چند خبر از خراسان جنوبی

 

 

 

شفافیت آرای نمایندگان؛ طرحی متضمن پاسخگویی

 طرح شفافیت آرای نمایندگان مجلس، جدا از چون و چراهای سیاسی که به لحاظ تقدم و تاخر زمانی از سوی طراحان آن وجود دارد؛ پاسخگویی، مسئولیت پذیری و تعهد را پیامد ضروری یک رای و نگاه کارشناسی و تحقیق محور را جایگزین سطحی نگری ها در تصویب طرح ها و لوایح می کند.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، طرح شفافیت آرای نمایندگان مجلس از طرح های پُر سر و صدای هفته گذشته بود، طرحی که گفته می شود معیاری مناسب برای ارزیابی مردم از نظرات نمایندگان و همچنین گامی مهم در راستای شفاف سازی آرا وکلای ملت در مخالفت و موافقت با طرح ها و لوایحی است که در مجلس به رای گذاشته می شود.
به اعتقاد کارشناسان و صاحبنظران مسایل سیاسی و بسیاری رسانه ها و کاربران شبکه های اجتماعی، تصویب این طرح موجب ارتقای کیفیت رای و کارآمدی نمایندگان و اقدامی موثر برای شکل گیری مطالبات مردم از نمایندگان و شفافیت قوانین و مصوبات مجلس می شود.
این طرح یک فوریتی هفته گذشته با امضای ۲۹ نماینده مجلس تحویل هیات رییسه شد و هیات رییسه نیز به معاونت قوانین ارجاع داد تا پس طی روند قانونی در کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور بررسی شود. این طرح پس از رسیدگی کارشناسی در این کمیسیون به صحن علنی مجلس شورای اسلامی ارجاع می شود.

**شفافیت آرای نمایندگان مجلس شورای اسلامی
طرح شفافیت آرای نمایندگان اگرچه مورد حمایت و استقبال نمایندگان و مردم به ویژه در فضای شبکه های اجتماعی قرار گرفته اما برخی نمایندگان مجلس آن را کپی برداری از طرح یک فوریتی با همین نام از سوی اعضای فراکسیون امید می دانند که در هشتم آذرماه سال گذشته به هیات رییسه ارائه و در نوبت بررسی قرار گرفت که به علت کوتاهی در این زمینه هنوز بلاتکلیف مانده است.
جدا از نظراتی که در این خصوص از سوی دو جریان ارائه دهنده این طرح در مجلس به گوش می رسد، طرح مذکور می تواند گامی مثبت در راستای بهبود روند تصویب طرح ها، لوایحی باشد که از میان آرای مخالف و موافق به عنوان قانون و مصوبه بیرون می آیند یا ابتر مانده و در پیچ و خم های بهارستان با وجود فوریت وضرورت پرداختن و تصویب آن ها به فراموشی سپرده می شوند.
در کشورهای توسعه یافته، جامعه مدنی قوی و به تبع نهادهای مدنی همچون احزاب سیاسی، تشکل ها، سازمان های مردم نهاد برآمده از جامعه، مستقل و دارای شناسنانه رسمی و فعالیت روشن سیاسی – اجتماعی مدنی هستند و به همین دلیل نیز با ورود به پارلمان یا دستگاه اجرایی و غیره با وجود تلاش و همسویی با سیاست های ملی کشور، رویکرد مستقل سیاسی خود را حفظ می کنند و اغلب این گونه نیست که فردی برآمده از یک حزب سیاسی در پارلمان دوگانه عمل کند و به حزب دیگر گرایش داشته و با وجود بودن در حزب رسمی خود با حزب مقابل همسو باشد.
اگر چه ایران کشوری کاملا توسعه یافته نیست و جامعه مدنی و فعالیت سیاسی شناسنامه دار در کشور هنوز به طفلی نوپا می ماند که در مسیر رشد حرکت می کند، اما با وجود همین مساله نیز انتظار می رود که شخصیت های وابسته به جریان های سیاسی- نمایندگانی عضو یک فراکسیون یا وابسته به یک جریان- به این مهم توجه داشته باشند؛ مساله ای که در مورد برخی اعضای فراکسیون های مجلس آن را شاهد هستیم.

**طرح شفافیت آرای نمایندگان در شبکه های اجتماعی
مطالب برخی در شبکه های اجتماعی و صفحات نمایندگان مجلس و اظهار نظرات کاربران این شبکه ها درباره طرح شفافیت آرای نمایندگان نشان می دهد که این طرح با وجود گله مندی های اعضای فراکسیون امید از دوگانه به وجود آمده در این زمینه با استقبال مواجه شده است.
نمایندگان مجلس با قائل شدن به حق اطلاع مردم از رای نمایندگان در مجلس آن را ضرورتی برای ارتقای کیفیت عملکرد نمایندگان دانستند. در همین زمینه فاطمه سعیدی نماینده اصلاح طلب مردم تهران در این باره توئیت کرد: «مردم حق دارند و باید بدانند رای وکلایشان در مجلس چیست با شفافیت رای نمایندگان راه معامله کردن بر سر منافع مردم بسته خواهد شد.»
همچنین محمود صادقی دیگر نماینده اصلاح طلب مردم تهران و عضو فراکسیون امید مجلس در توئیتر خود نوشت: «طرح شفافیت آرای نمایندگان کیفیت عملکرد نمایندگان را بهبود خواهد داد. فراکسیون شفاف سازی برنامه جامعی برای شفافیت پارلمان در دست تهیه دارد؛ این برنامه شامل عملکرد نمایندگان در صحن، کمیسیون و ارتباط با موکلان و عملکرد رییس، هیات رییسه و نظام اداری و مالی مجلس می شود».
جواد کریمی قدوسی نماینده اصولگرا و عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس نیز این طرح را موجب کیفیت رای نمایندگان در مجلس دانست و در توئیتر خود نوشت: «با آرای نمایندگان قانون گذاری انجام می شود شفافیت آراء بر کیفیت رای و کارآمدی نمایندگان و آرامش مجلس و نظم در صحن خواهد افزود و این اقدام تاریخ سرآغاز شفافیت در همه امور کشور خواهد شد».
چنانکه اشاره شد برخی نمایندگان فراکسیون امید مجلس طرح ارائه شده کنونی را کپی طرحی عنوان می کنند که پیش تر در آذرماه ۹۶ از سوی نمایندگان فراکسیون امید و با ۳۸ امضا به هیات رییسه ارائه دادند که با تعلل هیات رییسه تاکنون به نتیجه نرسیده است.
در همین زمینه «سیده حمیده زرآبادی» دیگر عضو فراکسیون امید مجلس ازطرح این موضوع از سوی نمایدگان و تقدیم آن به هیات رییسه زا سوی فراکسیون امید در هشت ماه قبل خبر داد و نوشت: «طرح شفافیت آرا نمایندگان که امروز عده ای داعیه دار آن شده اند، هشت ماه پیش از سوی اعضای فراکسیون امید و با امضای ۳۸ نفر از نمایندگان تقدیم هیات رییسه مجلس شده بود. چرا با تکرار این قبیل بی اخلاقی ها مردم را ناامید و مایوس می کنیم».
طیبه سیاوشی نماینده تهران نیز در این زمینه توئیت کرد: «از دیروز موج جدیدی از پیام ها علیه نمایندگان مجلس به دلیل عدم امضا طرح شفافیت آرای نمایندگان به راه افتاده باید بگویم که این طرح، طرح جدیدی نیست و آذر ۹۶ توسط دکنر فتحی با قید یک فویت تقدیم مجلس شده و در نوبت اعلام صحن است. دومین طرح هم دوباره با قید یک فوریت در نوبت قرار گرفته!»
در این میان برخی کاربران توئیتری با نهیب زدن به نمایندگانی که به هر نحوی این طرح را امضا نکرده اند، نوشته اند «فقط ۲۹ امضا برای طرح شفافیت آرا نمایندگان مجلس!!! چرا برخی نمایندگان از شفافیت می ترسند، چرا نمی خواهند بدانیم به چه چیز رای می دهند؟؟؟»،برخی نیز با هشتگ شفافیت آرای نمایندگان، آن را درخواست خود عنوان کرده و با زیر سوال بردن نمایندگان خود در خصوص امضا نکردن طرح مذکور از آنان خواسته اند به این طرح رای دهند.

**شفافیت آرا متضمن پاسخگویی و مسوولیت پذیری
شفافیت آرای نمایندگان را اگر در پرانتز بگذاریم و فارغ از چون و چراهایی سیاسی که در باره طراحان آن ایجاد شده، بررسی کنیم، طرحی است که فقط به یک «بله- خیر» در تصویب یک طرح و مصوبه محدود نمی شود، بلکه نفس یک رای و تاثیر فرآیندی آن را در تصویب یا عدم تصویب یک طرح، مصوبه و قانون در جامعه دنبال می کند.
طرحی که مسئولیت پذیری، تعهد، پاسخگویی را پیامد ضروری یک رای می سازد و نظرات کارشناسی و تحقیق محور را جایگزین مخالفت و موافقت های یک سویه جناحی و سیاسی می کند و نقد و نظر کارشناسانه و توسعه محور را بر سطحی نگری سیاسی اولویت می دهد.
این که نمایندگان مجلس چگونه با این طرح برخورد می کنند و بازخورد آن در آینده در سطح جامعه چگونه خواهد بود، چرایی است که باید منتظر ماند و پاسخ آن را زمانی دیگر دریافت کرد.

 

 

 

 

 

استاندار خراسان جنوبی:

آماده ایجاد شرکت های سرمایه گذاری با افغانستان هستیم

 استاندار خراسان جنوبی گفت: برای ایجاد شرکت های مشترک سرمایه گذاری در بخش های مختلف با کشور افغانستان در راستای توسعه مبادلات بین منطقه ای به ویژه کشورهای منطقه اعلام آمادگی می کنیم.

