یادداشت امروز/وای از این غفلت که دامن گیر ماست

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
خدا بیامرزد پیرمرد روحانی روستای ما را که در مجالس مختلف، به ویژه مجالس تعزیت این بیت را می خواند و با حسرت و اندوه هم می خواند که؛ گرگ عجل، یکایک از این گله می برد/ وین گله را نگر که چه آسوده می چرد… راست می گفت سد پیر روستای ما. در همان مجلس عزا هم که نگاه می کردی، چشم های مردم را پر از بی خبری می یافتی. انگار مرگ فقط برای همسایه است و قرار نیست فردا یقه ما را بگیرد! عجیب است این زاده آدم و حوا که هوای آدم بودن را گاه از دست می دهد در ازدحام بی خبری.
یادش می رود که هر آمدنی را رفتنی است. یادش می رود همه چیز حال آنکه باید به صدای بلند گفت و هشدار داد که؛ همه ما می میریم. همه ما. بدون استثنا، کمی دیرتر. کمی زودتر.. و… یک دفعه ناگهانی تمام می شویم. یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه خفاش ها می شود، همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند، همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگی شان. حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزار مان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفته اند. مغرورانه گفته اند: مگر من اجازه بدم، مگر از روی جنازه من رد بشید. حالا کسی حتی نمی تواند استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده.
سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد.
همه این کینه ها، همه این تلخی ها، همه این زخم زبان زدن ها، همه این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم، این همه زهر ریختن ها، تهمت زدن ها، توهین کردن ها به هم… تمام می شود.
از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم. اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم و اگر نه، راهمان را کج کنیم.
دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم. همه ما بدون استثنا، کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه و ناگهانی …اصلا ناگهانی بودن، خصلت مرگ است حتی مرگ کسی که به خاطر طولانی شدن بیماری همه انتظارش را می کشند. لحظه مرگ اما ناگهان می آید و جان را می گیرد و می رود.
این هم سرنوشت همه ماست که در آن ناگهان از جهان برویم. چون سرنوشت را چنین نوشته اند که نقطه پایان، ناگهان بر خط بنشیند و حتی فرصت تمام کردن جمله را ندهد، باید تا می شود و می توانیم، خط های زندگی را بی خطا و یا لااقل کم خطا بنویسیم تا در روزی که به حرف، حرف آن دقت می شود، نمره قبولی بگیریم. این نگاه می تواند زندگی امروزمان را هم از زشتی خالی از زیبایی سرشار کند. می تواند روابط و رفتارمان را اصلاح کند پس دقت کنیم در قدم هایی که برمی داریم و حواس مان باشد اگر می خواهیم خداوند در دو دنیا هوای ما را داشته باشد، ما هم در همین دنیا هوای خلق خدا را داشته باشیم….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*