آخرین خبر :

سرمقاله: برای شناکردن باید خیس شد…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / اخبار عجیب و غریب که گاه تأسف می خوری، گاه متعجب می شوی، گاه لبخندی با تکان دادن سری و گاه با عصبانیت خودت را می خوری، هر روز مانند یک بهمن عظیم روی سرت هوار می شود، نه می شود برای زنده ماندن عقلانیت، کرکره اطلاعات و اخبار را پایین کشید و نه تمام زندگی ات بشود بازی با کلمات خبری، نه می شود بگویی که به ما چه و نه می توانی از این نه گفتن به خودت به آرامش و آسایش برسی، اینکه خود را مفتخر به بی خبری کنی در اصل فراری است رو به جلو چرا که تمامی ارکان زندگی روزمره ات در همین خبرها خلاصه می شود، گرانی های لجام گسیخته، بیکاری، فقر، اعتیاد و قاچاق، طلاق و ازدواج های سپید را مگر می شود با ندانستن شان به نتیجه رسید که هیچ خبری نیست!
فسادهای تمام ناشدنی، سیستماتیک مالی و اداری، اختلاس ها و رانت خواری ها و بی عدالتی های گسترده را مگر می شود با نخواندن اخبار و فرو رفتن در بی خبری کاذب، خاک رویش پاشید؟!
مگر می شود دعواهای سیاسی برخی گروه ها و کلا هر کسی که در این کشور زندگی می کند و چون او نمیندیشد و فکر نمی کند را خواند و دید اما متأثر نشد؟ مگر می شود گران شدن خودروهای بی کیفیتی که بزرگترین آلت قتاله موجود در کشور است را خواند و تأسف نخورد از کمترین نظارت و اجرای قانون!
مگر می شود فلان همکار فرهنگی مان را که بخاطر چندمیلیون تومان وام از فلان بانک که باعملیات کاملا ربوی و ربای محرز باید تا سی درصد ربح مرکب بپردازد را شاهد بود و اینک دچار مشکل در پرداخت شده و آبرویش را بخاطر قوانین غریب موجود به باد داده را مقایسه با گردن کلفتان چسبیده به قدرت که هزاران میلیارد وام گرفته و با کمترین تضامین دارند راست راست راه می روند دید و خود را به بیخبری زد؟!
مگر می شود در این بحبوحه جنگ عظیم روانی و خبری و موج عظیم تحریم ها و فشارهای خرد کننده بگوییم به ما چه ربطی دارد و اصولا ما اهل سیاست نیستیم!
شرایط موجود متأثر و زاییده برخی سیاست مداران بی اندیشه ای است که چنین ما را به مسلخ کشانده اند!
سکوت و خویش را به حماقت زدن که به ما چه ربطی دارد که در این مملکت چه دارد می گذرد در اصل خیانتیست نابخشودنی به کسانی که تا نوک بینی شان را بیشتر نمی بینند و کامرانی خویش را در بی خبری می جویند!
همین دنیای مجازی آنقدر توان داشت و دارد که برخی مدیران کلان را به این نتیجه رساند که دیگر زمان بی خبری ها و پشت پرده های ضخیم آنها نمیتوان چون گذشته حکم راند و دستور داد و بنام مردم حرافی کرد و از سوی آنان تصمیماتی گرفت و چون گذشته از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کرد و توپ را در زمین همه عالم و آدم انداخت جز خودی های بیخودی…!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*