانان برابر بایرن‌مونیخ به خاطر دارند. پس از مربیانی، چون دیوید مویس، لوئیس فن‌خال و ژوزه مورینیو که همگی باتجربه بودند این‌بار یونایتد به سراغ یکی از اسطوره‌های خود رفت تا شاید این مربی جوان بتواند تیم را به روز‌های خوبش برگرداند.

شروع خوب او در ادامه با چند ناکامی ازجمله شکست در چند مسابقه نیمه‌نهایی و همچنین باخت به ویارئال در فینال لیگ اروپا همراه شد و درنهایت سولشر نتوانست انتظارات هواداران را برآورده کند. او که در این مدت بیش از ۴۴۰ میلیون پوند بابت خریدهایش خرج روی دست باشگاه گذاشته بود پس از شروع ضعیفش در این فصل اخراج شد و جای خود را به رالف رانگنیک آلمانی و باتجربه داد. به این ترتیب یونایتد از سرمایه‌گذاری روی یکی از اسطوره‌های باشگاه بهره چندانی نبرد و دوباره به سراغ استفاده از مربیان بزرگ و نامدار رفت.

فرانک لمپارد (چلسی)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

از زمانی‌که رومن آبراموویچ مالکیت چلسی را برعهده گرفت و این باشگاه را خرید اغلب ترجیح داده تا از مربیان بزرگ و مشهور دنیای فوتبال استفاده کند. البته در این میان استثنا‌هایی هم وجود داشته که فرانک لمپارد یکی از آنهاست. کاپیتان سابق آبی‌ها سال‌ها در این باشگاه حضور داشت و یکی از مهم‌ترین هافبک‌های تاریخ چلسی و لیگ برتر به‌شمار می‌رود. لمپارد به همراه این تیم ۱۳ جام مختلف را فتح کرد و طی ۶۴۸ بازی خود برای این باشگاه ۲۱۱ گل به ثمر رساند تا بهترین گلزن تاریخ چلسی لقب بگیرد. او مربیگری را در دربی کانتی آغاز کرد و عملکرد بسیار خوبی در این باشگاه حاضر در دسته چمپیونشیپ داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۹ به‌عنوان نخستین مربی انگلیسی چلسی در دو دهه گذشته مشغول به‌کار و جانشین مائوریتسیو ساری ایتالیایی شد. عملکرد نه‌چندان خوب ساری در این باشگاه از یک‌سو و محرومیت باشگاه از دو پنجره نقل‌وانتقالاتی از سوی دیگر سبب شد آبراموویچ که معمولا تیمش در خرید بازیکن بسیار فعال است به سراغ لمپارد رفته و دوران متفاوتی را با او آغاز کند.

فرانکی که با توجه به بسته بودن پنجره نقل‌وانتقالات تیمش به ستاره‌های جوان و محصولات آکادمی باشگاه اعتماد کرده بود در گام نخست با چهار گل به منچستریونایتد باخت و شروعی نگران‌کننده داشت، اما به‌تدریج شرایط بهتر شد و در پایان فصل با کسب عنوان چهارم لیگ و رسیدن به فینال جام حذفی عملکردی قابل‌قبول داشت. با این حال در فصل قبل با وجود شروعی خوب در ادامه روند ضعیف تنها ۲ برد در ۹ مسابقه را از خود به‌جای گذاشت که باعث شد تیم به رده نهم جدول سقوط کند و این پایان کار لمپارد در چلسی بود. توماس توخل جانشین او شد و در انتهای فصل تیم را قهرمان اروپا کرد، اما بی‌شک لمپارد در پرورش بازیکنانی، چون هادسون اودوی، میسون مانت، ریس جیمز و تامی آبراهام نقش مهمی داشت.

روبرتو دی‌متئو (چلسی)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

هافبک ایتالیایی چلسی در فاصله سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ در این باشگاه ۱۷۵ بازی انجام داد و خیلی زود در ۳۱ سالگی به‌دنبال یک مصدومیت شدید تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفت. او که در فینال جام حذفی ۱۹۹۷ تنها پس از ۴۲ ثانیه برای تیمش گل زده بود پس از حدود یک دهه دوباره به استمفورد بریج برگشت و به‌عنوان یکی از دستیاران آندره ویاس بواس در فصل ۲۰۱۲-۲۰۱۱ در این تیم مشغول به‌کار شد. عملکرد ضعیف این مربی پرتغالی باعث شد تا خیلی زود از کار برکنار شود و دی‌متئو به‌عنوان سرمربی موقت هدایت تیم را برعهده گرفت. چلسی در انتهای فصل دو جام مهم را بالای سر برد و نه‌تن‌ها در جام حذفی بلکه در لیگ قهرمانان نیز موفق بود و به این ترتیب آبراموویچ تصمیم گرفت با دی‌متئو ادامه دهد، اما فصل بعد برای او خوب شروع نشد و خیلی زود از کار برکنار شد.

زین‌الدین زیدان (رئال‌مادرید)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

در سال ۲۰۰۱ وقتی فلورنتینو پرس تصمیم گرفت این هافبک فرانسوی را از یوونتوس بخرد مجبور شد ۴۸ میلیون پوند برایش پرداخت کند تا او را تا آن زمان به‌عنوان گران‌ترین بازیکن تاریخ تبدیل کرد. زیزو را یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال می‌دانند و نمایش عالی او در میانه میدان یووه، رئال و تیم ملی فرانسه فراموش نخواهد شد. این فرانسوی باتکنیک پنج سال در برنابئو بازی کرد و در این مدت یک قهرمانی لیگ و یک لیگ قهرمانان را به دست آورد و البته یکی از زیباترین گل‌های این تورنمنت را نیز به ثمر رساند. زیزو پس از اتفاقاتی که در جام‌جهانی ۲۰۰۶ برایش رخ داد از فوتبال خداحافظی کرد و مدتی از این ورزش دور بود. در سال ۲۰۱۴ او به‌عنوان سرمربی به رئال برگشت و در تیم دوم این باشگاه مشغول به‌کار شد. در ابتدای سال ۲۰۱۶ و پس از شروع ناامیدکننده‌ای که رافا بنیتس در فصل جدید داشت زیدان جانشین او شد و دوران طلایی رئال با این مربی جوان آغاز شد. در طول دو سال و نیم حضورش در باشگاه با برتری در ۷۰.۴۷ درصد بازی‌ها عملکردی بسیار خوب از خود به‌جای گذاشت و البته اوج کار او فتح سه لیگ قهرمانان پیاپی بود که او را به تنها مربی تاریخ بدل کرد که توانسته به چنین عنوانی برسد. دو سوپرجام اروپا، دو جام‌جهانی باشگاه‌ها، یک لالیگا و یک سوپرجام اسپانیا دیگر عناوینی بود که زیدان در طول مدت نه‌چندان طولانی حضورش در برنابئو فتح کرد و او را به یکی از موفق‌ترین مربیان تاریخ رئال بدل کرد. او تنها ۵ روز پس از سومین قهرمانی‌اش در اروپا از سمتش کنار رفت، اما چند ماه بعد پس از اینکه اوضاع رئال با خولن لوپتگی و سانتیاگو سولاری خوب پیش نرفت، دوباره به نیمکت این تیم برگشت، اما این‌بار چندان موفق نبود و با یک قهرمانی لیگ و یک سوپرجام دوباره در سال ۲۰۲۱ این تیم را ترک کرد.