به گزارش ایرنا محمد مهدی مروج الشریعه شنبه شب در ملاقات عبدالبصیر سالنگی والی فراه جمهوری اسلامی افغانستان در بیرجند افزود: امکان ایجاد شرکت های مشترک سرمایه گذاری در حوزه هایی از جمله حمل و نقل، تامین منابع مالی و سرمایه گذاری، حوزه تولید به ویژه تولید های دانش بنیان، همکاری های مشترک با توجه به ظرفیت های دانشگاهی موجود در خراسان جنوبی و نوار غرب افغانستان وجود دارد.
وی با بیان اینکه تشکیل شرکت های مشترک برای ورود به حوزه های IT و ICT یکی از مهمترین نیازهای نوار شرق کشور است گفت: ورود به تکنولوژی های اطلاع رسانی هم به لحاظ زیرساختی و هم نرم افزارهای مورد نیاز می تواند یکی از پایه های مهم این شرکت های مشترک را فراهم کند.
استاندار خراسان جنوبی بیان کرد: سابقه تاریخی ایران و افغانستان به ویژه با ولایت فراه و بخشی از هرات نشان می دهد تجار علاقه مندند در زمنیه تجارت های روز و تامین مبادلات نیازمندی های دو طرف در شرایط روز این اقدامات را انجام دهند که یک گام فراتر از پایه گذاری برای کارهای مشترک است که زمان بر بوده اما ارزش دارد.
وی اظهار داشت: با تشکیل شرکت های مشترک سرمایه گذاری می توان تاثیرگذاری را در کشورهای همجوار به وسیله شرکت های مشترک ایرانی افغانی داشته باشیم که برای توسعه مبادلات دو کشور و استان بسیار مهم است.
مروج الشریعه با بیان اینکه فرودگاه بین المللی بیرجند رو به توسعه است یادآور شد: این موضوع می تواند به عنوان یک زیرساخت مناسب حمل و نقل برای تجاری که علاقمند به صادرات هوایی هستند مورد استفاده قرار گیرد.
وی افزود: زیرساخت های اقتصاد مرز در شرایط مناسبی در حال انجام است اکنون نیز تجاری از ۲ کشور از این زیرساخت ها به ویژه منطقه ویژه اقتصادی در مرز ماهیرود استفاده می کنند.
استاندار خراسان جنوبی گفت: خراسان جنوبی در مسیر بزرگراه های آسیایی قرار دارد می تواند فرصت مناسبی برای کشورهای همسایه و دور دست باشد.
وی ادامه داد: همچنین این استان در مسیر ترابری های منطقه ای و بین المللی قرار دارد که می تواند پل مهمی بین چابهار، بیرجند و سرخس ایجاد کند با توجه به اینکه در هر سه نقطه فرودگاه بین المللی وجود دارد بنابراین پایه ای برای تجارت از طریق ترابری هوایی است.
مروج الشریعه افزود: ولایت فراه افغانستان از نظر ما به عنوان یکی از کانون های بزرگ تجاری این کشور از زمان های دور و قدیم بوده است بگونه ای که هنوز در نقاطی از استان خراسان تجار فراه وجود دارند که نشان می دهد ولایت فراه یک کانون اصلی تاجر پروری در عرصه تجارت جهانی است.
وی یادآور شد: ما این موقعیت را برای توسعه و گسترش مبادلات تجاری استان مرزی خراسان جنوبی و ولایت فراه مغتنم می شماریم چون برگ زرین دیگری در افتخار مبادلات تجاری قدیم و کهن ولایت فراه با استان های نواحی مرز شرق جمهوری اسلامی ایران به ویژه خراسان جنوبی است.
استاندار خراسان جنوبی به بخشی از ظرفیت ها و پتانسیل های این استان اشاره کرد و گفت: خراسان جنوبی در مرکز محور ترانزیت شرق کشور واقع شده است.
وی ادامه داد: این استان از یک طرف به شرق ایران (بندر چابهار) و از طرف دیگر به شمال جنوب ترانزیت کشور ( منطقه ویژه اقتصادی و شهرستان سرخس) منتهی است.
مروج الشریعه اضافه کرد: در این فاصله یکهزار و ۸۰۰ کیلومتری داشته های مهمی در نوار شرق کشور در کریدور شمال و جنوب نهفته است که برابر تک تک تجار ایرانی و افغانستانی خود فرصت دیگری برای توسعه مبادلات تجاری فراهم می کند.
وی اظهار داشت: در این محور که عمق کشور از صفر مرزی ایران تا حدود ۴۸۰ کیلومتر ادامه دارد ۱۰٫۵ میلیون نفر جمعیت ساکن و غالبا شاغل هستند.
استاندار خراسان جنوبی بیان کرد: همچنین هفت هزار و ۶۸۰ واحد صنعتی و معدنی فعال هستند و تولیداتی برای مصارف داخل و خارج و برای صادرات به کشورهای دور دست انجام می دهند.
وی سطح اراضی زیر کشت نوار شرق کشور را حدود ۲ میلیون هکتار دانست و افزود: در این سطح بیش از ۱۱ میلیون تن محصول تولید می شود و بیش ازهشت میلیون راس دام زنده یکی از سرمایه های خانواده های عمدتا ساکن در مرز است.
مروج الشریعه تاکید کرد: مساله ترانزیت در محور چابهار به سرخس که خراسان جنوبی در مرکز آن است یکی از محورهای مهم برای همکاری های تجار افغانستانی و ایرانی به ویژه در محدوده خراسان جنوبی برای حمل و نقل کالا و مبادلات می باشد.
وی اضافه کرد: این محور می تواند پایه ای برای تولیدات مشترک به وسیله شرکت های مشترک سرمایه گذاری برای صادرات به کشورهای اطراف به ویژه کشورهایی که می تواند در پهنه جهان اسلام هدف صادارتی قرار گیرد، باشد.
استاندار خراسان جنوبی افزود: بخشی از نیازمندی های افغانستان از مرز ماهیرود خراسان جنوبی تامین می شود.

** برخی امکانات مرز به فعلیت کامل در نیامده است
وی با تاکید بر اینکه برخی امکانات مرزی همچنان به فعلیت کامل در نیامده که قابل مذاکره است عنوان کرد: مرز یزدان که بخشی با ولایت هرات مبادلات تجاری داشته، مرز دوکوهانه و امکان زیرساختی و سایت گمرکی آن و مرز میل ۷۳ امکاناتی در اختیار هر دو ولایت قرار داده است.
مروج الشریعه اضافه کرد: این مرزها سابقه های طولانی و دیرینه ای در مبادلات تجاری داشته اند که اکنون بخشی به فعلیت کامل در نیامده است که می تواند فرصت مناسبی برای تجار طرفین فراهم کرد.
وی به چند عامل به عنوان محورهای توسعه خراسان جنوبی اشاره کرد و گفت: یکی از این محورها تبادل اطلاعات فنی، تکنولوژی و تکنیکی علاوه بر همکاری های دانشگاهی است.
استاندار خراسان جنوبی اظهار داشت: علاوه بر این می توان از ظرفیت شرکت های دانش بنیان به عنوان شرکت های نوآوری، فناورانه و مبتنی بر نیازهای های روز علمی جهانی استفاده کرد.
وی افزود: چند موضوع و پتانسل مهم در خراسان جنوبی وجود دارد که امکان همکاری های مشترک بیشتر بین افغانستان و ایران به ویژه خراسان جنوبی را فراهم می کند.
مروج الشریعه تولید انرژی های تجدیدی پذیر را یکی از پتانسیل های مهم خراسان جنوبی دانست و گفت: با توجه به شرایطی که در ولایت فراه و این استان است برای استقرار پنل های خورشیدی با استفاده از انرژی های خورشیدی برای تامین برق مورد نیاز می توان سرمایه گذاری کرد.
وی عنوان کرد: در حال حاضر در خراسان جنوبی سرمایه گذاران داخلی و خارجی متعددی از جمله چینی ها این مهم را هدفگذاری کرده اند چون وزارت نیرو خریدهای تضمینی بالای ۱۵ سال را برای سرمایه گذار فراهم کرده است.
استاندار خراسان جنوبی یادآور شد: وقت آن است که تجار بزرگ ایرانی و افغانی نیز علاوه بر کار تجارت به سرمایه گذاری در این زمینه هم بپردازند.
وی وجود معادن را از پتانسیل های مهم خراسان جنوبی عنوان کرد و افزود: وجود معادن فلزی و سایر عناصر نسبتا کمیاب یا نادر از جمله سنگ های ساختمانی زمینه مناسبی برای انجام کارهای مشترک است.
مروج الشریعه به تولیدات کشاورزی به عنوان یکی دیگر از ظرفیت های استان اشاره کرد و گفت: در برخی محصولات از جمله زعفران برند جهانی داریم همچنی عناب و زرشک خاص این منطقه است.
وی با بیان اینکه کانادایی ها خراسان جنوبی را به نام زرشک آن می شناسند اظهار داشت: اهالی این کشور به تمام مزایا و امتیازات درمانی و تغذیه ای گیاه زرشک پی برده اند.
استاندار خراسان جنوبی افزود: برخی تولیدات صنایع استان هم در حوزه تجارت و هم در حوزه تولیدات انحصاری شامل سیمان، کاشی و سرامیک ، لاستیک خودرو، زغالسنگ و سایر برای سفارش های ویژه افغانستان قابل طرح است.
وی صنایع دستی را از دیگر پتانسیل های استان خراسان جنوبی بیان کرد و گفت: اگر قرار باشد بتوانیم امتیازات این ۲ استان هم مرز و مجاور را به دنیا اثبات کنیم همکاری در حوزه صنایع دستی برای معرفی محصولات صنعت دستی هر ۲ منطقه با تشکیل شرکت های مشترک مورد تاکید است.
مروج الشریعه اظهار داشت: یکی دیگر از ظرفیت های مهم خراسان جنوبی حوزه گردشگری است به این دلیل که هر ساله توریست های زیادی از کشورهای مختلف به ویژه اروپا به این استان سفر می کنند.

