نقشه زن صیغه‌ای برای تنبیه شوهر

زن جوان وقتی دریافت همسر موقتش متأهل است تصمیم گرفت پسر ۸ ساله این مرد ثروتمند را برباید.

به‌ گزارش ایران، ظهر دیروز این زن مقابل دبستان پسرانه‌ای رفت و در حالی که هنوز چند دقیقه‌ای تا تعطیلی مدرسه باقی‌مانده بود به سراغ سرایدار رفت و از او پرسید که آیا شروین به مدرسه آمده است یا نه؟ وی که از این سؤال کمی تعجب کرده بود، از زن خواست خودش را معرفی کند پروانه نیز خودش را مادر شروین معرفی کرد. اما شک سرایدار بیشتر شد چون او قبلاً چندین بار مادر شروین را دیده بود اما هیچ شباهتی به این زن نداشت. همین مسأله باعث شد تا او با پدر شروین تماس بگیرد و ماجرای یک کودک ربایی ناکام ماند.

دقایقی بعد پدر شروین به همراه پلیس به مدرسه رفت و با دیدن همسر صیغه‌ای خود از پلیس خواست تا او را به اتهام اقدام به کودک ربایی دستگیر کنند. پروانه بلافاصله در اختیار کارآگاهان اداره ۱۱ پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و سپس برای تحقیقات به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. زن جوان انگیزه خود از این کار را وادار کردن پدر شروین به پرداخت پول یا عقد دائم او اعلام کرد.

گفت‌و‌گو با متهم

حدوداً ۳۰ ساله و اهل یکی از شهرهای غربی کشور است اما از زمانی که به عقد موقت آقای مدیرعامل درآمده است در کرج و تهران زندگی می‌کند.

چه شد که تصمیم به کودک ربایی گرفتی؟

ماجرای کودک ربایی من طولانی است و برمی گردد به چند سال قبل. من خودم پسری هم سن و سال شروین دارم. حدود دو سال قبل پدر شروین که مدیرعامل یک شرکت و در کار ساخت و ساز برج و ساختمان‌های تجاری است به شهر ما آمد. آن موقع در زادگاهم در غرب کشور زندگی می‌کردم. من برای پیدا کردن کار به پدر شروین که امیر نام دارد مراجعه کردم. وضع مالی‌ام خوب نبود و از طرفی با شوهرم اختلاف داشتم و همین مسأله باعث شده بود که به فکر کاری در بیرون از خانه بیفتم. امیر با دیدن من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد.

اما تو متأهل بودی؟

بله، آن زمان به امیر گفتم که ازدواج کرده‌ام اما با همسرم مشکل دارم. امیر هم پیشنهاد داد که از همسر اولم طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم. اما شوهرم راضی به این جدایی نبود و بازهم امیر با ترفندی که به من یاد داد باعث شد از همسرم جدا شوم.

چه ترفندی؟

مهریه من ۳۵۰ سکه بود و پولی که برای رهن خانه‌مان به صاحبخانه داده بودیم هم برای من بود. طبق گفته‌های امیر به شوهرم گفتم حاضرم از مهریه و پول رهن خانه بگذرم و درعوضش طلاق بگیرم. او هم به ناچار قبول کرد و مرا طلاق داد.

آن زمان می‌دانستی که امیر متأهل است؟

هرگز. من چند هفته قبل از این ماجرا با خبر شدم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

بعد از عقد موقتم با امیر به کرج آمدیم. چهار ماهی در کرج بودیم و بعد از آن راهی تهران شدیم. امیر گاهی اوقات به خانه‌ام می‌آمد و به من گفت خانواده‌اش راضی به ازدواج با من نیستند و به همین دلیل نمی‌تواند هر شب به خانه من بیاید.گفت زمان می‌خواهد تا این مشکل را حل کند.

مشکل را برطرف کرد؟

کاش مشکل با خانواده‌اش بود. چند ماه قبل متوجه شدم که باردارم. امیر آن زمان زابل بود تلفنی به او خبر بارداریم را دادم و برعکس تصورم خیلی ناراحت شد. بعد عکسی برایم فرستاد. روی تخت بیمارستان بود و آتلی دور گردنش گفت سکته کرده و اگر می‌خواهم که حالش خوب شود بچه را بیندازم. قبول کردم و از آن به بعد امیر ناپدید شد.

چطور از متأهل بودن امیر با خبر شدی؟

بعد از ناپدید شدنش شروع به جست و جو کردم تا او را پیدا کنم. آن موقع بود که فهمیدم امیر متأهل است و بچه هم دارد. خیلی ناراحت شدم. نمی‌دانستم چکار کنم تصمیم گرفتم بچه او را نزد خودم بیارم و با این کار تهدیدش کنم که یا مرا به عقد دائم خودش در آورد یا اینکه خانه‌ای برایم بخرد تا حداقل آینده‌ای داشته باشم. من به خاطر امیر طلاق گرفته و زندگی‌ام را نابود کرده بودم. به دستور بازپرس رضوانی از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران، زن جوان در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*