پپ گواردیولا (بارسلونا)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

در دوران فوتبالش، گواردیولا یکی از ارکان اصلی موفقیت‌های تیم رویایی یوهان کرویف بود که در سال ۱۹۹۲ موفق شد نخستین قهرمانی خود در اروپا را جشن بگیرد و چهاربار نیز فاتح لالیگا شد. گواردیولا در میانه میدان آن تیم نقش مهمی داشت و درمجموع ۳۸۲ بار پیراهن این تیم را در رقابت‌های مختلف به تن کرد. پپ در چهار سال آخر حضورش در این تیم بازوبند کاپیتانی را به بازو می‌بست تا اینکه در سال ۲۰۰۱ راهی لیگ ایتالیا شد و پس از مدتی بازی در قطر و مکزیک بازنشسته شد. پس از کنار گذاشتن فوتبال او وارد دنیای مربیگری شد و در سال ۲۰۰۷ هدایت تیم B‌بارسا را برعهده گرفت. فقط یک‌سال طول کشید تا او از تیم دوم به تیم اصلی نقل‌مکان کند و درحالی که تنها ۳۷ سال داشت هدایت بارسا که شرایط چندان خوبی نداشت به او سپرده شد. گواردیولا در نخستین فصل حضورش در نوکمپ دست به‌کار بزرگی زد و با قهرمانی در لالیگا، کوپا‌دل‌ری و لیگ قهرمانان نخستین سه‌گانه را برای تیمش به ارمغان آورد و به جوان‌ترین مربی تاریخ بدل شد که توانسته چنین کاری انجام دهد. حاصل چهار سال حضور او در نوکمپ فتح ۱۴ عنوان قهرمانی بود که او را به یکی از موفق‌ترین مربیان بارسا بدل کرد و بسیاری او را پایه‌گذار موفقیت‌های سال‌های اخیر این باشگاه می‌دانند. حالا ژاوی امیدوار است بتواند روز‌های خوب گواردیولا در این باشگاه را تکرار کند، اما مهم‌ترین تفاوت دوران این دو مربی جوان حضور لئو مسی است که در ابتدای این فصل از این تیم جدا شد و بی‌تردید بخش مهمی از موفقیت‌های گواردیولا به عملکرد درخشان این ستاره آرژانتینی در روز‌های اوجش مربوط می‌شود.

نیکو کواچ (بایرن‌مونیخ)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

این هافبک کروات سال‌ها در بوندس‌لیگا حضور داشت و در تیم‌های مختلف آلمانی بازی کرد. کواچ ۵۰ بازی نیز برای بایرن‌مونیخ انجام داد تا اینکه در سال ۲۰۰۹ بازنشستگی‌اش از فوتبال را اعلام کرد. در همان سال او در آکادمی باشگاه ردبول سالزبورگ اتریش مشغول به‌کار شد و چهار سال بعد هدایت تیم زیر ۲۱ ساله‌های کرواسی را برعهده گرفت. کواچ خیلی زود در تیم ملی کشورش مشغول به‌کار شد، اما پس از رساندن این تیم به جام‌جهانی ۲۰۱۴ در این تورنمنت نتوانست تیمش را از مرحله گروهی بالا ببرد و پس از آن نیز به‌دنبال ناکامی برابر نروژ در مقدماتی یورو ۲۰۱۶ از سمتش کنار رفت. حضور کواچ در آنیتراخت فرانکفورت با قهرمانی غیرمنتظره این تیم در جام حذفی و با غلبه بر تیم سابقش یعنی بایرن‌مونیخ همراه بود و به این ترتیب مونیخی‌ها او را به‌عنوان جانشین یوپ هاینکس در این باشگاه انتخاب کردند. او در فصل نخست خود با باواریایی‌ها قهرمانی در بوندس‌لیگا و جام‌حذفی را جشن گرفت، اما سال دوم برایش چندان خوب پیش نرفت. شکست عجیب ۷ بر ۲ برابر تاتنهام و عملکرد ضعیف در لیگ که اوج آن شکست ۵ بر یک برابر آینتراخت بود باعث شد مدیران باشگاه به‌سرعت دست به‌کار شده و او را اخراج کنند. به این ترتیب دوران حضور این اسطوره مونیخی‌ها خیلی طولانی نبود و او نتوانست عملکرد چندان خوبی در این تیم داشته باشد. البته برخی معتقدند عدم‌حمایت بازیکنان از او و اختلافاتی که میان او و برخی ستاره‌های تیم وجود داشت در نتایج عجیب این تیم کم تاثیر نداشت.

آلن شیرر (نیوکاسل)

سرنوشت اسطوره‌هایی که به‌عنوان مربی به باشگاه‌های خود برگشتند

بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر جزیره و همچنین اسطوره باشگاه نیوکاسل که در این تیم موفقیت‌های زیادی به دست آورد. شیرر درحالی در ازای ۱۵ میلیون پوند از بلکبرن روورز راهی نیوکاسل شد که تا آن زمان چنین رقمی برای هیچ بازیکنی در فوتبال پرداخت نشده بود. او در ۴۰۵ بازی برای این تیم ۲۰۶ گل به ثمر رساند و تا سال ۲۰۰۶ هم به باشگاهش وفادار ماند و نهایتا کفش‌هایش را آویخت. سه سال بعد وقتی نیوکاسل در آستانه سقوط به دسته پایین‌تر بود مدیران باشگاه به سراغ اسطوره و گلزن افسانه‌ای خود رفتند تا شاید شیرر بتواند تیم را از بحران خارج کند. او هشت بازی فرصت داشت تا تیمش را نجات دهد، اما از ۲۴ امتیاز ممکن تنها پنج امتیاز به دست آورد و نیوکاسل پس از ۱۶ سال به دسته پایین‌تر سقوط کرد. او خیلی زود فهمید چندان به درد مربیگری نمی‌خورد و پیشنهاد ادامه همکاری با این تیم در فصل بعد را رد کرد. به این ترتیب او در تنها تجربه مربیگری‌اش ناکام بود و پس از آن بیشتر به‌عنوان کارشناس در برنامه‌های تلویزیونی حاضر شد.

 

 

 

 

آب فقط یک کالا نیست؛ ۱۸ راهکار جهانی برای مقابله با بحران کم آبی

تهران- ایرنا- خشکسالی و بحران جهانی کاهش منابع آب ناشی از تغییرات اقلیمی به تغییر نگاه دولت‌ها و نهادهای بین المللی منجر شده است که باید با آب به عنوان یک منبع گرانبها و نه یک کالا رفتار کنند.

به گزارش ایرنا، نتایج نظرسنجی‌هایی که گِلاب اسکن و ساستین‌ایبلیتی از یکهزار و ۲۰۰ متخصص در ۸۰ کشور جهان به عمل آورده‌اند، در تارنمای “چرخه آبی” منتشر شده است.

طبق نظرسنجی بررسی پایداری درباره آب، تقریباً هر صنعت در جهان، تحول سیستماتیک گسترده‌ای را در دهه آینده در برنامه‌ریزی استراتژیک، شیوه‌های تولید و مدل‌های تجاری پیش‌بینی می‌کند.

نظرسنجی جهانی که نظر بیش از ۱۲۰۰ کارشناس پایداری را در ماه مارس منتشر کرد، به این نتیجه رسید که کمبود آب درک عمومی از ارزش آب را تغییر می‌دهد و دولت‌ها و شرکت‌ها را وادار می‌کند که آب پاک را نه به عنوان یک کالا برای بهره‌برداری، بلکه به عنوان یک منبع گرانبها ببینند.

نظرسنجی گِلاب اسکن، یک شرکت بین‌المللی تحقیقات افکار عمومی و ساستین ایبلیتی، یک اتاق فکر و مشاور استراتژی کسب‌وکار، این سوال را مطرح کرد که «فناوری‌ها یا تغییرات رفتاری که بیشترین نوید را برای رفع کمبود آب در ۱۰ سال آینده نشان می‌دهند، کدامند؟

پاسخ کارشناسان، ۱۹ راه حل اجماعی را در برداشت:

۱.آموزش برای تغییر مصرف و سبک زندگی

در نهایت تغییر چهره این بحران مستلزم آموزش برای ایجاد انگیزه در رفتارهای جدید است. مقابله با عصر کمبود آب در آینده مستلزم بازنگری اساسی در تمام انواع مصرف، از استفاده فردی گرفته تا زنجیره تامین شرکت های بزرگی چون جنرال الکتریک است. برخی از مناطق به رهبری هند، استرالیا و جنوب غربی ایالات متحده در حال حاضر با بحران آب شیرین مواجه هستند. حیاتی‌ترین کار این است که مطمئن شویم مشکل در سراسر جهان بسیار بهتر درک شده است.

