سرمقاله/روزقلم، روز دانستن و دانایی …!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
روزخبرنگار و روز قلم هر دو را قداستی است و جایگاهی رفیع، یک قلم از جامعه می گوید و کار و خصلت اش افشاگری و تهاجم است ونقد وچالش!! و یکی نیز از علم و علوم انسانی و طبیعی و…
فرقی نمی کند که قلم در کدام دسته می نگارد مهم تاثیر اوست در افکارعمومی، دوره نصیحت نویسی و آسمان و ریسمان کردن برای نوشتارهایی که هیچ بار نقد و چالش را درخود ندارند و خنثی و بی خطر و در اوج محافظه کاری به نگارش درمی آیند به سرآمده و منسوخ شده است!!
وقتی خداوند به قلم سوگند می خورد حجت بر هر نویسنده ای تمام است، شاید به جرات باید مدعی شویم که قدرت قلمی چنین نحیف و باریک بسیار بیشتر از انواع تانک و تیربار و مین و حتی بمب های خوشه ای و حلقه های وسیع و درهم تنیده بادیگاردها و محافظین عجیب و غریب است.نویسندگانی که نه حلقه های محافظتی و ضدگلوله ای دارند همواره در معرض خطرهایی هستند که آنها را تبدیل به شکارهایی آسان نموده تا همواره در مظان انواع و اقسام اتهام هاو انگها قرار گیرند.
قلم، تعهد و تعقلی دارد که او را سخت در مقابل امواج مخرب و شکننده قدرت های سیاسی و اقتصادی و حاکمان کشورها قرار می دهد. ارزش قلم در خصلت و طبیعت اوست، قلم زبان مردمی است که صدای شان به گوش سنگین مدیران نمی رسد، واگویه دردهای انسان هایی است که هیچ ملجایی برای دادخواهی ندارند، فریاد مردمی است که دچار مرگ مزمن صدا شده اند، چشم و گوش افکار عمومی هستند تا پرده و پشت پرده نامدیریتی ها را برملا کند و خواب خوش از تن پرورانی بستاند که به نام مدیر نان آن را می خورند و هیچ بازدهی جز بارشدن بر بیت المال ندارند.
هرچه قلم را بیشتر ناتوان و محصور کنند زمینه و بستر انواع فسادهای مالی و اداری را بیشتر فراهم خواهند کرد، هرچه بیشتر زبان تیز قلم را کوتاه کنند او را از افشای پشت پرده های از ما بهتران دورتر کرده و زمین بازی را برای گردن کلفتان و مفتخواران پرمدعا و زیاده گو آماده کرده اند.
چرا نباید به قلم اجازه داد که که زمینه دانستن وفهم مردم را بالا ببرد؟! چرا نباید به قلم و بنا به درد بی درمان مصلحت اندیشی اجازه داد تا نقاب از چهره هایی که مدعی مدیریت های خرد و کلان کشورند را بردارد تا مردم بدانند که ندانستن و نفهمیدن و نداشتن قدرت تحلیل چه بلاهایی را تاکنون برسر کشور آورده است!!
کشور ما به دلیل پایین بودن سطح دانستن و دانش و آگاهی و تخصص مدیران کلان دچار اشتباهات بزرگی در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها شده است.
در کشورمان سونامی مدرک گرایی غوغا کرد و می کند، به ابتدای نام هر مسئول و مدیری یا باید کلمه مهندس ویا دکتر چسبانده شود تا برای او به ظاهر وزنی به بار آورد، این ادعا اصلا سیاسی نیست و ربطی هم به این جناح یا آن جناح ندارد چراکه نتیجه این نداشتن آگاهی های علمی وضعیتی است که در کشور شاهد آنیم.
بطور مثال چند وزیر و معاونانش و مشاورانش را می شناسید که از ابتدای انقلاب تاکنون مسایل منطقه ای و یا نوع تولید و یا سایر موارد سیاسی واقتصادی را بشناسد و بر مبنای آن نقشه راه بسازد و مجموعه زیر دستش را ارتقا داده باشد؟!!
ببینید بطور مثال چند کارخانه فرش های ماشینی و ماکارونی و …درکشور ساخته و سپس تعطیل شدند بدون درنظرگرفتن اصل عرضه و تقاضا؟!!
قانون خزانه داری کشور مربوط به هشتاد سال پیش است چرا تغییرش نمی دهند؟! یعنی تولید پول و چرخش مالی و آمدوشد ارزی با زمان رضاشاهی هنوز هیچ تغییری نکرده است؟!!
قانون برنامه و بودجه ما مربوط به سال ۱۳۲۷ است شما ببینید آیا در این ده دوره مجلس شورای اسلامی چند رئیس کمیسیون بودجه توانسته آن را بنا به شرایط هزاره سوم تغییر دهد؟!!
تا مدیران و نمایندگان مان از مدرک بازی و مدرک گرایی و چسباندن نام های دهان پرکن مهندس و دکتر دست برندارند و به بالابردن ظرفیت های علمی و تخصصی شان نیفزایند ما همچنان بر دایره همان اشتباهات خواهیم چرخید و در چرخه ای معیوب خواهیم ماند وشاهد فروپاشی اقتصاد و فرهنگ و سیاست خواهیم بود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*