** اتاق بازرگانی مشترک خراسان جنوبی و فراه افغانستان تشکیل شود
استاندار خراسان جنوبی گفت: برای اینکه بسیاری از مباحث بخش تجارت ۲ استان خراسان جنوبی و ولایت فراه افغانستان به صورت ویژه، قاطع و قطعی روشن شود نیازمند ساختار پیگیری منظم راه اندازی اتاق بازرگانی مشترک هستیم.
محمد مهدی مروج الشریعه بر راه اندازی اتاق بازرگانی مشترک خراسان جنوبی و ولایت فراه تاکید کرد: با تشکیل این اتاق بسیاری از مباحثی که در نشست های ۲ طرف در حوزه اقتصادی و تجاری به بحث و تبادل اطلاعات کشیده می شود رفع خواهد شد.
وی اتاق بازرگانی مشترک را بهترین محمل برای حل مشکلات بین ۲ استان دانست و گفت: امید است با همکاری سرکنسول ایران در هرات، نمایندگی های وزارت امور خارجه در ۲ استان و والی فراه اتاق مشترک به عنوان پایه ای برای آینده پیگیری های تشکیل شود.
وی ادامه داد: همچنین نمایندگی های وزرات امور خارجی در هر ۲ استان خراسان جنوبی و ولایت فراه می تواند تشکیل و از این طریق برخی معضلات حل شود.
مروج الشریعه بر لزوم تشکیل شرکت های بیمه مشترک بین فراه و خراسان جنوبی تاکید کرد و افزود: همچنین خراسان جنوبی برای درمان و خدمات پزشکی آماده ارایه خدمات به این استان است.
وی اضافه کرد: این مهم حتی با امکان جذب سرمایه گذاری در نقطه صفر مرزی امکان پذیر است که با سرمایه گذاری مشترک خدمات بهداشتی و درمانی برای افراد علاقمند ارایه خواهد شد.
استاندار خراسان جنوبی یادآور شد: دبیرخانه های تشکیل کارگروه های مشترک در حوزه های مختلف باید به صورت منظم در ۲ استان فراه و خراسان جنوبی برگزار شود.
در پایان این نشست برای تشکیل کارگروه مشترک راهداری و حمل و نقل، کارگروه تولید و اقتصاد شامل بخش های صنعت، معدن و تجارت، کارگروه کشاورزی، کارگروه عمران و توسعه شهر و کارگروه توسعه و سرمایه گذاری در حوزه های آی تی و ای سی تی بین ۲ استان اعلام آمادگی شد.
شب گذشته نشست دو جانبه بین استاندار خراسان جنوبی و والی فراه افغانستان و هیات های همراه برای افزایش راهکارهای توسعه روابط اقتصادی و تجاری برگزار شد.
برگزاری نشست با تجار بخش خصوصی خراسان جنوبی و برگزاری کمیته ها و کمیسیون های مشترک از دیگر برنامه های والی ولایت فراه افغانستان و هیات همراه در سفر سه روزه به استان است.

 

والی فراه افغانستان:

خواستار ورود کالاهای با کیفیت و استاندارد هستیم

بیرجند – ایرنا – والی فراه جمهوری اسلامی افغانستان گفت: شرایط حاکم بر این کشور موجب کاهش توانمندی مردم در تامین بسیاری از اقلام و کالاها شده است لذا انتظار داریم کالاهایی که از کشورهای مختلف وارد می شود دارای استاندارد و با کیفیت باشد.

به گزارش ایرنا عبدالبصیر سالنگی شنبه شب در دیدار با استاندار خراسان جنوبی در بیرجند افزود: بخش عمده ای از کالاهای مورد نیاز کشور افغانستان وارداتی است اما بعضا مردم از کیفیت پایین کالاها گلایه داشته و خواستار کیفیت بهتر کالا هستند.
وی اظهار داشت: ورود برخی مواد سوختی، غذایی و کالاهای بی کیفیت یا فاقد استاندارد مشکلات فراوانی برای ۲ کشور صادر کننده و وارد کننده ایجاد می کند لذا این مهم باید مورد توجه تجار و بازرگانان قرار گیرد.
والی فراه افغانستان گفت: این زمینه را باید فراهم کرد تا کالاها از یک مسیر وارد این کشور شود و از باز شدن سایر مسیرها جلوگیری کرده تا مواد با کیفیت از بی کیفیت تشخیص داده شود.
وی بیان کرد: در یکی از مرزهای افغانستان به دلیل نفوذ گروه های طالبان رفت و آمد ها کم شده است لذا در مرز دیگر با مشکل کمبود آب و برق مواجه هستیم.
سالنگی ادامه داد: در این گمرک بیش از پیش نیاز به همکاری جمهوری اسلامی ایران داریم تا مانند گذشته ما را در تامین زیرساخت ها یاری کند.
وی یادآور شد: بسیار خرسندیم که در کشور جمهوری اسلامی ایران به ویژه خراسان جنوبی هستیم و بابت هماهنگی تشکیل این نشست قدردانی می کنیم.
والی فراه افغانستان با بیان اینکه ۲ کشور برادر و همسایه جمهوری اسلامی ایران و افغانستان از گذشته های دور تاکنون رابطه بسیار حسنه داشته اند گفت: همکاری های جمهوری اسلامی ایران از زمان مقاومت تاکنون فراموش شدنی نیست از آن زمان تاکنون نیز ایران کمک های بلاعوض زیادی نسبت به مردم افغانستان داشته است.
سالنگی افزود: در دوران مختلف از گذشته تاکنون با وجود مشکلات و جنگی که در این منطقه وجود داشت ایران همیشه با ما همراه بوده است و در مناطق ابونصر فراهی تا شهر فراه و مرز ماهیرود نیز بخشی از مشکلات حل شده است.
وی تاکید کرد: کشور افغانستان درگیر مشکلات و چالش های است که به یک دغدغه تبدیل شده و این کشور ۴۰ سال است که در یک جنگ ناخواسته می سوزد.
والی فراه افغانستان اظهار امیدواری کرد؛ بین ایران و افغانستان از جمله استان خراسان جنوبی و ولایت فراه زمینه همکاری های مشترک بیشتری فراهم شود و ورابط به صورت ۲ طرفه ادامه یابد.
وی یادآور شد: بدون شک با برگزاری نشست های ۲ طرفه می توان بسیار از مشکلات موجود را به نرمی و آسانی حل و فصل کرد.
سفر والی فراه افغانستان و هیات همراه به خراسان جنوبی با هدف تحکیم روابط اقتصادی و تجاری این استان با ولایت فراه صورت گرفته است.

مصاحبه/ بحران کم آبی؛ از برهم خوردن اکوسیستم تا تغییر اقلیم

 

«بحران کم آبی، اکوسیستم را برهم زده و در واقع تغییر اقلیم هم تا حدود زیادی ناشی از همین کاهش نزولات جوی و کمبود آب بوده بنابراین مشکلات زیست محیطی نیز در حقیقت بر اثر کاهش آب اتفاق افتاده است.  کارشناسان و صاحب نظران مطرح کرده اند که به خاطر کم آبی بسیاری از دریاچه ها و رودخانه ها خشک شده و این مسائل نیز در افزایش چالش هایی از جنس محیط زیست سهم دارد..»

«نجام اقدامات بازسازی که اغلب غیر اثربخش است، یک حوزه آبخیز یا یک تونل را با قطب زیاد برای انتقال آب بین حوزه ای احداث می کنیم و با این عمل خود شبکه آب های زیرزمینی را به هم می ریزیم، بی تردید ما با انتقال آب بین حوزه ای مخالف نیستیم اما وقتی این مسئله بدون ارزیابی زیست محیطی انجام می پذیرد، آسیب پذیری را به طرز فاحشی بالا می برد.»

«نبود فرهنگسازی نسبت به مصرف آب در جامعه بر کاهش این ماده حیاتی و افزایش بحران های زیست محیطی ناشی از آن افزوده است به همین علت می توان گفت، یکی دیگر از مهمترین اثرات و پیامدهای زیست محیطی ناشی از کم آبی در ایران به خشکسالی و بیابانی شدن ایران مربوط می شود به طوری که گفته می شود میزان سرعت بیابانی شدن این سرزمین دو برابر میانگین جهانی است.»

متن کامل مصاحبه:

سمیه سرجامی

موضوع: بررسی بحران های زیست محیطی ناشی از کم آبی در گفتگو با یک کارشناس/ گفتگو

بحران کم آبی؛ از برهم خوردن اکوسیستم تا تغییر اقلیم

یک کارشناس محیط زیست طبیعی با اشاره به بحران های زیست محیطی ناشی از کم آبی، می گوید: بحران کم آبی، اکوسیستم کشور را برهم زده و در واقع تغییر اقلیم هم تا حدود زیادی ناشی از همین کاهش نزولات جوی بوده بنابراین می توان اینگونه برداشت کرد که مشکلات زیست محیطی در ایران بر اثر کاهش آب اتفاق افتاده است.

کم آبی، هزار و یک پیامد زیست محیطی به دنبال داشته به طوری که می گویند این مسئله خطری به مراتب بیشتر از گسترش سلاح های هسته ای در پی دارد، هم اکنون در ایران به خاطر عدم مدیریت درست و اصلاح الگوی مصرف با مسئله زیان بار فرونشست دشت ها براثر برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی روبرو هستیم و این مسئله به خودی خود بزرگترین چالش زیست محیطی است.

دلاور نجفی که از کارشناسان محیط زیست طبیعی است، به ما می گوید: مشکلات و بحران های زیست محیطی به علت کم آبی فراوان است اما یکی از مهمترین مواردی که می توان در این بخش به آن اشاره کرد، پایین آمدن سطح آب های زیرزمینی، شوری و فرونشست دشتها است.

بحران کم آبی، از برهم خوردن اکوسیستم تا تغییر اقلیم

او بر این اعتقاد است که این مسئله یعنی بحران کم آبی، اکوسیستم را برهم زده و در واقع تغییر اقلیم هم تا حدود زیادی ناشی از همین کاهش نزولات جوی و کمبود آب بوده بنابراین مشکلات زیست محیطی نیز در حقیقت بر اثر کاهش آب اتفاق افتاده است.

کارشناسان و صاحب نظران مطرح کرده اند که به خاطر کم آبی بسیاری از دریاچه ها و رودخانه ها خشک شده و این مسائل نیز در افزایش چالش هایی از جنس محیط زیست سهم دارد، اگرچه کمتر به این موضوعات در رسانه های دیداری و شنیداری پرداخته شده اما به هر روی این مسائل واقعیت هایی است که از چشم و گوش ما پنهان مانده است.

