سرمقاله: آقایان! صداهایی می آید …؟!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / در کشور ما شعار جایگاهی دارد بس رفیع که جزو فضایل اهل سخن و سخنوران است، شعارهایی که تاریکی را چون روز و روشنایی را چون شب می‌نمایاند، شعار درمانی سابقه‌ای طولانی دارد، البته در متون تاریخی که مطالعه می‌کنی آن را ریشه دارتر از چند دهه و یا حتی سده می‌یابی، شعارهایی که ابتدا به دلیل نا آگاهی مردم به خاطر نداشتن مطالعه و دوری سیستماتیک از کتاب، بسیار شیرین و باور پذیر به نظر می‌آید، اما پس از گذر چند ده سال تبدیل به ابزاری کند و نخ نما شده می‌شود که دیگر حتی خود شعار دهندگان را نیز اقناع نمی‌کند!! گاه آنقدر در قالب شعار، دروغ‌های بزرگ به خورد مردم می‌دهیم که باور پذیرتر می‌شوند! نتیجه آن همه شعارهای ایده آلیستی و دوری از عملگرایی و نبود سازوکار مناسب برای کادر سازی مدیریت، آنی می‌شود که اکثریت قریب به اتفاق مردمی که قرار بود سروری کنند در چنین وضع اسفبار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قرار می‌گیرند! و جالب این که باز در چنین وضعیت ناهنجار کنونی، شعار درمانی با اسلوبی دیگر در حال اجرایی شدن است، قبول کنیم که رونمایی از وضعیت موجود فقط نتیجه عملکرد دولت ها نیست، بلکه نتیجه نوع نگاه و زاویه فکر برخی گروه های سیاسی است، اینکه ما نتوانسته‌ایم بستر مناسب مبارزه با فساد را آماده و اجرایی کنیم دلیل بر حماقت مردم نیست، دلیل را باید از کسانی جست که به نوعی در مافیای این نوع فسادها حضور داشته و درگیرند!
اینان هنوز شعار می دهند و در تخیلات توهم زده‌ای سیر می‌کنند …!
چرا نتوانستیم لایه‌های پرتعداد کادرهای مدیریتی تعریف شده و علمی و جوان تربیت کنیم که هنوز شاهد حضور مدیران آشکار و پنهان چند شغله و فرتوت و فریزشده دهه‌های قبل باشیم، چرا نتوانستیم قانون را فصل الخطاب حرکتی جامعه معرفی کنیم، چرا نتوانستیم از دل این همه چهره‌های سیاسی، احزاب به معنای واقعی بسازیم تا آنان در امور حکومت داری نقشی به جز زمان انتخابات بازی کنند، باور کنید آنقدر کرکره این باصطلاح احزاب کاغذی بالا و پایین رفته که دیگر فرسوده و ناکارآمدشده است! چرا نتوانستیم سیستم پاک، منزه و قدرتمند شفاف سازی مالی درکل کشور را راه اندازی کنیم تا مردم بفهمند چه کسانی و به چه میزانی در کوتاه مدت فربه و فربه تر شده‌اند و اصولاً هیچ گاه خویش را ملزم به پاسخگویی نمی‌دانند!
آیا صدای شکستن استخوان های مردم به گوش آقایان نمی‌رسد؟ این که بگوییم در جریان امور مردم هستیم اما روز به روز اوضاع اقشار آسیب پذیر جامعه اسفبارتر شود نشان از عدم کارایی مسئولان ما دارد، آنقدر خرابی‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی غیر قابل باور است که مردم نمی‌دانند به که روی آورند و داد بستانند. کم نداریم مدیران لایق و مدبری که توان کار سالم و بدون حاشیه از آنان گرفته شده و عملا برنامه‌های قابل دفاع آنان در این هوار نیرنگ، ریا، اختلاس، پولشویی و رانت خواری دیده و شنیده نمی‌شود. نقادی را هم چنانچه بر قلم ات سوار کنی متهم می‌شوی به دلسردی مردم و سیاه نمایی و ریختن آب به آسیاب دشمن! اکثریت قاطع مردم که همیشه بدهکار آقایانند صدا و فریادشان از حلقوم همین قلم ها به گوش ناشنوای برخی مدیران می‌رسد، اما صدحیف که صاحبان قلم در نهایت بدون کیش مات می‌شوند. آقایان! لطفاً صدای شکستن استخوان های مردم را بشنوید..!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*