۲. ابداع فناوری‌های جدید صرفه جویی در آب

در مناطقی که سفره‌های زیرزمینی در حال خشک شدن هستند و آب باران به طور فزاینده‌ای پیش‌بینی‌ناپذیر است، به نوآوری نیاز است اما همانطور که ما تلاش می‌کنیم با کمبود آب شیرین کنار بیاییم و فناوری‌های حفاظتی را توسعه دهیم، مصرف انرژی یک نکته مهم است.

۳. بازیافت فاضلاب

در ماه مارس، اعضای کارگروه روز جهانی آب خواستار ایجاد طرز فکر جدیدی برای تصفیه فاضلاب شدند. برخی از کشورها چون سنگاپور سعی در بازیافت برای کاهش واردات آب و رسیدن به خودکفایی دارند. این جمهوری ثروتمند شرق آسیا پیشرو در توسعه فناوری است که فاضلاب را برای مصارف دیگر از جمله شرب پاک می‌کند.

۴. بهبود روش های آبیاری و کشاورزی

حدود ۷۰ درصد از آب شیرین جهان برای کشاورزی استفاده می‌شود. بهبود آبیاری می‌تواند به کاهش شکاف عرضه و تقاضا کمک کند. در برخی موارد، روش‌های بی‌رویه آبیاری که برای دوره‌های قبلی منظور شده بود، توانایی کشاورزان را برای تأمین غذا و فیبر برای جهان در حال رشد تضعیف کرده است.

به عنوان مثال می توان به حوضه موری-دارلینگ در استرالیا، دریای آرال آسیای مرکزی و جنوب غربی آمریکا اشاره کرد. اگرچه فناوری جدید به یک راه حل جذاب تبدیل شده است، کارشناسان جهانی آب همچون پیتر گلیک خاطرنشان می کنند که در برخی موارد همچون سیستم‌های کشاورزی در کالیفرنیا، داستان‌های موفقیت می‌تواند با بهبود آنچه در حال حاضر وجود دارد، اتفاق بیفتد.

راهکارهای جهانی برای مقابله با بحران کم آبی

۵.مناسب‌سازی قیمت آب

قیمت‌گذاری و حقوق آب دست به دست هم می‌دهند و مصرف‌کنندگان منافع قیمت‌های بالاتر را زیر سوال می‌برند. به گفته کارشناسان سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، یک مجمع اقتصادی بین‌المللی متشکل از ۳۱ کشور ثروتمند جهان، افزایش قیمت‌ها به کاهش زباله و آلودگی کمک می‌کند. اما تحقیقات چرخه آبی در ماه مه در مورد سیستم‌های قیمت‌گذاری آب در شهرهای بزرگ ایالات متحده نشان می‌دهد که سیستم‌های قیمت‌گذاری فعلی آب و برق منسوخ شده‌اند، سیگنال‌های اشتباه ارسال می‌کنند و نیاز به اصلاح دارند.

۶.توسعه کارخانه‌های انرژی نمک‌زدای موثر

تا به امروز، نمک‌زدایی یک راه حل پر انرژی برای کمبود آب بوده است. به طور معمول، خاورمیانه از ذخایر بزرگ انرژی خود برای ساخت نیروگاه‌های نمک‌زدایی سرمایه گذاری کرده است اما عربستان سعودی با اعلام اخیر خود برای استفاده از نیروگاه‌های خورشیدی می‌تواند نوع جدیدی از نمک‌زدایی را تقویت کند. بریتانیا با تسهیلات در مقیاس کوچک برای کشاورزی رویکرد متفاوتی در پیش گرفته است اما این نوآوری‌ها، منبع مورد نیاز دیگر یعنی اهمیت آزمایش‌های تکنولوژیک را آشکار می‌سازد.

۷. بهبود حوضه آبریز و برداشت

سیستم‌های حوضه آب برای مناطقی که منابع آب قابل اعتماد دیگری ندارند، ضروری است. پاکستان و هند – دو کشوری که با برخی از بدترین اثرات تغییرات آب و هوایی دست و پنجه نرم می‌کنند – در حال اصلاح سیستم‌های جمع آوری آب باران هستند. این تلاش‌ها کنترل مستقل منابع آب را فراهم می‌سازد.

راهکارهای جهانی برای مقابله با بحران کم آبی

۸. مشارکت همگانی

سازمان‌های اجتماعی تجارب کسانی را که صدایشان سزاوار شنیده شدن بیشتر است، ارتقا می‌دهند. حصول اطمینان از حکمرانی مؤثرتر مردمی، به جوامع قد می‌دهد و می‌تواند به تغییر سیاست‌های مؤثر در مقیاس ملی منجر شود.

۹. وضع و تدوین سیاست‌ها و مقررات بهتر

از آنجایی که کمبود آب، امنیت غذایی و آلودگی را پیچیده می‌کند، دولت‌ها باید نقش خود را دوباره تعریف کنند. دولت ایالات متحده در حال بررسی گسترش قانون آب پاک برای اطمینان از حفاظت بیشتر است. در همین حال، در روسیه، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری این کشور به تخلیه زباله در دریاچه بایکال، یکی از بزرگترین منابع آب شیرین جهان اذعان و اعتراف کرده است.

صرف نظر از اینکه رهبران منتخب چه مسیری را طی می‌کنند، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آنها رویکردهای متعددی را در نظر می‌گیرند. این نظرسنجی همچنین نشان داد که اکثر مردم می‌گویند تضمین دسترسی جوامع به آب پاک به عهده دولت است.

۱۰. مدیریت کلان اکوسیستم‌ها

به بیان ساده، مدیریت کلان برای یک رویکرد عملی و عقلی برای نظارت بر منابع طبیعی است که اهداف اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی را در نظر می‌گیرد. نمونه‌های خوب مدیریت کلان جوامعی هستند که کارخانه‌های تصفیه فاضلاب را راه‌اندازی و در عین حال مشارکت با تولیدکنندگان انرژی پاک را دنبال می‌کنند تا از فاضلاب برای بارور کردن جلبک‌ها و سایر محصولات سوخت زیستی استفاده کنند. محصولات به نوبه خود مواد مغذی را جذب و فاضلاب را تصفیه می‌کنند و هزینه‌های پمپاژ و تصفیه را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهند.

راهکارهای جهانی برای مقابله با بحران کم آبی

۱۱. بهبود زیرساخت‌های توزیع

زیرساخت‌های ضعیف برای سلامت و اقتصاد مخرب است. منابع را هدر، هزینه‌ها را افزایش، کیفیت زندگی را کاهش و اجازه می‌دهد تا بیماری‌های قابل پیشگیری از طریق آب در میان جمعیت‌های آسیب‌پذیر به ویژه کودکان گسترش یابد.

مشکل به کشورهای در حال توسعه محدود نمی‌شود. در آمریکا لوله‌های آب به‌طور مرتب می‌شکنند که هشدار را به دنبال دارد. سیستم‌های تصفیه فاضلاب به طور منظم سرریز می‌شوند، عملکرد نادرست دارند و باعث بسته شدن ساحل می‌شوند.