نجفی با تائید این مسائل عنوان می کند: ظرف ۲۰ سال اخیر اغلب دریاچه ها و تالاب­‌ها در ایران خشک شده اند، دریاچه ها و تالاب هایی نظیر ارومیه، بختگان، ارژن و طشک به طور کامل خشک شده اند.

او ادامه می  دهد: آن دسته از دریاچه ها و تالاب­‌هایی که هنوز خشک نشده اند به قدر اشک مورچه دارای آب هستند، این مسائل باعث شده تا بسیاری از پرندگان و ماهی ها و پستانداران مکان زندگی و محل تغذیه خود را از دست بدهند، از سوی دیگر گفته می شود تالاب ها مانع بروز و ظهور طوفان و سیل می شود اما اکنون به علت خشکیدگی، هر آن امکان بروز و ظهور طوفان و سیل وجود دارد.

نابودی گونه های جانوری و گیاهی

این کارشناس محیط زیست طبیعی بر این مسئله تاکید دارد که این پدیده در کوتاه مدت یا بلندمدت موجب افزایش نابودی گونه‌های جانوری و گیاهی می شود و این موضوع نیز به خودی خود یکی دیگر از تبعات ناخوشایند کم آبی و ایجاد بحران های زیست محیطی است.

گفته می شود، میزان مصرف سالیانه آب در ایران، بالغ بر ۸۵ درصد منابع تجدیدپذیر را در برمی گیرد، این مسئله بر دامنه کمبود آب افزوده است، در همین حال برخی از تحلیلگران حوزه آب بر این مهم تاکید می کنند که اگر ما به درستی از قوانین طبیعی پیروی می کردیم و به داشته ها و ثروت های طبیعی خود احترام می گذاشتیم، امروز سفره های آب زیرزمینی ما ته نمی کشید و دریاچه هایمان به درد خشکیدگی مبتلا نمی شد.

نجفی بیان می کند: مشکلات زیست محیطی ناشی از کم آبی زمانی بیشتر شد که انسان در طبیعت به دخالت پرداخت در حالی که طبیعت هرگاه دچار کم آبی و خشکی شده، توانسته خود را بازسازی کند، اما ما اکنون با مشکل دخالت بشر روبرو هستیم که بعضا این دخالت ها برگشت ناپذیر هستند.

او بر این باور است که ما با انجام اقدامات بازسازی که اغلب غیر اثربخش است، یک حوزه آبخیز یا یک تونل را با قطب زیاد برای انتقال آب بین حوزه ای احداث می کنیم و با این عمل خود شبکه آب های زیرزمینی را به هم می ریزیم، بی تردید ما با انتقال آب بین حوزه ای مخالف نیستیم اما وقتی این مسئله بدون ارزیابی زیست محیطی انجام می پذیرد، آسیب پذیری را به طرز فاحشی بالا می برد.

سدسازی و شوری و آلودگی آب ها

این کارشناس محیط زیست تصریح می کند: کم آبی موجب شد تا سالیان پیش به فکر سدسازی بیفتیم در حالی که همین مسئله منشاء بسیاری از مشکلات زیست محیطی بوده و سبب تشدید گرد وغبار در کشور شده است. همچنین این مسئله به عینه به اثبات رسیده که آب پشت سدها، موجب شور شدن آب های زیرزمینی، خسارت به اراضی کشاورزی، نابودی جنگلها و آلودگی آب ها شده است.

سالهاست که آب در ایران حکایت دری کم یاب است برای همین مدام در رسانه ها به این مسئله پرداخته می شود، هرچند که فرهنگسازی لازم برای نحوه صحیح مصرف آب مورد توجه قرار نمی گیرد.

سرعت بیابانی شدن ایران، دو برابر میانگین جهانی

نجفی بر این مسئله تاکید دارد که عدم فرهنگسازی نسبت به مصرف آب در جامعه بر کاهش این ماده حیاتی و افزایش بحران های زیست محیطی ناشی از آن افزوده است به همین علت می توان گفت، یکی دیگر از مهمترین اثرات و پیامدهای زیست محیطی ناشی از کم آبی در ایران به خشکسالی و بیابانی شدن ایران مربوط می شود به طوری که گفته می شود میزان سرعت بیابانی شدن این سرزمین دو برابر میانگین جهانی است.

مسئله بیابانی و خشک شدن ایران یکی از مخاطره آمیز ترین تبعات زیست محیطی است که به میزان قابل توجهی بر دامنه چالش ها و مشکلات محیط زیست کشورمان افزوده و صاحب نظران و پژوهشگران به این مسئله اذعان کرده اند که باید این معضل را به وسیله مدیریت بهینه مهار کرد.

نجفی بیان می کند: از زمانی که بر حجم بحران کم آبی در کشورمان افزوده شده و خشکسالی بر طبیعت و محیط زیست سایه افکنده، معضلات محیط زیست به شدت افزایش پیدا کرده است، هم اکنون نیز آن طور که مطرح می شود کشور ما در میان کشورهای دنیا رتبه اول را به لحاظ بیابانی شدن کسب کرده و به علت همین خشکیدگی و بیابانی شدن شاهد افزایش گرد و غبارها و ریزگردها در سطح کشور هستیم.

مدتهاست که اغلب کارشناسان و اهالی محیط زیست بر این مسئله تاکید کرده اند که کاهش بارندگی ها در کنار مدیریت ناصحیح منابع آب و استفاده بی رویه و بدون برنامه از آب‌های زیرزمینی بر روند گسترش گرد و خاک و افزایش مسائل زیست محیطی سهم بالا و چشم گیری داشته است.

 

 

 

مصاحبه اختصاصی با سرکارخانم فاطمه آلیا، نماینده پیشین مجلس

مصاحبه/ نفوذ آقازاده‌ها و پدران‌شان باعث شده در اجرای عدالت محدود شویم

 

“…. پس از پایان هشت سال دفاع مقدس، ادبیات برخی از مسئولین ما با تغییر محسوسی روبرو بوده و در بیان و گفتارشان راحت طلبی، رفاه طلبی و امثالهم به وفور مشاهده می شد. این ادبیات سرآغاز ایجاد زاویه با آرمان ها و ارزش های نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. به نظرم بستر اصلی پدیده آقازادگی در کشور از همان فرهنگ رفاه طلبی برخی مسئولین در دهه هفتاد آغاز گردیده است. البته مفهوم آقازادگی دارای وجوه مختلفی است و هم به صورت اعم و هم اخص تفاسیر متعددی را در پی دارد. در مفهوم اخص آن؛ به هریک از دختران یا پسرانی که فرزندان مسئولین رده بالای کشوری و لشکری باشند، آقازاده گویند. در مفهوم اعم که بین مردم رواج پیدا کرده، به هرگونه رابطه فامیلی با مدیران عالی رتبه که موجب رفتاری تبعیض آمیز نسبت به مردم عادی می شود، آقازاده اطلاق می گردد.

به نظرم ما هیچ گونه خلا قانونی در ارتباط برخورد با رانت جویی های آقازاده ها نداریم ولی آنچه به وفور مشاهده می شود عدم اجرایی شدن قوانین تبیین شده در مجلس شورای اسلامی است. کلیت قانون اساسی کشور به وضوح اعلام می دارد که در هیچ فرد و مقامی در کشور نسبت به برقراری عدالت مستثنا نبوده و باید در صورت تخطی با وی برخورد شود.

نفوذ آقازاده ها و پدران شان باعث شده که در اجرای عدالت محدود شویم و یا با دست انداز روبرو گردیم. فراموش نکنید که از ویژگی های اصلی آقازاده ها، حامی پروری است. یک سلسله ای در آقازاده ها وجود دارد که آنها بوسیله قدرت پدرانشان به ثروت می رسند و در نهایت …..”

اصلی ترین ویژگی آقازاده ها، حامی پروری است

به منظور درک صحیح از قوانین بازدارنده کشور در جهت جلوگیری از نفوذ آقازاده ها در حوزه های اقتصادی، مصاحبه ای با سرکارخانم فاطمه آلیا عضو پیشین مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی اختصاص دادیم. وی یکی از دلایل اصلی رشد آقازاده ها در کشور را دست اندازهای موجود در اجرای قوانین عنوان نموده و نفوذ این افراد در سطوح مختلف را دردسر ساز می داند. خانم آلیا عملکرد قوه قضائیه در پرونده معروف ترین آقازاده کشور یعنی مهدی هاشمی رفسنجانی را موفقیت آمیز دانسته و رسانه ها را به همکاری با قوه قضائیه در جهت برملاکردن رانت خواری آقازاده ها تشویق می نماید.

به عنوان اولین سوال شما ظهور پدیده آقازادگی را متعلق به چه برهه ای از تاریخ انقلاب می دانید؟

پس از پایان هشت سال دفاع مقدس، ادبیات برخی از مسئولین ما با تغییر محسوسی روبرو بوده و در بیان و گفتارشان راحت طلبی، رفاه طلبی و امثالهم به وفور مشاهده می شد. این ادبیات سرآغاز ایجاد زاویه با آرمان ها و ارزش های نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. به نظرم بستر اصلی پدیده آقازادگی در کشور از همان فرهنگ رفاه طلبی برخی مسئولین در دهه هفتاد آغاز گردیده است. البته مفهوم آقازادگی دارای وجوه مختلفی است و هم به صورت اعم و هم اخص تفاسیر متعددی را در پی دارد. در مفهوم اخص آن؛ به هریک از دختران یا پسرانی که فرزندان مسئولین رده بالای کشوری و لشکری باشند، آقازاده گویند. در مفهوم اعم که بین مردم رواج پیدا کرده، به هرگونه رابطه فامیلی با مدیران عالی رتبه که موجب رفتاری تبعیض آمیز نسبت به مردم عادی می شود، آقازاده اطلاق می گردد.