۱۲. کم کردن مصرف آب شرکتی

مصرف آب صنعتی تقریباً ۲۲ درصد از مصرف جهانی را تشکیل می‌دهد. آب صنعتی شامل آبی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم هنگام تولید کالا مصرف می‌شود. با توجه به شدت فزاینده کمبود آب، تولید پایدار اهمیت بیشتری پیدا می‌کند از این رو، کارشناسان هزینه‌های یک بخش صنعتی به‌ویژه آب بطری‌شده را زیر سوال می‌برند.

۱۳. ایجاد چارچوب‌های بین‌المللی و همکاری نهادی

به سختی می‌توان به توافق‌های بین‌المللی الزام‌آور برای مسائل منابع طبیعی دست یافت. کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل گواه این نکته است ولی این نباید موجب شود بحران آب شیرین که مسلماً قابل مشاهده‌ترین و وحشتناک‌ترین خطر تغییرات آب و هوایی است، نادیده گرفته شد.

موافقت‌نامه‌های منطقه‌ای مربوط به آب‌های فرامرزی یا مشترک همچون پیمان دریاچه‌های بزرگ در ایالات متحده و توافقنامه حوضه رود نیل در آفریقا به همان اندازه دشوار است اما سیاست‌گذاران و مدافعان باید به تلاش خود ادامه دهند. معاهدات بشردوستانه، مانند اهداف توسعه هزاره آب آشامیدنی سازمان ملل نشان می‌دهد که راهبردهای جهانی جامع امکان پذیر است.

۱۴. رفع آلودگی

اندازه‌گیری و پایش کیفیت آب برای سلامت انسان و تنوع زیستی ضروری است. این موضوع تاریخی به اشکال مختلف مطرح است، در حالیکه تضمین کیفیت آب آشامیدنی و در سطح محلی، ایجاد پل‌های بین‌المللی برای راه حل‌ها ضروری است.

راهکارهای جهانی برای مقابله با بحران کم آبی

۱۵. منابع مشترک عمومی؛ دسترسی عادلانه

یکی از اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد تضمین دسترسی به آب آشامیدنی است. در حالیکه مراحل دستیابی به این هدف مورد بحث قرار می گیرد، این دیدگاه که آب یک حق اساسی است، مطرح می‌شود. در حالیکه کشورهایی چون شیلی تلاش می‌کنند حقوق آب را اصلاح کنند، سیاستمداران ایالات متحده در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه حقوق دسترسی را برای حفاظت فدرال از دریاچه میشیگان، یکی از بزرگترین ذخایر آب شیرین جهان، تفسیر کنند.

۱۶. تحقیق و توسعه؛ نوآوری

دسترسی به آب در شرایط کم آبی کنونی جهان، در تصمیمات تجاری به اولویت بسیار بالاتری تبدیل خواهد شد. جوامع احتمالاً به دنبال مشارکت عمومی و خصوصی هستند که از ظرفیت‌های نوآورانه شرکت‌ها استفاده می‌کند. یک مثال: شهرهایی که تصفیه خانه‌های فاضلاب دارند، احتمالاً به دنبال مشارکت با تولیدکنندگان انرژی پاک برای بارور کردن جلبک‌ها و سایر محصولات سوخت زیستی با فاضلاب هستند.

۱۷. پروژه‌های آب در کشورهای در حال توسعه؛ انتقال فناوری

تغییرات اقلیمی و کمبود آب، شدیدترین پیامدها را در مناطق در حال توسعه همچون شمال غربی هند و جنوب صحرای آفریقا ایجاد می‌کند. یکی از راه حل‌های پیشنهادی، انتقال فناوری‌های حفاظت از آب به این مناطق خشک است. انجام این کار دشوار است زیرا اقتصادها ضعیف هستند و شکاف‌هایی در مهارت‌ها وجود دارد که اغلب مقامات دولتی و تجاری را مجبور می‌کند این تغییرات را بر شهروندان محلی تحمیل کنند.

راهکارهای جهانی برای مقابله با بحران کم آبی

۱۸. کاهش تغییرات آب و هوایی

تغییرات آب و هوایی و کمبود آب دست به دست هم داده و باعث ایجاد برخی از بزرگترین چالش‌های معاصر برای نسل بشر می‌شود. این مسائل یک رابطه متقابل دارند که توسط هیات بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) شناسایی شده است که در آن، “سیاست‌ها و اقدامات مدیریت آب می‌تواند بر انتشار گازهای گلخانه‌ای (GHG) تاثیر بگذارد. ” همانطور که گزینه‌های انرژی تجدیدپذیر دنبال می‌شوند، مصرف آب از این تاکتیک‌های کاهنده، باید در طیف تولیدهای جایگزین، از محصولات انرژی زیستی گرفته تا نیروگاه‌های برق آبی و خورشیدی مورد توجه قرار گیرند.

 

 

 

 

زبان فارسی، مهاجرپذیر یا مهاجرفرست؟

تهران- ایرنا- شاید از افرادی باشیم که واژه‌های فرنگی را به‌عمد در کلامشان به‌کار می‌برند و به این کاربرد می‌بالند. در پسِ این رفتارِ خودآگاه یا ناخودآگاه می‌تواند این باور یا گمان نهفته باشد که کاربرد واژه‌هایی چنین، نوعی تشخّص، اعتبار و جذابیت برای آدمی‌ِ فارسی‌زبان به همراه خواهد داشت؛ اما… .

اینها بخشی از واژه‌هایی است که بسیاری از ما، فارسی‌زبانان، هر روزه آنها را در گفت‌وگوهای رسمی و غیررسمی خویش به کار می‌بریم:

متریال (material)، لایو (live)، میکاپ (make up)، باربیکیو، (barbecue)، اُکی (OK)، سِیوکردن (save)، دِدلاین (deadline)، پلی‌کردن (play)، تست (test)، ریپورت‌کردن (report)، هات چاکلت (hot chocolate)، تاچ پد (touch pad)، برند (brand) میکس‌کردن (mix)، پلن (plan)، ادمین (admin)،  فستیوال (festival)، اکانت (account)، سیف (safe)، بیوگرافی (biography)، سرچ‌کردن (search)، تایم (time)، کامنت (comment)، آنتی بادی (antibody)، استتوس (status)، فالوور (follower) دیزاین (design)، کانسپت (concept)، چیپ (cheap)، استایل (style)، پروتکل (protocol)، ایربگ (airbag)، اپیدمی (epidemic)، بلاک‌کردن (block)، پروپاگاندا (propaganda)، تی‌بگ (tea bag – T. bag)، ریسک (risk)، کالکشن (collection)، پاندمی (pandemic) و میوت (mute).

اگر از شمارِ آنانی هستیم که اینها را در گفته‌ها و نوشته‌هایشان به‌کار می‌برند، به‌احتمال جزو یکی از این گروه‌ها هستیم:

یا برایمان اهمیتی ندارد که آنچه می‌گوییم و می‌نویسیم فارسی باشد یا غیر فارسی، یعنی اصلش به این مسأله حتی فکر هم نمی‌کنیم. در این حالت، ما همرنگ با جماعت، هر آنچه از این واژه‌های بیگانه در رسانه‌های رسمی و غیررسمی یا بر زبان مردمِ کوی و برزن و آشنا و غریب جاری بیان می‌شود، در کلاممان به کار می‌بریم.

یا اینکه بر اثر کاربرد روزافزونِ این واژه‌ها، آنها را بیگانه نمی‌دانیم و چه بسا گمان می‌کنیم که اینها واژه‌هایی فارسی هستند! البته شمارِ افرادی که در این دسته جای می‌گیرند، اندک است.

همچنین می‌توانیم جزو افرادی باشیم که اصلش این واژه‌های فرنگی را به‌عمد در گفتار و نوشتارشان به‌کار می‌برند و از این نوعِ کاربرد، لذت هم می‌برند و به آن می‌بالند. در پسِ رفتارِ این گروه، خودآگاه یا ناخودآگاه این حس، باور یا گمان نهفته است که کاربرد واژه‌هایی از این دست، نوعی تشخّص، اعتبار و جذابیت برای آدمی‌زادِ فارسی‌زبان به همراه خواهد داشت. با کمی آسان‌گیری، می‌توان افرادی را هم که از به‌کاربردنِ زبانِ ملّی، یعنی فارسی، کمی خجالت می‌کشند! یا شاید آن را نوعی «بی‌کلاسی» بدانند، در همین دسته جای داد. مانند برخی از فارسی‌زبانان عزیزی که از نوشتۀ عنوانِ فروشگاهشان گرفته تا چند خطی که در معرفی خویش بر بالای صفحۀ مجازیشان می‌نگارند، همه به زبانِ فرنگی است. همین نگاه را می‌توان در نام‌گذاری و نیز درجِ نام روی بدنۀ برخی از خودروها و دیگر کالاهای ساختِ داخل نیز دید.

البته به جز اینها، گروه دیگری هم هستند که نه می‌دانند و نه می‌خواهند بدانند که بیگانه کیست و زبان کدام است و واژه چیست. اینها بر این باورند که فارسی سیری چند!

آنچه داریم، ز بیگانه تمنّا نکنیم!

بازگردیم به واژه‌های پُرکابردی که در سرآغازِ این نوشته از نظر گذشت. با کمی تأمّل، می‌بینیم که برای این واژه‌های بیگانۀ رایج در زبانمان، برابرهای آسان، روان و گاه پُرسابقه‌ای در زبانمان داشته‌ایم که کم‌کم دارند جایشان را به این غریبه‌های آشناشده می‌دهند.‌

به‌راستی «آرایش»، «مهلت»، «چای کیسه‌ای»، «جوسازی»، «پخش‌کردن» و «آزمایش»، چه ایرادی دارند که میکاپ و دِدلاین و تی‌بگ و پروپاگاندا، پِلِی‌کردن و تِست را جایگزین آنها کرده‌ایم؟ اگر بسته به موقعیت، به جای اُکی بگوییم «باشه» یا «حَلّه» مشکلی پیش‌می‌آید؟ اگر در آن شبکۀ پُرخواهانِ مجازی به جای لایو، از «زنده» استفاده کنیم، آن ارتباط تصویریِ مستقیم شکل نخواهد گرفت؟ چرا زبانمان نمی‌چرخد که به جای «کالکشن» و «میکس‌کردن» و «کامنت»، از «مجموعه / گردآوری»، «مخلوط‌کردن / آمیختن» و «دیدگاه / نظر» استفاده کنیم؟

نمونه دراین‌باره فراوان است؛ کافیاگر لحظه‌ای نوشته‌های فروشگاه‌های سطح شهر، آگهی‌های صداوسیما، بخش معرفیِ صفحه‌های شبکه‌های مجازی، ادبیات برخی از مجریان، بازیگران، گزارشگران، مسئولان و مدیران را در ذهنمان مرور کنیم، تا پی ببریم که تا چه اندازه واژه‌های بیگانه را در همین سال‌های اخیر، با سخاوتی بی‌مانند به زبانِ فارسی عزیز و مظلوممان راه داده‌ایم. است لحظه‌ای نوشته‌های فروشگاه‌های سطح شهر، آگهی‌های صداوسیما، بخش معرفیِ صفحه‌های شبکه‌های مجازی، ادبیات برخی از مجریان، بازیگران، گزارشگران، مسئولان و مدیران را در ذهنمان مرور کنیم، تا پی ببریم که تا چه اندازه واژه‌های بیگانه را در همین سال‌های اخیر، با سخاوتی بی‌مانند به زبانِ فارسی عزیز و مظلوممان راه داده‌ایم.

زبان فارسی، مهاجرپذیر یا مهاجرفرست؟
آرامگاه سعدی شیرازی

البته این راه‌یابیِ بی‌دردسر کلمه‌های بیگانه، به ویژه واژه‌های انگلیسی به زبان فارسی، دلیل‌ها و سبب‌های گوناگونی دارد؛ ازجمله اینکه ما ایرانیان باوجود سابقۀ تمدنی بسیار درخشان، چند سده است که بر اثر خیانت‌ها، منفعت‌طلبی‌ها و کم‌کاری‌های داخلی و نیز بدخواهی‌ها و توطئه‌گری‌ها خارجی در حوزۀ تولید و ابداع و رواج‌دادنِ فنّاوری‌های بومی، دچار کندی و جاماندگی شده‌ایم. هرچه ما کار نکرده‌ایم یا کم‌ و دیر کار کرده‌ایم، برخی از ممالکِ غربی و شرقی، خوب و شتابان کار کرده‌اند و کالاهای مادی و فرهنگیِ خود را ساخته‌اند و صادر کرده‌اند و ما نیز سال‌های سال است که همچنان‌که خواهان و خاطرخواه صادرات آنها شده‌ایم، صادراتِ زبانیشان را نیز به روی چشممان نهاده‌ایم. به بیانِ دیگر، همچنان‌که آنان این حق طبیعی را داشته‌اند که همراه با صدورِ کالاهایشان، نامِ آنها را نیز صادر کنند، ما نیز مجبور بوده‌ایم که همراه با خریدِ آن کالاها، نام و واژه‌های مرتبط با آنها را نیز بخریم و به سرای درِخانه‌بازِ زبانِ محجوبمان، فارسی عزیز، راه دهیم؛ زبانی که طی سده‌ها آن‌چنان نفوذ و قدرت داشته که توانسته شماری از واژه‌های خود را در دلِ زبان‌های دیگر جای‌گیر کند.

آنچه در ادامه آمده است، بررسی و معرفی اجمالی حضور واژه‌های فارسی در چند زبانِ زندۀ دنیای امروز است و این، مشتی است از خروار؛ تا اگر نمی‌دانستیم، بدانیم که فارسیِ ما ارج و قرب و سابقه‌ و قدرتی بسیار بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم، دارا است.

واژه‌های فارسی در قرآن کریم

زبان فارسیِ دَری، یعنی همین زبانی که ما فارسی‌زبانان بیش از هزار و دویست سال است که بِدان می‌گوییم و می‌نویسیم [۱]، به خط و الفبای عربی نوشته می‌شود. افزون بر خط و الفبا، شمار فراوانی واژۀ عربی نیز به فارسی وارد شده است؛ واژه‌هایی که از پسِ سده‌ها، آن‌چنان در لابه‌لای تار و پود زبان فارسی خوش نشسته‌اند، که بسیاری از آنان را نیز می‌باید شهروندانِ سرزمین زبان فارسی به حساب آورد؛ شهروندانی با اصلی تازی که تابعیت پارسی گرفته‌اند. از معروف‌ترین و پرکاربردترینِ این واژه‌ها، لفظِ زیبای «سلام» است.

اما برخلافِ تصوّرِ رایج، رابطۀ واژگانی دو زبان فارسی و عربی، به‌هیچ‌روی از سوی تازی به پارسی یک‌طرفه نبوده است. از روزگارانِ پیش از اسلام و نیز سده‌های پس از اسلام، واژه‌های فارسیِ بسیاری، هم به زبانِ رسمی، علمی، فرهنگی و دینیِ تازی وارد شده و هم به عربیِ محاوره. حتی در قرآن کریم نیز واژه‌ها و عبارت‌های فارسی را به‌خوبی می‌توان دید.برخلافِ تصوّرِ رایج، رابطۀ واژگانی دو زبان فارسی و عربی، به‌هیچ‌روی از سوی تازی به پارسی یک‌طرفه نبوده است. از روزگارانِ پیش از اسلام و نیز سده‌های پس از اسلام، واژه‌های فارسیِ بسیاری، هم به زبانِ رسمی، علمی، فرهنگی و دینیِ تازی وارد شده و هم به عربیِ محاوره. حتی در قرآن کریم نیز واژه‌ها و عبارت‌های فارسی را به‌خوبی می‌توان دید.