چه عواملی در رشد و تقویت فرهنگ آقازادگی و تعداد آنها نقش داشته است؟

بنده تنها دلیل این پدیده را عدم نظارت صحیح پدرانی آنها می دانم. متاسفانه برخی از مسئولین نه تنها نسبت به اقدام ناصحیح فرزندشان تبری نمی جویند بلکه وی را تشویق نیز می نمایند. به عنوان مثال، آقای هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات خود که به صورت مستند نیز موجود بوده علنا عنوان می کند که پسرم مهدی در حال تحصیل است و وی را در صنعت نفت کشور مشغول کردم تا به درسش لطمه ای وارد نشود. این نوع نگاه به تنهایی مخل امر شایسته سالاری در کشوری همچون ایران است. حضور در وزارتخانه مهمی همچون نفت سازوکار استخدامی خاص خود را می طلبد ولی فرزند ایشان بدون هیچ گونه گزینشی وارد این جایگاه حساس می شود. البته نمونه های مثبتی نیز از فرزندان رجال سیاسی وجود دارد که نمونه بارز آن خود امام خمینی(ره) بودند، امام در سخنان خود حاج احمد آقا را نسبت به قبول هرگونه مسئولیت و جایگاه برحذر می دارند و این تربیت صحیح بوده که حاج احمد آقا را تا به امروز محبوب دلهای مردم قرار داده است.

با توجه به اینکه شما در دوره پیشین نمایندگی مردم تهران را در مجلس شورای اسلامی برعهده داشتید. به نظرتان چه خلاهای قانونی اجازه برخی ویژه خواری ها را به آقازاده ها می دهد؟

به نظرم ما هیچ گونه خلا قانونی در ارتباط برخورد با رانت جویی های آقازاده ها نداریم ولی آنچه به وفور مشاهده می شود عدم اجرایی شدن قوانین تبیین شده در مجلس شورای اسلامی است. کلیت قانون اساسی کشور به وضوح اعلام می دارد که در هیچ فرد و مقامی در کشور نسبت به برقراری عدالت مستثنا نبوده و باید در صورت تخطی با وی برخورد شود.

با توجه به عدم خلاقانونی که بدان اشاره کردید، نباید شاهد این گونه رانت خواری های آقازاده ها باشیم!؟

نفوذ آقازاده ها و پدران شان باعث شده که در اجرای عدالت محدود شویم و یا با دست انداز روبرو گردیم. فراموش نکنید که از ویژگی های اصلی آقازاده ها، حامی پروری است. یک سلسله ای در آقازاده ها وجود دارد که آنها بوسیله قدرت پدرانشان به ثروت می رسند و در نهایت بوسیله ثروتشان به قدرت دست پیدا می کنند. حامی پروری یکی از مصداق های رسیدن به قدرت توسط این قشر منفور جامعه بوده است. آنها بوسیله پولهای بادآورده خود بسیاری از افراد را می خرند تا نسبت به اعمال خلافشان چشم پوشی کرده و یا از شخصیت حقیقیشان دفاع کنند.

شما در مجلس نهم، قوانین بازدارنده تری برای عدم نفوذ آقازاده ها تبیین کرده اید؟

در آن سالهایی که ما در مجلس بودیم رهبر معظم انقلاب، طرح مبارزه با فقر و فساد و تبعیض را عنوان کردند و ما نیز در مجلس شورای اسلامی  کمیسیون مبارزه با فساد اقتصادی را ایجاد کردیم که بنده در آن زمان عضو این کمیسیون بودم. در این کمیسیون طرح قانونی مبارزه با فساد با جلسات متعددی که با ریاست محترم مجلس وقت”آقای علی لاریجانی” در میان گذاشته شد، نهایتا به تصویب رسید و در آن تقویت قوه قضائیه برای مبارزه با هرگونه فساد اعم از رانت خواری های آقازاده ها پیش بینی شده بود. حتی پرونده هایی هم دریافت کرده بودیم که متاسفانه به سرانجام نرسید.

چه پرونده هایی به دست شما رسیده و چرا منجر به نتیجه قابل قبول نشده است؟

یک سال قبل از پایان مجلس نهم، مدارک و اسنادی پیرامون حقوق های نجومی به دست بنده و خانم طبیب زاده رسیده بود و حتی برخی از افراد که حقوق های چند ده میلیونی می گرفتند را احضار کردیم ولی آنها طلبکارانه پاسخ ما را می دادند و به دلیل نفوذی که داشتند ماجرا را ختم نمودند. خداروشکر که پس از چند سال بالاخره همین افراد رسوا شدند.

عملکرد قوه قضائیه را به عنوان اصلی ترین متصدی مبارزه با رانت خواری ها چگونه ارزیابی می کنید؟

الحمدالله قوه قضائیه رسالت خویش را در این زمینه به خوبی انجام داده و شخصا معتقدم که یکی از موفقیت های اصلی این نهادنظارتی، رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی بوده است. با توجه به نفوذ همه جانبه آقای هاشمی رفسنجانی، به حق می توان گفت رئیس این قوه به تنهایی در برابر همه فشارهای بیرونی ایستاده و حکم نهایی را اعلام نمود. البته رانت خواری های مهدی هاشمی به قبل از فتنه۸۸ بر می گردد ولی حضور وی در فتنه به عنوان یکی از رهبران اصلی داخلی در کنار فساد اقتصادی وی، مجازات مهدی هاشمی را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرده و دست قوه قضائیه نیز در حکم نهایی بازتر شد. نباید از یاد ببریم که این گونه آقازاده ها مخل امنیت ملی کشور هستند.

نام آقازاده ها همواره با فساد و رانت اقتصادی همراه بوده ولی با توجه به گفته های شما این افراد مخل امنیت ملی نیز هستند، منظورتان جاسوسی برای دیگر کشورهاست؟

اختلال در امنیت ملی کشور صرفا بوسیله جاسوسی رخ نمی دهد. فکر می کنید پس از فتنه ۸۸ و اعمال تحریم های ناعادلانه آمریکا علیه ایران، چه کسانی به اقتصاد ملی کشور ضربه زدند! همین آقازاده ها بودند که با واردات کالاهای ممنوعه مانع بزرگی بر سر شکوفایی اقتصاد داخلی کشورمان شدند. در حالی که رهبر معظم انقلاب بارها به اقتصاد مقاومتی اشاره می کند، عده ای از رانت های سیاسی و اقتصادی خود استفاده کرده و برخلاف فرمایشات رهبری و کیان نظام جمهوری اسلامی، به واردات بی رویه دست می زنند.

برخی از رجال سیاسی چنین عنوان می کنند که نشر متعدد اخباری پیرامون فساد های اقتصادی و دستگیری آقازاده ها موجب بدبینی و یاس مردم به نظام می شود، آیا چنین امری را قبول دارید؟

آنهایی که به عدم رسانه ای شدن تخلفات متعدد مسئولین و فرزندانشان تاکید می نمایند همان هایی هستند که خود به رانت خواری مشغولند. اتفاقا به نظرم باید هرگونه فساد اقتصادی به گوش مردم برسد تا اقتدار نظام به نمایش درآید. سلامت اقتصاد کشور در گروی همین افشاگری های اقتصادی است. بنده در سال ۷۹ یا ۸۰ همراه با جمعی از تشکل های سیاسی به دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی رفته بودم. در آن جلسه به آقای هاشمی گفتم که شما در خطبه های نمازجمعه خویش همواره مبحثی را پیرامون عدالت در حوزه های مختلف عنوان می نمایید ولی چرا نسبت به تخلفات نزدیکان خویش بی تفاوتی هستید و به لطایف الحیلی از تخلفات پسران خود چشم پوشی می کنید. این خاطره را تعریف کردم که بگویم نسبت به اجرای عدالت نباید ترسید و در همه حال و جایگاهی باید با آن مبارزه کرد.

رشد آقازادگی و رانت خواری آنها را در کشورمان نسبت به دیگر کشورها در چه جایگاهی در نظر می گیرید؟

با وجود حقوق های نجومی که در دولت فعلی برملا شده و فعالیت های اقتصادی برخی از آقازاده ها در کشور، ولی خوشبختانه هنوز نظام مقدس جمهوری اسلامی جزو پاک ترین نظام های جهان می باشد. در دیگر کشور افراد یا به کارتل های بزرگ اقتصادی متصل هستند و یا برای حضور در انتخابات آرای مردم را علنا می خرند، ولی خداروشکر از این حین عدالت اجتماعی و اقتصادی در نظام اسلامی ما جایگاهی والاتر از دیگر کشورها داشته است. یکی از دلایل اصلی این جایگاه والا را باید در نفس مقوله ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی دانست، ولی فقیهی که نسبت به همه رخدادها آگاه بوده و اگر تخلفاتی به سبب رانت خواری ها شکل گیرد، در نهایت برملا خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

مقاله/ کتاب نخواندن و تنبلی ریشه دار ایرانی ها/ روی آوردن به ارزش های کاذب و فقر مطالعه

 

«دلایل فقر مطالعه در ایران بسیار گسترده است، می توان در این زمینه پای فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و یا ضعف نظام آموزشی را هم به میان کشید اما در واقع همه این ها بهانه است زیرا اگر کسی به معنای حقیقی طالب کتاب باشد به علت ورود تکنولوژی و یا سایر مسائل دیگر با کتاب قهر نمی کند.»

«بی شک همه ما قبول داریم جامعه ای که دارای اقتصادی آشفته است و شکاف طبقاتی در آن بیداد می کند، همه به جای افزودن به دامنه آگاهی و اطلاعات خود تلاش می کنند از غافله افراد مرفه جامعه و  کسانی که زندگی روبه راهی دارند، عقب نمانند، بنابراین دغدغه های این چنینی فرصتی برای مطالعه باقی نمی گذارد.»

«روند کاهش مطالعه همچون غده ای سرطانی است که به تمامی بخش های جامعه تسری پیدا کرده و در این میان گفته می شود، نبود فرهنگ مطالعه نیز سهم موثری در بروز و ظهور این مسئله داشته است. همه ما آدم های زیادی را می شناسیم که علیرغم مشکلات معیشتی حاضر نیستند از نخوردن فست فود دست بکشند در حالی که می توانند برای غذای روح نیز به همان میزان و شاید کمتر هزینه کنند اما…»

متن کامل مقاله:

صدیقه رمضانی

موضوع: بررسی دلایل فقر مطالعه در ایران/ مقاله

کتاب نخواندن و تنبلی ریشه دار ایرانی ها/ روی آوردن به ارزش های کاذب و فقر مطالعه

بیگانگی با دنیای کتاب موضوع تازه ای نیست، سالیان درازی است که جامعه ایران به فقر مطالعه مبتلاست، اگرچه مطابق دیدگاه برخی افراد بالا بودن نرخ کتاب و مشغله های روزمره در گسترش این فقر موثر است، اما اینکه ایرانی ها از کتاب گریزانند و یک بار هم راهشان را به سمت کتابفروشی کج نمی‌کنند ریشه در جای دیگری دارد.