اینها، شماری از واژه‌های مصحف شریف است که به‌عقیدۀ صاحب‌نظرانی چون ملّاجلال‌الدین سیوطی، بدرالدین محمد زَرکَشی، جوالیقی و آرتور جفری [۲] از زبان فارسی وارد قرآن کریم شده است:

«اَباریق» جمع ابریق (کوزه) و برگرفته از آبریز؛ «اِستَبرَق» پارچۀ دیبای ستبر و برگرفته از استبرک؛ «جُناح» عربی‌شدۀ گناه، «زَنجبیل/سِجّیل» گِلِ پخته یا سنگِ گِل و برگرفته از سنگ و گل؛ «سُرادِق» برگرفته از سَراپرده و به همین معنی؛ «سَلسَبیل» آب گوارا و نیز نام چشمه‌ای است در بهشت؛ «فردوس» بهشت، پردیس و برگرفته از پارادَئِزا که ریشۀ مادی دارد و به معنی باغ و بوستان است؛ «قُفل/کَنز» برگرفته از گنج؛ «مِسک» ماده‌ای خوشبوی که از آهوی ختن به دست آید و برگرفته از مُشک؛ «مَقالید» کلیدها و برگرفته از کلید؛ «وَرده» گُل یا گل سرخ و برگرفته از «وَرد».[۳]

از پستۀ فارسی تا فستق عربی

به‌جز این واژه‌های دارای اصلِ فارسی که شرفِ حضور در قرآن کریم را یافته‌اند، کلمه‌های فراوانِ دیگری را نیز می‌توان برشمرد که از زبان فارسی به عربی رفته‌اند و با توجه به تغییری که در زبانِ مقصد به آنها داده شده است، به‌اصطلاح «مُعَرَّب» شده‌اند. برای نمونه این واژه‌ها را می‌توان نام برد:

فُستُق/ فُستَق(پسته)؛ فالوذَج (فالوده، پالوده)؛ سنج (ساز موسیقایی چنگ)؛ صَرم (چرم)؛ جَص (گچ)؛ تخت (تخت)؛ رَست (راست؛ یکی از مقام‌های تلاوت قرآن کریم)؛ سوزناک (سوزناک؛ نامِ گوشه‌ای از مقام رَست در تلاوت قرآن کریم)؛ جوهر (گُهر، گوهر)؛ طابق (تابه)؛ جاموس (گاومیش)؛ مَهَرَ و ممهور (مُهر)؛ سِرجین (سَرگین)؛ شاهدانَج (شاهدانه، شاهدانَگ)؛ سِروال (شلوار)؛ طَست/ طَسّ(تَشت)؛ بَیدَق(پیاده= مهرۀ سرباز در شطرنج)؛ موزَج(موزَگ، موزه= کفش)؛ فَرسَخ(فرسنگ)؛ خندق(کَندَگ)؛ کَعک/ کَعکه(کاک= نوعی نان، کیک)؛ زنج(زنگ) و جوسَق(جوسه/ کوشک). [۴]

این چند واژه‌ای هم که در ادامه آمده، کلمه‌هایی است که در زبانِ عامیانه‌ مصری به کار می‌رفته است و براساس آنچه محققی مصری به نام محمد نورالدین عبدالمنعم نوشته، از اصل فارسی گرفته شده‌ است. این واژه‌ها اغلب در عهد حکومت عثمانی و از راه زبان ترکی به زبانِ مردم مصر راه یافته است:

«بالاوه» نوعی شیرینی و برگرفته از باقلوا، «خوشاب» نوعی شراب(خوشاب)؛ «زلابیه» نوعی شیرینی(زولبیا)؛ «شوربه» نوعی آش(شوربا)؛ «طوشی» ترشی، «کفته» نوعی غذا(کوفته)؛ «بفته» پارچه و قماش (بافته)؛ «طَربوش» فینه نوعی کلاه سرخ رنگ(سرپوش)؛ «اسطوانه» استوانه؛ «تَختروان» تخت روان؛ «جاروف» جاروب یا جارو؛ «کوز» کوزه؛ «شاکوش» چکش یا چاکوچ؛ «شَنطه» جامه‌دان؛ کیف دستی(چنته= کیسۀ مخصوص درویشان)؛ «شنگل» چنگال قصابی (چنگال، چنگل)؛ «بَس» کافی(بس)؛ «شوبش» کلمۀ تحسین(شاباش) و «کهربا» جریان برق (کهربا، کاه‌رُبا)[۵]

واژه‌هایی که نمی‌توان آنها را از زبان‌های هندی جدا کرد

گرچه امروز زبان فارسی در هند غریب است، اما از یاد نبریم که از اواخر سدۀ چهارم هجری قمری که سلطان محمود غزنوی هند را گشود، تا حدود دو سده پیش که استعمارگران انگلیسی هند را اشغال کردند و به‌زور، قند پارسی را از کامِ مردمان آن دیار بیرون کشیدند، زبان فارسی، زبان رسمی و اداری نواحی بسیاری از شبه قاره بود. حکومت‌های گوناگونِ مسلمان در هند، از ممالیک و خلجیان گرفته تا امپراطوری گورکانیان هند (بابُریان)، همگی به زبان فارسی توجه فراوان داشتند. همین توجه سبب شده بود که فارسی در بخش‌های گسترده‌ای از دیار هند و سند، نه‌تنها زبانِ رسمی و اداری، که زبانِ گفت‌وگوی بسیاری از مردم و نیز زبان شعر و فرهنگ نیز به‌شمار آید. برآمدن شاعران بزرگی چون حضرت امیرخسرو دهلوی، امیرحسن دهلوی، فیضی دکنی و بیدل دهلوی و نیز نویسندگان و تاریخ‌نگارانی چون ضیاءالدین بَرَنی و یحیی بن احمد سرهندی و عبدالقادر بدائونی، گواه نفوذِ قدرتمند زبان فارسی در روزگارانِ گذشتۀ هندوستان است.

زبان فارسی، مهاجرپذیر یا مهاجرفرست؟
آرامگاه حافظ شیرازی

امروز هم که زبان فارسی از گفت‌وگوهای مردم و مکاتبات و مناسبات رسمی هند کنارگذاشته شده است و زبان انگلیسی جای آن را در کنار زبان‌های هندی (ازجمله هندی، گجراتی، پنجابی، اردو، بنگالی، تامیل، تلگو، کشمیری، مرهتی و اَسامی) اشغال کرده، این‌گونه نیست که هیچ رنگی از فارسیِ شیرین در شبه قاره برجای نمانده باشد. باید توجه داشت که «واژه‌هاییواژه‌هایی که از زبان انگلیسی وارد زبان‌های هندی شده‌اند، اغلب «اسم» هستند، اما واژه‌های فارسیِ زبان‌های هندی انواعِ اسم، صفت، ضمیر، قید و حتی فعل را دربرمی‌گیرند. نکتۀ مهم این است که بسیاری از ضمایر، قیود و حتی تعدادی از اسامی که از فارسی وارد زبان‌های هندی شده‌اند، در زبان هندی معادل ندارند. که از زبان انگلیسی وارد زبان‌های هندی شده‌اند، اغلب «اسم» هستند، اما واژه‌های فارسیِ زبان‌های هندی انواعِ اسم، صفت، ضمیر، قید و حتی فعل را دربرمی‌گیرند. نکتۀ مهم این است که بسیاری از ضمایر، قیود و حتی تعدادی از اسامی که از فارسی وارد زبان‌های هندی شده‌اند، در زبان هندی معادل ندارند. مثلاً واژۀ فارسیِ «بس»، به معنای کافی، از صفاتی است که وارد زبان‌های هندی، اردو و دیگر زبان‌های رایج در شمال هند شده است، بدون آنکه معادلی در زبان‌های هندی داشته باشد. همچنین حرف شرط «اگر»، بسیار بیشتر از معادل سانسکریتِ آن (یادهاپی) در زبان‌های هند به کار گرفته می‌شود». [۶]

اگر بخواهیم مشتی نمونۀ خروار از واژه‌های فارسیِ موجود در زبان‌های هندی را نام ببریم، می‌توان این کلمه‌ها را برشمرد: مگر، اگرچه، تو (ضمیر دوم شخص مفرد)، کم، زیاد، پیشکار، سرکار، زمین‌دار، گواه، بازار، دکان‌دار، خرید، شادی، دَر، دروازه، تشت، پنجاب (پنج رودخانه)، شلغم، پیاله، سینی، چاقو، سبزی، مهربانی، گوشت، هندو، نماز و روزه. [۷]

دشنام‌های فارسی در سرزمین هندوستان

رواج‌یافتن یا همان «مُدشدنِ» ترجیح‌دادن کلمه‌ها و اصطلاح‌های بیگانه بر واژه‌ها و تعبیرهای فارسی البته تنها به کاربردها و لایه‌های رسمی، عادی، آشکار و مثبتِ زبان محدود نمی‌شود. اگر خوانندۀ ارجمند این سیاهه، نوجوان یا جوان باشد یا اینکه با محیط‌های جوانانه و نوجوانانه سر و کار داشته باشد، خواه، ناخواه دیده و شنیده است که برخی از پسران و دخترانِ فارسی‌زبان، در موقعیت‌های مختلف هنگام بروز احساس شادی، هیجان، شوخی، غم، عصبانیت یا حتی هنگام دعواکردن، آن‌گاه که می‌خواهند به دیگری یا حتی به خود ناسزا و دشنام بدهند، فحش‌هایی به زبانِ بیگانه را بر زبان جاری می‌کنند. البته باید درنظر داشت که از یک‌سو با رشد و گسترش روزافزونِ اشتیاق به یادگیری زبان انگلیسی در میان جوانان و نوجوانان ایرانی در دو دهۀ اخیر؛ و از سوی دیگر با گسترش اینترنت و آسانیِ دسترسی به فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها و موسیقی‌های روز دنیا، شماری نه‌چندان‌کم از جوانان و نوجوانان فارسی‌زبان فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا را به زبان اصلی می‌بینند و موسیقی‌های فرنگی را نیز به زبان اصلی گوش می‌دهند. پس طبیعی است که همین مواجهۀ مستقیم و اغلب بی‌پرده با انواع رسانه‌های فرهنگِ غیرایرانی، گرایشِ خودآگاه و ناخودآگاه به کاربردِ دشنام‌های بیگانه را نیز در میان جوانان و نوجوانان فارسی‌زبان افزایش ‌دهد.

اما نکتۀ جالب این است که درحالی برخی فارسی‌زبانان حتی دشنام‌های بیگانه را بر کلام زبان مادری ترجیح می‌دهند که از سده‌های گذشته شماری از ناسزاها و فحش‌های فارسی نیز به گفت‌وگوهای روزمرۀ مردمانِ سرزمینی چون هندوستان راه یافته است. زبان‌های هندی در کنار انبوهِ واژه‌هایی در حوزه‌های مختلفِ علمی، اداری، ادبی، صنعتی، اجتماعی و…، برخی از ناسزاها و دشنام‌گونه‌ها را نیز از زبان فارسی وام گرفته‌اند. برای نمونه می‌توان به اینها اشاره کرده: بدذات، بی‌ایمان، بی‌شرم، بی‌حیا، حرام‌خور، کم‌بخت (بدبخت) و نالایق. [۸]

واژه‌هایی که به سرزمین تزارها سفر کرده‌اند

در تاریخ ایران زمین، این خاطرۀ تلخِ ثبت است که در عهد قاجار، روس‌ها با بهره‌گیری از کاستی‌ها، ناتوانی‌ها، ناکارآمدی‌ها و خیانت‌های برخی از دولت‌مردان، بخش‌های شمالیِ ایرانِ ضعیف‌شده را عرصۀ تاخت‌وتاز خود قرار دادند و با تحمیل قراردادهایی زورگویانه و یک‌سویه، بخش‌هایی از خاک وطنمان را از آغوشِ ایران جداکردند. اما روس‌ها به جز خاکِ ایران، شماری از واژه‌های زبان رسمی ایران، یعنی زبان فارسی را نیز برای زبان خویش وام‌گرفته‌اند. البته باید توجه داشت که گرچه، بیشترِ این واژه‌ها نه به‌طور مستقیم، که به‌واسطۀ زبان‌های اروپایی و نیز زبان ترکی بوده که به زبان روسی وارد شده‌اند، اما آنچه مهم است، نفسِ حضور این واژه‌های فارسی در زبانِ مردمان روس زبان است. صورتی از این واژه‌ها که در زبان روسی به کار می‌رود در داخل کمان درج شده است:

ازجمله واژهای فارسی که به زبان روسی راه یافته، می‌توان از اینها نام برد: آلوچه (alycha)؛ انبار (ambar)؛ بازار (bazar)؛ باغچه در معنی «جالیز» (bakhcha)؛ فیروزه (biryuza)؛ درویش (dervish)؛ دهقان (dekhkanin)؛ کاروان‌سرا «karavan-saraī»؛ کیسه «kiset»؛ کشمش «kišmiš»؛ «مات» (mat) در معنی موقعیت باخت در شطرنج، مات و مبهوت‌شدن و نیز نابودی؛ میرزا (mirza) لقب اعضای مجلس در برخی کشورهای شرقی و نیز عنوانی محترمانه برای کارمندان عالی‌رتبه و معلمان در آن کشورها، همچنین به معنی نویسنده و منشی؛ مسلمان (musulmanin)؛ نماز (namaz)؛ نفت (neft)؛ پادشاه (padishakh)؛ شمشاد (samshit)؛ فرمان (firman)؛ شبان (chaban)؛ چای‌خانه (chaīkhane). [۹]

میزبانی کروات‌ها و صرب‌ها و آلبانیایی‌ها از کلمه‌های فارسی

حکومتِ عثمانی‌ها بر بخش‌هایی از اروپا، افزون بر راه‌دادنِ شماری واژۀ فارسی به زبان روسی، سبب شد که تعدادی دیگر از کلمه‌های فارسی نیز در محملِ زبان ترکی، به زبان ناحیه‌های دیگر اروپا همچون کرواسی و صربستان امروزی راه یابند. دکتر محمود فتوحی، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، در مقاله‌ای که دربارۀ نفوذ زبان فارسی در زبان صرب و کرواسی نوشته، شماری از واژهایی را که به‌واسطۀ زبان ترکی به زبان مردم صرب و کروات راه یافته است را برشمرده. این هم نمونه‌هایی از این واژه‌ها:

بادام (badem)؛ پشیمانی (pašmanluk)؛ تازه (taze)؛ خرما (xurma / urma)؛ آبدست: وضو (abdest)؛ پیر (pir)؛ نماز (namaz)؛ دفتردار (tefterdar)؛ بازرگان (bazerdan)؛ بازگیر (baždar)؛ آهنگ (ahinjak)؛ رنده (rende)؛ هاون (avan)؛ کاسه (čaša)؛ کمر: کمربند (čemer)؛ نازک (nazič)؛ ابریشم (ibrišim)؛ گناه (donah)؛ سپاه (sepaxija)؛ کباب (ćevap)؛ میدان (megdan). [۱۰]