سالهاست فرهنگ راحت طلبی و بی خیالی نسبت به کسب آگاهی در حوزه های مختلف میان ایرانی ها رسوخ کرده و این مسئله از مهمترین علت هایی است که شکاف عمیقی میان افراد این جامعه با جهان کاغذی ایجاد کرده، جهانی که میزان مطالعه در آن به شدت تقلیل یافته و این مسئله از ضعف کلان فرهنگی و تغییر سبک زندگی افراد آب می خورد.

بیگانگی با دنیای کتاب موضوع تازه ای نیست، سالیان درازی است که جامعه ایران به فقر مطالعه مبتلاست، اگرچه مطابق دیدگاه برخی افراد بالا بودن نرخ کتاب و مشغله های روزمره در گسترش این فقر موثر است، اما اینکه ایرانی ها از کتاب گریزانند و یک بار هم راهشان را به سمت کتابفروشی کج نمی‌کنند ریشه در تنبلی هم دارد.

دلایل فقر مطالعه در ایران بسیار گسترده است، می توان در این زمینه پای فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و یا ضعف نظام آموزشی را هم به میان کشید اما در واقع همه این ها بهانه است زیرا اگر کسی به معنای حقیقی طالب کتاب باشد به علت ورود تکنولوژی و یا سایر مسائل دیگر با کتاب قهر نمی کند.

کتاب نخواندن و تنبلی ریشه دار ایرانی ها

همه این مسائل که موجب دوری و فرار ایرانی ها از کتاب شده در روند کتابخوانی سایر جوامع که اتفاقا توسعه یافته هستند، کوچکترین خللی ایجاد نکرده است بنابراین وقتی همه مسائل را مثل یک پازل در کنار هم قرار می دهیم، تازه متوجه می شویم،علیرغم تمامی مواردی که به آن اشاره شد باید علت کتاب نخواندن را در تنبلی ریشه دار ایرانی ها جستجوکرد.

برخی از پژوهشگران در بررسی علت های فقر مطالعه به سلسله مسائل دیگری هم اشاره کرده اند و به عنوان مثال وجود مشکلات اقتصادی و بیکاری را در این امر دخیل دانسته اند، بی شک همه ما قبول داریم جامعه ای که دارای اقتصادی آشفته است و شکاف طبقاتی در آن بیداد می کند، همه به جای افزودن به دامنه آگاهی و اطلاعات خود تلاش می کنند از غافله افراد مرفه جامعه و  کسانی که زندگی روبه راهی دارند، عقب نمانند، بنابراین دغدغه های این چنینی فرصتی برای مطالعه باقی نمی گذارد.

اگرچه این موارد نمی تواند دلایل محکمی برای عدم مطالعه باشد اما واقعیت امر این است که افراد جامعه تمایل دارند با تبعیت از مقوله چشم و هم چشمی، پیدا و پنهان های زندگی خویش را هرچه بیشتر به نمایش بگذارند. از سوی دیگر باتوجه به گرایش شدید افراد نسبت به زیبایی، بالغ بر ۷۰ درصد افراد اجتماع از کتابخوانی فاصله گرفته و ترجیح می دهند در چنین جامعه ای که ظواهر بیش از مباحث فرهنگی و دانش و اطلاعات دارای اهمیت است، به مسائل بیرونی و نه درونی روی بیاورند و به عنوان مثال مبالغ گزافی را صرف عمل های زیبایی کنند.

هم اکنون در کشورما جلوه گری و خودنمایی نسبت به موضوعاتی که جزء حریم شخصی افراد است بیش از کتاب خواندن در اولویت قرار دارد زیرا عامه مردم تصور می کنند، با مطالعه کتاب به ارزش های آنان افزوده نمی شود اما اگر برای رفتن به رستوران، خرید لباس و اتومبیل هزینه کنند، در نظر دیگران، انسان های ارزشمندتری به شمار می آیند. در واقع ارزش های کاذب جایگزین ارزش های واقعی شده است، حال آنکه به چشم آمدن چنین مسائلی در سطح جامعه آنقدر همه گیر شده که فکر و ذهن آحاد جامعه به ویژه قشر جوان معطوف حاشیه ها شده و اموری نظیر مطالعه که باید در راس امور قرار گیرد به دست فراموشی سپرده شده است. در حقیقت آن طیف از افراد اجتماع که مسائل دیگری به غیر از کتاب را ارزش می شمارند، تا حدود زیادی درست فکر می کنند زیرا طی سالیان اخیر زیرساخت های فرهنگی و ارزشی این کشور دستخوش تغییر و تحولات اساسی شده و بر همین اساس فقر مطالعه هر روز در حال تشدید و ازدیاد است چون از آن سو مباحث دیگری به نماد ارزش ها و بایسته های اخلاقی و رفتاری بدل شده است.

روند کاهش مطالعه همچون غده ای سرطانی است که به تمامی بخش های جامعه تسری پیدا کرده و در این میان گفته می شود، نبود فرهنگ مطالعه نیز سهم موثری در بروز و ظهور این مسئله داشته است. همه ما آدم های زیادی را می شناسیم که علیرغم مشکلات معیشتی حاضر نیستند از نخوردن فست فود دست بکشند در حالی که می توانند برای غذای روح نیز به همان میزان و شاید کمتر هزینه کنند اما به دلیل عدم فرهنگسازی پیرامون مطالعه کتاب همه افراد ترجیح می دهند، پول خود را برای هر چیز دیگری به غیر از مطالعه صرف کنند و مشکل کار اینجاست که نهادهای فرهنگی و تبلیغی کمترین اقدام را در این زمینه به انجام نرسانده اند.

وقتی خانواده رسالت خود را به درستی ایفا نمی کند

بی شک کشوری که دارای سبقه و سابقه فراوانی در عرصه فرهنگ و تمدن است، نباید اینگونه نسبت به کتاب دچار دلزدگی باشد، در این زمینه خانواده، آموزش و پرورش و اجتماع سه رکن اصلی به شمار رفته و سهم زیادی دارند. در حقیقت خانواده به عنوان متهم ردیف دوم در این بخش شناخته می شود زیرا خانواده می تواند سنگ بنای تربیت فرزندان و افزایش گرایش آنان به سمت مطالعه باشد، اما وقتی این مجموعه مسئولیت و رسالت خود را به درستی ایفا نکند، فرزند هم در برنامه روزانه اش به تنها موضوعی که فکر نمی کند، مطالعه است.

اغلب خانواده های ایرانی به ویژه خانواده هایی که متعلق به نسل های امروزی هستند با کتاب میانه ای ندارند برای همین نمی توانند بر روی نگرش فرزندان خود برای مطالعه کتاب تاثیر مثبتی باقی بگذارند.

در این بین آموزش و پرورش هم به عنوان متهم ردیف اول دارای نقایص فراوانی بوده و نیازمند اصلاح ساختارهاست، زیرا در این بخش به فرزندان تنها در قالب کتب درسی آموزش های لازم داده می شود اما برای مطالعه غیر درسی هیچ برنامه ریزی و سیاستگذاری واحدی صورت نپذیرفته است به طوری که دانش آموزان همه روزهای هفته به مدرسه می روند و با بی رغبتی تمام بر روی کتب درسی خود تمرکز می کنند در حالی که مطالعه کتاب های غیردرسی می تواند میزان خلاقیت دانش آموزان را افزایش دهد و ذهن آنان را باز کند. بدون تردید در چنین سیستمی پژوهش و مطالعه‌ی فوق برنامه جایگاهی ندارد و این مسئله باعث می شود، عادت به مطالعه در وجود طیف نوجوان و جوان نهادینه نشود.

طبعا هیچ گاه کتابخانه های مدارس محیط های دل نشینی برای دانش آموزان نبوده اند زیرا عادت به مطالعه در سیستم آموزشی ایران، فرهنگسازی نشده به همین علت کتابخانه های مدارس، جزء خلوت‌ترین مکان ها هستند.

اجتماع، متهم ردیف سوم در مطالعه نکردن

اجتماع نیز متهم ردیف سوم است، هم اکنون جامعه ما بین سنت و مدرنیته گرفتار شده و در چنین اجتماعی که نه سنت ها به طور کامل رنگ باخته اند و نه مدرنیته به معنای واقعی کلمه، جایگاه لازم را پیدا کرده، همه چیز بی شناسنامه و بدون هویت به نظر می رسد و مطالعه به پدیده ای بی اهمیت بدل شده، در چنین وضعیتی، مدگرایی و وسایل ارتباط جمعی بر علم و فرهنگ سلطه یافته است.

در حال حاضر بسیاری از جوانان که در ورطه مدرنیته غرق شده و اتفاقا متعلق به طبقات مرفه جامعه هستند، بدون هیچ زحمتی مدارک دانشگاهی و اغلب امتیازات زندگی خود را با پول می خرند بنابراین وقتی چنین افرادی که در طبقات بالای جامعه ایستاده اند، با نوع نگرش و طرز تفکر خود در سطوح مختلف اجتماع خود‌نمایی می کنند، دیگر رغبتی برای مطالعه و یا مراجعه به کتابخانه ها وجود ندارد، زیرا جوانان متعلق به طبقات پایین و متوسط جامعه احساس می کنند که تلاش هایشان بیهوده است و مطالعه آن هم در شرایطی که اقشار مرفه و ثروتمند با قدرت پول خود می توانند مس را طلا کرده و به مدارج عالی تحصیلی دست یابند، چندان محلی از اعراب ندارد.

اما نباید از یاد برد که بسیاری از افراد روزانه مطالعات زیادی انجام می دهند و این مسئله بر قدرت درک و تحلیل آنان نسبت به مسائل متعدد افزوده است، بنابراین داشتن پول با درک و آگاهی متفاوت است، بی تردید دانش واقعی را نمی توان با پول خرید،  جامعه ما باید بیاموزد که همواره نمی توان همه موارد از جمله مطالعه کتاب را که مسئله ای محوری است، به بهانه نداشتن ثروت قربانی کرد.

یادداشت/ ایران تشنه است و آب نداریم!/ ابرها برای نجات زمین بارور می شوند

 

« علیرغم ته کشیدن سفره های آب زیرزمینی، هر محصولی را به هر قیمتی کشت می کنیم، یعنی نسبت به هزینه هایی که این امر به منابع آب کشور تحمیل می کند، بی تفاوت هستیم. یعنی برای ما اهمیتی ندارد که کشاورزی به شکل موجود سرانجامی ندارد و باید بر شیوه های نوین تکیه کرد.»

«در این بین بسیاری از متخصصان و خبرگان حوزه کشاورزی باتوجه به هدر رفت آب در بخش کشاورزی و چالش های موجود پیرامون کم آبی، راهکارهایی را برای توسعه کشاورزی ارائه کرده اند، آنان معتقدند که می توان مصوبه خاک خورده طرح «کشت فراسرزمینی» را به منظور تامین امنیت غذایی و کاهش مصرف آب مورد الطافت قرار داد.»

« باتوجه به خشکسالی های پی در پی و تغییر اقلیم، هیچ چاره ای نداریم جزء اینکه به بارور کردن ابرها بیندیشیم تا نه تنها از شر ریزگردها نجات پیدا کنیم بلکه بتوانیم دریاچه ها و تالاب های خشکیده و دل مرده را حیاتی دوباره ببخشیم. از سوی دیگر با اجرایی کردن این طرح می توان مانع تخریب جنگلها و مراتع شد و در مجموع پروژه بارور کردن ابرها می تواند محیط زیست را حفظ کرده و تا حدودی از حجم بحران کم آبی و مشکلات آن بکاهد.»

متن کامل یادداشت:

رامین صاحبی

موضوع: کمبود آب تهدیدی بزرگ برای محیط زیست و زراعت چه باید کرد؟/ یادداشت

ایران تشنه است و آب نداریم!/ ابرها برای نجات زمین بارور می شوند

ایران هر روز تشنه تر می شود و قلب محیط زیست در حال ایستادن است، افت شدید سطح آب های زیر زمینی، اقتصاد متکی به کشاورزی ما را به حاشیه رانده اما به راستی چه باید کرد؟

این سرزمین آنقدر که از آسمان نبارید، کم رمق شد، می گویند حال محیط زیست خوب است اما کسی باور نمی کند، وقتی ایران هر روز تشنه تر می شود، یعنی قلب محیط زیست در حال ایستادن است و افت شدید سطح آب های زیر زمینی، اقتصاد متکی به کشاورزی ما را به حاشیه رانده، پس نباید خوش بین باشیم، آن هم در شرایطی که بسیاری از صاحبان فکر و اندیشه بر تعطیلی کشاورزی به علت فقر آبی سخن می گویند.

اگرچه در ایران آب کم است اما به هر روی تعطیل کردن بخش کشاورزی، پیشنهاد قابل قبول و سنجیده ای نیست، مگر اینکه از کشت محصولاتی که جزء کالاهای اساسی نبوده و آب زیادی مصرف می کند، چشم پوشی کرده و به بهای دست یابی به خودکفایی، بی گدار به آب نزنیم.

بدون تردید امنیت غذایی به معنای تولید همه محصولات در کشور نیست، آن هم در زمانی که «بخش کشاورزی  ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تولید کرده و در مقابل ۹۰ درصد آب شیرین کشور را هم به مصرف می رساند». این موضوع نمی تواند معقول و منطقی باشد زیرا منظور از خودکفایی و تامین امنیت غذایی، رشد و توسعه بخش کشاورزی به شکل بی ضابطه نیست، برای طی کردن مسیر توسعه پایدار و پیمودن پله های خودکفایی باید به قوانین و چارچوب ها و شرایطی که در آن قرار گرفته ایم، پایبند باشیم تا بتوانیم روزی میوه اتکا بر توان و ظرفیت داخلی را بچینیم.

هزینه ای که کشت برخی محصولات به منابع آب کشور تحمیل می کند

وقتی علیرغم ته کشیدن سفره های آب زیرزمینی، هر محصولی را به هر قیمتی کشت می کنیم، یعنی نسبت به هزینه هایی که این امر به منابع آب کشور تحمیل می کند، بی تفاوت هستیم. یعنی برای ما اهمیتی ندارد که کشاورزی به شکل موجود سرانجامی ندارد و باید بر شیوه های نوین تکیه کرد.

آمارها نشان می دهد که در کشور ما طی ۳۰ سال گذشته حدود ۷۰ درصد از منابع آب زیرزمینی به مصرف رسیده و از آن جایی که بالغ بر ۶۲ درصد آب مصرف شده در بخش کشاورزی از منابع زیرزمینی به دست آمده، می توان به این نتیجه دست یافت که چه حجم گسترده ای از ذخایر زیرزمینی برای کشت محصول به مصرف رسیده یا شاید بهتر باشد بگوییم به هدر رفته است.

اکنون همه صاحب نظران به این باور مشترک دست یافته اند که اگر انقلابی در شیوه آبیاری و کشت محصولات روی دهد، می توان به بقاء کشاورزی در این آب و خاک امیدوار بود زیرا توسعه کشاورزی با شیوه های قدیمی، بیش از وارد کردن محصولات، هزینه در بردارد و طبعا ادامه چنین روندی مقرون به صرفه نیست.

کشت فراسرزمینی، راهکاری برای توسعه کشاورزی

البته در این بین بسیاری از متخصصان و خبرگان حوزه کشاورزی باتوجه به هدر رفت آب در بخش کشاورزی و چالش های موجود پیرامون کم آبی، راهکارهایی را برای توسعه کشاورزی ارائه کرده اند، آنان معتقدند که می توان مصوبه خاک خورده طرح «کشت فراسرزمینی» را به منظور تامین امنیت غذایی و کاهش مصرف آب مورد الطافت قرار داد.

به باور آنها در قالب این طرح کاشت هر نوع محصولی در سایر کشورها و واردات آن به کشور متقاضی امکان پذیراست و می توان با در اختیار گرفتن زمین‌های کشاورزی از طریق خرید یا اجاره به تولید محصول پرداخت.

اما روشن است که بحران کم آبی تنها کشاورزی را از پای در نیاورده بلکه محیط زیست هم از این مسئله خسارت های گسترده ای را متحمل شده است، همین برداشت های بی رویه از سفره های آب زیرزمینی، منجر به گسترش بیابان ها شده است، بدون تردید با اجرای طرح‌های آبخیزداری و آبخوان داری می توان تا حد قابل توجهی از توسعه فرش بیابان کاست. جلوگیری از بهره برداری و انسداد چاه های غیر مجاز یکی دیگر از راه هایی است که می تواند برداشت بی حساب و کتاب از سفره های آب زیرزمینی را به حداقل برساند.

آب چشم دریاچه ها خشک شد

کم آبی، زخم عمیقی بر پیکره محیط زیست باقی گذاشته و حالا سالهاست که این مسئله خشکیدگی دریاچه ها و تالاب ها را در پی داشته و به تخریب جنگل ها و تشدید خشکسالی افزوده است. اکنون فعالان حوزه محیط زیست بر این مسئله تاکید دارند که از زمان وقوع بحران کم آبی به دلیل توسعه زمین های کشاورزی در اطراف دریاچه ها و افزایش تعداد سدها، آب چشم دریاچه ها خشک شده است.

گفته می شود که عملیات سدسازی بدون مطالعه و اقدامات کارشناسی شده، باید متوقف شود، تا دیگر شاهد مرگ تدریجی دریاچه ها و تالاب ها نباشیم، می گویند، بارندگی کم است و باید با همین کمی ها و کاستی ها ساخت، اما اگر در زمینه کشاورزی به کشت محصولات کم آب در داخل و توسعه کشت فراسرزمینی در سایر کشورهای جهان بپردازیم، می توانیم آب های باقی مانده را مدیریت کرده و از کاهش منابع آب زیرزمینی که مشکلات زیست محیطی را در پی دارد، بکاهیم. هرچند که ضرورت ایجاب می کند، چاه های غیرمجاز را با اتخاذ ساز و کارهای مناسب مسدود کرده و به وسیله نصب کنتور هوشمند روی چاه‌های مجاز، از اضافه برداشت ها جلوگیری کنیم.

مقابله با ریزگردها از طریق بارور کردن ابرها

پر واضح است که یکی از علت های اساسی افزایش ریزگردها و گرد و غبار به مسئله کم آبی و مشکلات زیست محیطی ناشی از آن بازمی گردد، بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران مدعی هستند که بارور کردن ابرها می تواند قدری از حجم این مشکل بکاهد. در حال حاضر امکانات و تکنولوژی بارور کردن ابر‌ها در کشور موجود است و حتی بسیاری از کشورهای دنیا با هدف جلوگیری از بروز گرد و غبار، سرسبز کردن مراتع خشک و بی‌آب و علف و افزایش آب سدها، این کار را انجام داده اند.

اگرچه حرف و حدیث های زیادی مطرح می شود اما به هر روی باتوجه به خشکسالی های پی در پی و تغییر اقلیم، هیچ چاره ای نداریم جزء اینکه به بارور کردن ابرها بیندیشیم تا نه تنها از شر ریزگردها نجات پیدا کنیم بلکه بتوانیم دریاچه ها و تالاب های خشکیده و دل مرده را حیاتی دوباره ببخشیم. از سوی دیگر با اجرایی کردن این طرح می توان مانع تخریب جنگلها و مراتع شد و در مجموع پروژه بارور کردن ابرها می تواند محیط زیست را حفظ کرده و تا حدودی از حجم بحران کم آبی و مشکلات آن بکاهد.