زبان فارسی، مهاجرپذیر یا مهاجرفرست؟
آرامگاه مولانا جلال‌الدین محمد بلخی خراسانی

در زبان محاورۀ مردم آلبانی نیز می‌توان نشانِ واژه‌های فارسی را دید. این واژه‌ها نیز اغلب به‌واسطۀ زبان ترکی به زبان مردم آن سامان راه یافته‌اند. ازجملۀ این واژه ها می‌توان به اینها اشاره کرد:

آفرین (aferim)؛ برابر (barabar) در زبان آلبانیایی در معناهای «هم»، «با هم» و «همین» به‌کار می‌رود؛ بز (boza)؛ تنبل (dembel)؛ هیچ (hic) به معنی هیچ چیز و هیچ چیزی به کار می‌رود؛ خربزه (karpuz) به معنی هندوانه نیز به کار می‌رود؛ مُفت (muft)؛ ماهی (mahi)؛ نیشتر (neshter) در زبان آلبانیایی به چاقوی بسیار نازک گفته می‌شود؛ پرده (perde – perd)؛پهلوان (pehlivan) در آلبانیایی  به بندباز (آکروبات‌کار) اطلاق می‌شود؛ پیشگیر (peshgir)؛ زنجیر (zinxhir)؛ شاگرد (shegert) به معنی شاگرد و وردست و کارآموز است؛ اوستاد، اوستا، استاد (usta) در آلبانیایی به معنی ماهر و چیره‌دست و نیز تعمیرکار به کار می‌رود. [۱۱]

فارسی‌هایی که بر زبان لالیگایی‌ها نشسته‌اند

از دیگر زبان‌های اروپایی که از زبان فارسی اثرپذیرفته و شماری از واژه‌های شیرین فارسی را برای خود به یادگار نگاه داشته است، زبانِ سرزمینی است که نوجوانان و جوانان و میان‌سالان و حتی شماری از کهنسالان ایرانی، شب‌هایی از عمرشان را پای تماشای فوتبالِ «رئال» و «بارسا»ی آن سَحَر کرده‌اند؛ سرزمینی که «لالیگا»ی آن در ایران، نماد و مَثَلی شده است برای بیان حدّ اعلای چیزهای مختلف؛ به‌گونه‌ای که اصطلاحِ «در حدّ لالیگا» را می‌توان از عبارت‌های پرکاربردِ جوانان فارسی‌زبان در سال‌های اخیر به‌حساب آورد.

بسیاری از مردمان اسپانیا گرچه شاید هیچ‌گاه به تماشای فوتبالِ ایرانی ننشینند، اما دانسته یا نادانسته، واژه‌هایی را در گفت‌وگوهای خویش به کار می‌برند که دارای اصلی «پارسی» است. این کلمه‌ها اغلب به یاری دیگر زبان‌های اروپایی و نیز زبان عربی به اسپانیایی راه یافته است.بسیاری از مردمان اسپانیا گرچه شاید هیچ‌گاه به تماشای فوتبالِ ایرانی ننشینند، اما دانسته یا نادانسته، واژه‌هایی را در گفت‌وگوهای خویش به کار می‌برند که دارای اصلی «پارسی» است. این کلمه‌ها اغلب به یاری دیگر زبان‌های اروپایی و نیز زبان عربی به اسپانیایی راه یافته است. نمونه‌هایی از این واژه‌های فارسیِ سفرکرده به زبان اسپانیایی از این قرار است:

تنبور (atambor)؛ پاپوش (babucha) این واژه در اسپانیایی به معنی دمپایی به کار می‌رود؛ خاکی (caqui) به معنی رنگ خاکی؛ کاروان (caravan) در اسپانیایی هم به معنی کاروان و قافله است و هم به واگن و خانۀ سیار و نیز خودروهای معروف به این نام اطلاق می‌شود؛ ترخون (estragon) هم به سبزی ترخون و هم به ادویۀ آن گفته می‌شود؛ گلاب (julepe) این واژه در زبان اسپانیایی تغییر معنا داده و امروزه به دو نوع نوشیدنی خاص اطلاق می‌شود؛ پسته (pistachio) هم به پسته گفته می‌شود و هم رنگ مغز پسته‌ای؛ کوشک (quiosco) واژۀ کوشک (کاخ، قصر) در اسپانیایی تغییر معنا داده و به معنی آلاچیق‌های درون بوستان‌ها و نیز دکه و باجه به کار می‌رود؛ تَراَنگبین (tereniabin). [۱۲]

شرق آفریقا و واژه‌های فارسی‌اش

زبان سواحیلی از مهم‌ترین شاخه‌های گروه زبانی «بانتو» در قارۀ آفریقا است. در کشورهایی چون تانزانیا، اوگاندا و کنیا به این زبان سخن گفته می‌شود. در این زبان نیز نفوذ زبان فارسی را می‌توان دید. در سده‌های گذشته رفت و آمدِ گروهی از بازرگانان دریانورد ایرانی برای تجارت به شرق آفریقا و نیز مهاجرت شماری از شیرازی‌ها به زنگبار (در شرق آفریقا)، سبب شد که تعدادی از واژه‌های فارسی نیز راهی سواحل شرق آفریقا شوند و در کوچه‌ پس‌کوچه‌های زبانِ مردمان ساحل‌نشین شرق آفریقا برای خود خانه‌هایی دست و پا کنند.

سرزمین مجمع‌الجزایری «زنگبار» (Zanzibar) که امروزه به‌صورت نیمه‌مستقل، جزوی از تانزانیا به حساب می‌آید، نامِ خود را از زبان فارسی گرفته است. واژه‌ زنگبار از دو بخشِ «زنگ» و «بار» ساخته شده که هر دو نیز واژه‌هایی است فارسی؛ زنگ به مردمِ سیاه‌پوست اشاره دارد و «بار» نیز پسوندِ مکان‌سازی است که هم معنای ساحل و کرانه را می‌رساند و هم به انبوهیِ چیزی در جایی اشاره دارد. بنابراین، «زنگبار» یعنی سرزمین یا ناحیه‌ای ساحلی که مردم سیاه‌پوست در آن وجود دارند.

زبان فارسی، مهاجرپذیر یا مهاجرفرست؟
آرامگاه حکیم فردوسی طوسی

اما به جز نام «زنگبار» که از بارزترین جلوه‌های نفوذ زبان فارسی در نواحی شرق آفریقا است، تعدادی چشمگیر از واژه‌های فارسیِ دیگر نیز در زبان سواحیلی می‌توان یافت که گویندگانِ آن زبان، هنوز هم آنها را در گفت‌وگوهای خویش به کار می‌برند. کلمه‌های ذیل، نمونه‌هایی است از این واژه‌های فارسیِ راه‌یافته به زبان سواحیلی:

استاد (Ustadh)، بادنجان (Badhinjani)، بوستان (Bustani)، بافته (Bafta)، بامیه (Bamia)، بخت (Bakhti)، بخشش (Bakhshish)، برابر (Barabara)، برف (Barafu)، بز (Mbuzi)، بلوا (Beluwa)، ترازو (Taraju)، دریچه (Dirisha)، دستمال (Dusumali)، رنگارنگ (Rangi rangi)، زَر (Zari)، سرهنگ (Serahangy)، سنتور (Senturi)، گلابی (mgulabi)، میز (Meza) و نمونه (Namna). [۱۳]

آنچه در این نوشته به‌صورت نمونه معرفی شد، تنها نمودار بخشی از نفوذ واژه‌های زبانِ پُرپیشینه و خوش‌سابقۀ فارسی در شماری از زبان‌های دنیا است؛ تا بیشتر بدانیم قدر زبانِ شیرینمان را و بیش از این به وجود عزیزش بنازیم. طبیعی است که برای بررسی این واژه‌ها در زبان‌های دیگر، می‌باید صفحه‌هایی بیش از این را سیاه کرد، که این سیاهۀ محدود را مجال این کار نیست.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*