ابرها می توانند برای نجات زمین بارور شوند

ابرها می توانند برای نجات زمین بارور شوند، اما باید کارشناسان و مسئولان در این زمینه اتفاق نظر پیدا کنند، اگرچه در اواخر دهه ۴۰  به منظور تنظیم آب سد کرج و اوایل دهه ۷۰ در یزد ابرها بارور شدند و یا در برخی شهرهای دیگر هم این طرح پیاده سازی شد اما به هر روی هیچ گاه این طرح و طرح های مشابه جدی گرفته نشده است.

 نگاهی نو به مُد اسلامی

 

 

«حمایت از جریان مد و پوشش اسلامی به این دلیل اهمیت دارد که ما به عنوان اسلامی ترین کشور جهان نه تنها باید تا کنون جایگاه ویژه ای بین زنان ایرانی پیدا می کردیم بلکه باید به عنوان صادرکننده این هنر و این صنعت در جهان شناخته می شدیم. استفاده از پوشش اسلامی در قالب نوگرایی می تواند انتقال دهنده فرهنگ بومی در کنار ارضای حس نیاز به پدیده امروزی شدن را در دختران و زنان جوان عهده دار باشد. از طرفی اهمیت دادن به هنر طراحی لباس با مختصات اسلامی به نوعی ضرورت تلفیق فرهنگ بومی و دینی و هنری ایران و ایرانی را می رساند»

متن کامل مقاله:

نویسنده: فاطمه خوش‌نما

 

نگاهی جدید

معمولاً تصوری که از مفهوم ” مد” در لحظه اول به ذهن ما متبادر می‌شود، تصویری نه چندان مثبت و مفهومی ضد ارزش است. تا جاییکه در اغلب موارد در کنار کلمه غربگرایی استفاده شده است و ترکیب این دو با هم پایه و اساس ذهنیت منفی پیروی از مد را تشکیل می‌دهند. اما اگر از قالب تعاریف موجود درباره مد و مدگرایی که بیشتر تعاریف عوامانه و سطحی از این پدیده است، بیرون برویم و موارد پیروی از پوشش‌های عجیب و غریب را کنار بگذاریم به تعریف معقول و تازه‌ای از مد می‌رسیم. ” نوگرایی” می‌تواند جایگزین خوبی برای این مفهوم به نفع بعضی از جریان‌ها باشد. پوشش اسلامی یکی از این جریانات است که نیازمند شکل گیری جدی در این چهارچوب است. اگر قائل به لزوم فراگیری پوشش اسلامی باشیم باید از زاویه جدیدی این جریان را زیرذره بین قرار داده، آسیب شناسی و تحلیل کنیم و بایدها و نبایدهای آن را در قالب چهارچوب‌های اسلامی اجرایی کنیم. نوگرایی در قالب پوشش اسلامی می‌تواند به فراگیر شدن و استقبال از آن منجر شود. اتفاقی که در بیشتر کشورهای اسلامی با سرعت چشمگیری رو به رشد است. مد و پوشش اسلامی یا همان نوگرایی در پوشش اسلامی باید به یک صنعت نیرومند و خلاق در چرخه تولید پوشاک در جهان تبدیل شود. اما اینکه در کشور ما ایران، که مُهر اسلامی بودن را بر پیشانی دارد، اوضاع مد و پوشش اسلامی چگونه است، چقدر به آن توجه می‌شود، دغدغه‌ای به شدت چالش برانگیز است.

 

پوشش و فرهنگ

در هر جامعه‌ای پوشش، جزیی از فرهنگ افراد است. در همه جای جهان فرهنگ پوشش علاوه بر اینکه به مختصات جغرافیایی افراد برمی گردد به نوعی نمایان گر اعتقادات و تفکر دینی آن‌ها نیز محسوب می‌شود. امروزه لابه لای تخصصی شدن علوم و پیشرفت صنایع مختلف، صنعت مد و پوشش مانند نهالی ست که روز به روز به طرز شگفتی در حال رشد است. در این میان صنعت مد به زیرشاخه‌های مختلفی تقسیم شده است که پوشش اسلامی یکی از شاخص‌ترین جریانات این صنعت در جهان است.

کپی از دست دیگران

نوگرایی در مد و پوشش اسلامی در اغلب کشورهای مسلمان نشین مثل مالزی و ترکیه و … جای خود را به خوبی باز کرده است و با استقبال خوبی از طرف زنان مسلمان مواجه شده است. این در حالی است که پوشش اسلامی در قالب مد و با زاویه نگاه نوگرایی در کشور ما آنچنان پیشرفتی نداشته است. با اینکه اغلب زنان جامعه ایرانی تمایل دارند که با پوشش کامل اسلامی در جامعه ظاهر شوند. اما آنچه ما در سطح عمومی جامعه شاهد آن هستیم، عدم دسترسی عامه مردم به این نوع از صنعت مد است. متاسفانه پوشش و مد اسلامی در بازار تولید لباس ایران به طور جدی هنوز به میدان رقابت وارد نشده است. یعنی آن چنان جایگاه ویژه‌ای در بین تولید کنندگان لباس پیدا نکرده و هنوز در این بازار سردرگم است. آنچه که به عنوان مد و پوشش اسلامی وارد بازار لباس ایران شده اغلب یا وارداتی است از کشورهای مسلمان یا تولید به شیوه کپی کاری از همان کشورها. با اینکه سال‌هاست زمینه‌های رشد این صنعت در کشور ما وجود دارد هنوز میدان برای ورود این جریان به بازار ایران باز نشده است. شاید یکی از دلایل این مسئله این باشد که هنوز دست اندرکاران اجرایی و فرهنگی کشور ضرورتی در حمایت از شکل گیری و پیشرفت این صنعت نمی‌بینند. با اینکه همه زمینه‌های شکل گیری این جریان را در اختیار داریم. سال‌های سال است که رشته طراحی لباس به رشته‌های دانشگاهی ما اضافه شده است. خیل عظیمی از فارغ التحصیلان این رشته همچنان به دنبال بازکاری برای ارائه طرح‌های خود هستند. تولیدکنندگان خرد و کلانی که می‌توانند مجری این طرح باشند نیز به راحتی در دسترس هستند. شاید در این میان دست اندرکاران فرهنگی و اجرایی فقط باید نقش ناظر و مدیریت کنندهٔ این دوگره باشند و کافی ست حلقه وصلی بین آن‌ها ایجاد کنند و از این جریان سازی حمایت کنند.

 

حمایت از صنعت پوشش اسلامی

حمایت از جریان مد و پوشش اسلامی به این دلیل اهمیت دارد که ما به‌عنوان اسلامی‌ترین کشور جهان نه‌تنها باید تاکنون جایگاه ویژه‌ای بین زنان ایرانی پیدا می‌کردیم بلکه باید به‌عنوان صادرکننده این هنر و این صنعت در جهان شناخته می‌شدیم. استفاده از پوشش اسلامی در قالب نوگرایی می‌تواند انتقال‌دهنده فرهنگ بومی در کنار ارضای حس نیاز به پدیده امروزی شدن را در دختران و زنان جوان عهده‌دار باشد. از طرفی اهمیت دادن به هنر طراحی لباس با مختصات اسلامی به‌نوعی ضرورت تلفیق فرهنگ بومی و دینی و هنری ایران و ایرانی را می‌رساند.

 

یک لباس شب پوشیده

آنچه هم‌اکنون در بازار لباس و پوشش ایران با عنوان مد اسلامی دیده می‌شود چیزی جز واردات از کشورهای عربی و اسلامی و یا در بهترین حالت کپی کاری از روی آن مدل‌هاست اما با کیفیتی به‌شدت پایین‌تر و سطحی‌تر. اگر از مسئله واردات این لباس‌ها و کپی از روی طرح آن‌ها که بگذریم بیشتر آن‌ها، مناسب فرهنگ عرفی کشور ما نیستند و در بهترین حالت می‌توانند نوعی لباس مجلسی پوشیده به‌حساب بیایند نه لباسی که خانم‌ها بتوانند با آن به‌راحتی در خیابان‌ها تردد و رفت‌وآمد داشته باشند. شاید یکی از دلایل عدم استقبال از این لباس‌ها مناسب نبودن آن‌ها بافرهنگ عرفی ما در کوچه و خیابان باشد.

حمایت دولت از طراحان خلاق صنعت مد و پوشش اسلامی به دلیل اهمیت و ضرورت رشد این هنر در بازار لباس ایران می‌تواند مشکلات زیادی را از سر راه آن‌ها بردارد. چه‌بسا تولیدکنندگانی که آماده تولید انبوه لباس‌های طراحی‌شده به‌وسیله طراحان داخلی باشند اما یا به آن‌ها دسترسی ندارند و یا اینکه به دنبال دزدیدن ایده‌های طراحان لباس هستند که هزینه طراحی لباس را پرداخت نکنند.

 

بنیاد ملی مد و لباس اسلامی

اما به‌تازگی در سال‌های اخیر به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد ملی مد و لباس اسلامی راه‌اندازی شد که بتواند از جریان پوشش و مد اسلامی مثبت حمایت کند و ناظر و مجری رشد آن در کشور باشد. اما عملاً آنچه از خروجی بنیاد مد و لباس اسلامی تاکنون و تا به امروز مشاهده‌شده است چیزی جز برگزاری نمایشگاه‌های سالانه طراحی لباس و پوشش اسلامی نیست و نبوده است. یعنی صرفاً میدانی را برای رقابت طراحان لباس فراهم می‌کنند اما هیچ‌کدام آن لباس‌ها به تولید انبوه نرسیده و نمی‌رسد و به بازار لباس و پوشش ایران تزریق نشده است. درواقع حمایت از پوشش و طراحی لباس اسلامی با چهارچوب‌های عرفی ایرانی، در همین مرحله ابتر مانده است و مدام سرجای خود درجا می‌زند. یعنی این لباس‌های طراحی‌شده به نام پوشش اسلامی اگر مطابق عرف جامعه ایران و کاربری و قابل‌استفاده برای زنان باشد، و به تولید انبوه هم رسیده باشد آن‌چنان قیمت‌های گزاف و به‌دوراز تصوری دارند که عملاً مشتری عام از عهده خرید و تهیه آن برنخواهد آمد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*